قدم‌ به‌ قدم با گروگانگیری ۴ میلیاردی

گروگانگیری ۵ روزه در رباط‌کریم با تجسس‌های پلیس پایتخت پایان یافت

به گزارش خبرنگار شهروندآنلاین؛ ۴ نفر بودند. ۴ مردی که سناریوی یک آدم‌ربایی را طراحی کردند. پسر دایی ۲۳ ساله طعمه این مردان تبهکار بود. سایه‌ به‌ سایه گروگان آشنا را تعقیب کردند تا سکانس‌ به‌ سکانس نقشه مجرمانه خود را عملی کنند. ۴ میلیارد تومان رقمی بود که قصد داشتند از دایی ثروتمند اخاذی کنند. سناریوی این آدم‌ربایی خیلی زود کلید خورد. صورت‌شان را استتار کردند. به کمین نشستند. سد راه گروگان آشنا شدند‌. با چاقو تهدید کردند. ماشینش را اسکورت کردند. از کوچه‌ها‌ و پس‌کوچه‌ها از خیابان‌ها‌ و میانبرها از تابلوهای ورودممنوع‌ و یک‌طرفه گذشتند تا به باغی در رباط‌کریم رسیدند. همانجا بود که زنگ‌ها به صدا درآمد.

درخواست ۴میلیارد در ازای آزادی گروگان

شماره‌های ناشناس صفحه گوشی دایی ثروتمند را پر کرده بود. گروگانگیران با شماره‌های مختلف تماس می‌گرفتند. تماس بالاخره برقرار شد. طنین صدای دورگه و عصبی‌ مردی پشت گوشی دایی را میخکوب کرد. کلمات پشت سر هم ادا می‌شد. پدر اما هیچ واکنشی نداشت. باورپذیر نبود.

سوالات زیادی در ذهن پدر نقش بست. نیما، صبح عمویش را به بیمارستان رسانده بود. چطور ممکن بود به این سرعت او را ربوده باشند. شاید سرکاری باشد. شاید اشتباهی در کار باشد. ۴ میلیارد در ازای آزادی نیما می‌خواستند. وقتی طنین صدای لرزان اما خشک مرد گروگانگیر تمام شد تنها صدای بوق ممتد از پشت گوشی شنیده می‌شد. خیلی زود شماره نیما در صفحه گوشی پدر ثبت شد. خاموش بود. با همسرش تماس گرفت اما او هم بی‌خبر بود.
سراغ برادرش به بیمارستان رفت. آنجا بود که متوجه شد نیما غیب شده است. کم‌کم باورش شد پسرش قربانی نقشه گروگانگیران خشن شده است.

تصمیم سخت

عقربه‌ها به سختی از پس هم می‌گذشتند. ثانیه‌های سخت شکل گرفته بودند که تماس بعدی برقرار شد. باید سریع‌تر پول را واریز می‌کرد. در غیر این صورت دیگر هرگز نیما را نمی‌دید.
پول باید سریع جور می‌شد. متهمان تهدید کرده بودند اگر مبلغ درخواستی زودتر واریز نشود نیما کشته خواهد شد. پدر ۲۰۰ میلیون تومان را بر اساس نقشه گروگانگیران از بانک گرفت. در آخرین تماس شماره حسابی ارسال شده بود. به همان شماره حساب پول انتقال یافت اما این پول کافی نبود. مردان تبهکار خشونت غیرقابل‌وصفی داشتند‌. الفاظ و کلمات خشنی در کلمات و جملات‌شان وجود داشت. خانواده نیما بر سر دوراهی مانده بودند. احتمال داشت تبهکاران پول میلیاردی را تحویل بگیرند اما نیما را آزاد نکنند. یا پس از تحویل پول راضی نشوند و دست به اخاذی‌های سریالی بزنند. همین شد تا خانواده پسر گروگان تصمیم سختی گرفتند.

گزارش یک آدم‌ربایی

این آدم‌ربایی به پلیس و مقام قضایی گزارش شد. با دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی پایتخت رسیدگی به پرونده آدم‌ربایی بلافاصله در دستور کار اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی قرار گرفت. در تحقیقات مقدماتی کارآگاهان مشخص شد که پس از ربوده‌شدن این پسر، در نزدیکی بیمارستان عمویش، با خط تلفن‌های ناشناس با پدر نیما تماس گرفته‌اند و تقاضای مبلغ ۴ میلیارد ریال پول نقد در قبال رهایی گروگان کرده‌اند. گروگانگیران همچنین تهدید کرده بودند که در صورت پرداخت‌نشدن پول درخواستی، نیما را خواهند کشت.

