رودررو با تحسین شده‌ها!

صحبت‌های سازندگان فیلم‌هایی که تا پایان روز پنجم توجه منتقدان را جلب کردند

روز گذشته چهل‌ویکمین دوره جشنواره فیلم فجر از نیمه گذشت. جشنواره‌ای که اگرچه در آن خبری از سر و صدا، جنجال‌ها و حواشی دوره‌های گذشته نیست، اما حداقل از نظر کیفی تفاوت چندانی با دیگر دوره‌های فجر نداشته و مثل همیشه ترکیبی از فیلم‌های بد، متوسط و خوب را روی پرده آورده است. ترکیبی که به جرأت می‌توان از میان آن «عطرآلود» هادی مقدم‌دوست، «آه سرد» ناهید عزیزی، «جنگل پرتقال» آرمان خوانساریان، «شماره ده» شهرام زرگرنژاد و البته «سرهنگ ثریا»ی لیلی عاج را به عنوان بهترین فیلم‌های این دوره معرفی کرد.

«شهروند» که از ابتدای جشنواره کوشیده پرداختی کامل و جامع به این رویداد داشته باشد، با شماری از سازندگان فیلم‌های امسال گفت‌وگو کرده که یا منتشر شده یا منتشر خواهد شد. با این حال، برخی مواقع هم، زمان یا تمایل هنرمندان به یک گفت‌وگوی مفصل قد نداده و ماجرا فقط به یکی، دو سوال در سالن رسانه‌ها منتهی شده که البته آن هم می‌تواند خوانندگانی را که به دنبال شناخت از فیلم‌های جشنواره امسال هستند، تا حدی به نوعی شناخت اولیه از آثار برساند.

«عطرآلود» از زبان کارگردان

عطرآلود شبیه لبخندی محزون است!

«عطرآلود» با فاصله زیاد از فیلم‌هایی که تا امروز در جشنواره دیده‌ایم، داستان‌گوترین فیلم بوده است. فیلمی به تهیه‌کنندگی یوسف منصوری و بازی مصطفی زمانی، هدی زین‌العابدین و همایون ارشادی با تمرکز بر عشق. یک فیلم «یکی بود یکی نبود»ی درباره مردی که عاشق عطر است و در کنار این عشق، یک عشق زمینی را نیز تجربه می‌کند. ولی به مصداق «که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل‌ها…» مشکلات از راه می‌رسند و مسیر حرکت قهرمان فیلم سنگلاخ می‌شود.

هادی مقدم‌دوست البته درباره این دیدگاه که اثرش یک فیلم قصه‌گوی صرف است (که اتفاقا ویژگی قابل احترامی برای یک فیلم است) می‌گوید که در این فیلم جنبه‌های مختلف فیلم و سینما مهم بوده و این‌گونه نبوده که «عطرآلود» صرفا روایتگر یک قصه باشد.

 

– نقطه آغاز یا هدف نهایی فیلم «عطرآلود» چه بوده؟

اینکه هدف یک فیلمساز از ساخت یک فیلم چه بوده، از آن پرسش‌هایی است که حداقل من نمی‌توانم پاسخش را بدهم. واقعیت این است که صحبت درباره هدفی که فیلمساز از ساخت فیلم داشته درست نیست، چراکه صحبت درباره هدف فیلمساز ذهن مخاطب را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

– یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های «عطرآلود» نزدیکی‌اش به مود درونی کاراکترها و شاید هم مخاطبان است. فیلمی که در یک خط مستقیم پیش نمی‌رود و مدام به وادی‌های مختلف سرک می‌کشد. در اوج لحظات شاد فیلم ته‌رنگی از غم را می‌توان بو کرد و در غم‌انگیزترین لحظات هم می‌توان رنگ و بویی از امیدواری و شادی درونی جست. در این‌باره حرف می‌زنید؟

برای من «عطرآلود» از همه نظر تجربه جدیدی بود. هم از نظر سینما، هم از نظر مضمون و هم از نظر شکل روایت داستان. ولی مهم‌تر از آن این بود که در این فیلم نمایش حال درونی آدم‌ها اهمیت زیادی دارد و در حال آدم‌ها هم لحظات تفکیک‌شده وجود ندارد. اغلب اوقات می‌توان امید و ناامیدی و البته تلخی و شیرینی را در کنار هم مشاهده کرد. این هم‌زمانی احساسات تناقض نیست، واقعیت است. چیزی مانند لبخندی محزون که اگر کسی چنین لبخندی بزند، نمی‌شود او را متناقض نامید.