تحقیقات پیچیده

ماموران در گام نخست به بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته محل وقوع حادثه دست زدند. شماره پلاک خودرو تا حدی قابل تشخیص بود‌. درنهایت کارآگاهان با به‌کارگیری شگرد‌های خاص پلیسی رد آدم‌رباها را در رباط‌کریم شناسایی کردند. آنها پس از دریافت نیابت قضائی به محل موردنظر اعزام شدند. ماموران با رعایت جوانب احتیاطی به‌گونه‌ای که به گروگان صدمه‌ای وارد نشود وارد عمل شدند.

پایان سناریوی سیاه

۵ روز از این آدم‌ربایی می‌گذشت. ۴ مرد متهم به گروگانگیری در باغ انتظار ۳ میلیاردوهشتصد میلیون تومان باقی مانده پول را می‌کشیدند که در محاصره پلیس گرفتار شدند.
ماموران در عملیاتی غافلگیرانه، متهمان را که همگی نقاب به چهره داشتند، دستگیر کردند. گروگان هم پس از ۵ روز رها شد، اما در میان مردان تبهکار یک چهره تنها آشنا بود‌. شروین طراح اصلی این گروگانگیری بود‌. پسرعمه جوانی که به دلیل مشکلات مالی سناریوی پیچیده گروگانگیری پسر دایی را طراحی کرده بود.

انگیزه متهمان

۱۰ دی ماه بود که این سناریوی سیاه در مقابل یکی از بیمارستان‌های پایتخت رقم می‌خورد.
شروین ۳ مرد دیگر را هم همراه نقشه خودش کرده است. یک پدر و پسر و یک پسر جوان دیگر از دوستانش بودند. اختلاف مالی را بهانه کرده بود تا سکانس‌های این نقشه شوم را اجرایی کند. شروین پس از دستگیری به ماموران گفت: «از نظر مالی خیلی مشکل داشتم. به هر دری می‌زدم جور نمی‌شد. پول زیادی لازم داشتم. بدهکاری زیاد داشتم.

هیچکس دیگر حاضر نبود قرض بدهد. تصمیم گرفتم پول از دایی‌ام بگیرم اما نمی‌دانستم به چه عنوانی این پول را طلب کنم. از طرفی از علاقه دایی و زن‌دایی‌ام نسبت به نیما خبر داشتم به همین خاطر نقشه گروگانگیری را طراحی کردم.

وقتی درباره نقشه‌ام با دوستانم صحبت کردم آنها هم خواستند همراهی کنند. ۴ نفری به کمین نیما نشستیم. صورت‌مان را با جوراب و نقاب پوشاندیم. خبر داشتم نیما قرار است دایی دیگرم را به بیمارستان ببرد. با یک خودرو سایه‌به‌سایه تعقیبش می‌کردیم. دایی را به بیمارستان برد. منتظر یک فرصت بودیم. می‌خواستیم او را تنها گیر بیاوریم. نیما ناگهان از بیمارستان بیرون آمد که نقشه گروگانگیری آغاز شد. در مسیر خانه‌اش بود. در محوطه‌ای خلوت سد راهش شدیم. با چاقو تهدیدش کردیم. از مسیرهای فرعی و خلوت می‌رفتیم تا کسی به ما مشکوک نشود. او را به باغ بردیم. دوستم با پدر نیما تماس گرفت. ترسیدم صدای مرا بشناسد. به همین خاطر من صحبت نکردم‌. همانجا بود که دایی‌ متوجه شد نیما گروگان گرفته شده است. شماره حساب دادیم تا پول را زودتر واریز کند. تنها ۲۰۰ میلیون واریز کرد که در محاصره پلیس گرفتار شدیم.»

صدای پسرعمه‌ام را شناختم

نیما که ۲۳ سال دارد و دانشگاه را تازه تمام کرده هنوز باور ندارد روزهای اسارت به پایان رسیده است

. او می‌گوید: «وقتی با چاقو به خودروام حمله کردند وحشت کرده بودم. در این مدت در همین باغ زندانی بودم. دست‌وپاهایم را بسته بودند. متهمان صورت‌شان را می‌پوشاندند تا چهره‌شان را شناسایی نکنم، اما صدای یکی از این گروگانگیران آشنا بود. شبیه صدای پسرعمه‌ام بود اما هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم، او طراح این آدم‌ربایی باشد.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.