-می‌توانید درباره ترکیب بازیگری فیلم هم توضیح بدهید؟ به هر حال زوج مصطفی زمانی و هدی زین‌العابدین به نظر خوب جواب داده‌ است.

انتخاب این دو در راستای قصه و حال فیلم بوده است. مصطفی به خوبی می‌تواند درد و رنج را در چهره‌اش بروز دهد و از این نظر فکر می‌کنم انتخاب خوبی بوده. درباره هدی زین‌العابدین هم نه تنها از نظر فیزیکی با نقش منطبق بود، بلکه ترکیب حضورش با زمانی هم جدید و متفاوت جلوه می‌کرد.

سینمای ایران حداقل در سال‌های اخیر فقر عجیبی در زمینه ساخت فیلم پرتحرک و پرهیجان (نمی‌خواهم از ترکیب سینمای اکشن استفاده کنم که مورد بدفهمی قرار گرفته) داشته است. در واقع همه‌ساله جز یکی، دو فیلم (آن‌ هم با اغماض) کمتر می‌توان به چنین فیلم‌هایی برخورد. یکی از این‌گونه فیلم‌ها که در جشنواره فجر نگاه‌های بسیاری را متوجه خود کرده «شماره ده» شهرام زرگرنژاد است. فیلمی نفسگیر درباره فرار یک رزمنده اسیر از زندان رژیم بعثی که ریشه در داستانی واقعی دارد و تنها فرار موفق از اردوگاه‌های عراق شناخته می‌شود.

شهرام زرگرنژاد که در فیلم «ماهورا» هم یک روایت واقعی جنگی را با حضور بازیگران مطرح سینما به تصویر کشیده بود، در «شماره ده» هم با بازیگرانی چون مجید صالحی، حسام منظور و سیامک صفری همکاری کرده است.

 

-داستان فیلم «شماره ده» درباره فرار یکی از اسرا از زندان عراقی‌ها یکی از متفاوت‌ترین ماجراها را در میان فیلم‌های ایرانی دارد. می‌توانید بگویید این داستان از کجا آمد؟

اول باید بگویم که از سال 96 به این‌سو، دنبال نوشتن و ساختن این فیلم بودم. در واقع تحقیقات این فیلم از آن زمان آغاز شده است؛ از زمانی که با قهرمانی آشنا شدم که توانسته بود از زندان بعثی‌ها فرار کند و آن‌گونه که می‌گویند فرار او، تنها فرار موفق طی یک دوره 10ساله بوده و برای همین هم بود که صدام 40 میلیون دینار برای سر او جایزه گذاشت. موضوعی جالب که می‌توانست مخاطبان بسیاری در سراسر جهان داشته باشد و توجهات را فراتر از مرزها به خود جلب کند.

-رویکردتان در روند نوشتن فیلمنامه چگونه بود؟

درباره فیلم مهم‌ترین نکته‌ این است که «شماره ده» بر اساس تعداد زیادی خاطره از جمله خاطرات زاگرس میرانی و محمد عبدی نوشته شده است. البته تبدیل این خاطرات به فیلمنامه حدود سه سال زمان برد. به‌خصوص که نمی‌خواستیم فیلم درباره یک قهرمان مشخص باشد و از همان ابتدا قصد داشتیم تلفیقی از زندگی همه اسرای ایرانی را در این فیلم ببینیم.

-بقیه مسائل هم بر اساس خاطرات -و به‌عبارت بهتر واقعی- است؟

با توجه به اینکه تحقیقات بسیاری برای تولید این فیلم داشتیم، می‌توانم تقریبا با اطمینان بگویم که اتفاقات فیلم از جمله شکنجه‌ها و فضای زندان تا حدی نزدیک به واقعیت پرداخت شده است. این «تا حدی» هم به این دلیل است که در بسیاری از مواقع واقعا نمی‌شود واقعیت را کامل نمایش داد. به‌عنوان مثال اگر همه چیزهایی را که دوستان در تاریخ شفاهی نوشته‌اند تصویر می‌کردیم، شاید نمی‌شد آن را نمایش داد.

-درباره استفاده از مجید صالحی و دیگر بازیگران فیلم هم می‌گویید؟

اول باید از بازیگران تشکر کنم که همه از بهترین‌ها هستند. از تک‌تک نماهای فیلم مشخص است که صرفا برای دریافت دستمزد این کار را قبول نکرده بودند و با جان و دل بازی کردند. اما درباره انتخاب مجید صالحی؛ من برای فیلم «ماهورا» هم با او صحبت کرده بودم که نشد.

 

«بچه‌زرنگ» از زبان تهیه‌کننده

داریم با پول قند و چای خارجی‌ها فیلم می‌سازیم!

«بچه‌زرنگ» که در تیتراژش به عنوان فیلمی به کارگردانی هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی معرفی شده، نه فقط به این دلیل که تنها انیمیشن بلند جشنواره است، بلکه به دلیل ارزش‌ها و جذابیتش یکی از فیلم‌های خوب جشنواره به شمار می‌آید. انیمیشنی متفاوت به تهیه‌کنندگی حامد جعفری که پیش از این انیمیشن‌های موفق «فیلشاه»، «شاهزاده روم» و «9:20 در بوشهر» را تهیه کرده بود و این‌بار سراغ فیلمی متفاوت رفته است. فیلم داستان پسربچه‌ای به نام محسن را روایت می‌کند که عاشق ابرقهرمان‌های فیلم‌هاست و طی ماجراهایی که برایش روی می‌دهد، دنیای متفاوتی را تجربه می‌کند.

 

-اینکه فقط یک فیلم انیمیشن در جشنواره وجود دارد، به نظرتان اتفاق خوبی است و بهتر نبود با حضور فیلم‌های بیشتر، امکان رقابت در این بخش ایجاد می‌شد؟

نکته امیدوارکننده درباره حضور یک انیمیشن در جشنواره فقط و فقط این است که نمی‌گذارد سینمای کودک و نوجوانان مغفول بماند؛ وگرنه جشنواره فجر همیشه به انیمیشن بی‌مهری کرده است. امیدوارم از این پس این نگاه بهتر شود، به‌خصوص که فقط نگاه به مخاطبان چند میلیون نفری انیمیشن باید دولت و نهادهای حاکمیتی را به این نتیجه برساند که باید برای کاستن از ریسک ساخت فیلم کودک تلاش کنند.

-خودتان به فیلم‌تان چه نمره‌ای می‌دهید؟ فکر می‌کنید فاصله این فیلم از استانداردهای جهانی تا چه حد است و چگونه می‌توان این فاصله را کاهش داد؟

فاصله کیفی ما بسیار بسیار کمتر از فاصله زمانی ما با انیمیشن جهان است. در شرایطی که استودیوهای پیشکسوت انیمیشن‌سازی در دنیا عمر صدساله دارند، سابقه این موضوع در ایران به زور به 15 سال می‌رسد. با این حال، از نظر کیفی انیمیشن ما تا این حد با استانداردهای انیمیشن جهان فاصله ندارد و به حداقل‌های استاندارد سینمای جهان رسیده است. اما وقتی پای ارزیابی کیفی وسط می‌آید، باید به هزینه‌های صرف‌شده نیز توجه کرد. هزینه فیلم‌های ما حدود یک‌میلیون دلار می‌شود و در قیاس با خارجی‌ها، پول قند و چای فیلم هم نمی‌شود.

-یعنی در بقیه جوانب تفاوت چندانی وجود ندارد؟

به نظر من، اگر تفاوت یا ضعفی هم هست، ضعف فیلمنامه است. در واقع حتی اگر به لحاظ فنی هم نزدیک به انیمیشن دنیا باشیم، در زمینه فیلمنامه ضعف‌های زیادی داریم که معضل اصلی است. چون اگر داستان فیلم جذاب باشد، مخاطب کودک می‌تواند با ضعف فنی کنار بیاید، ولی با ضعف فیلمنامه و داستان غیر جذاب نه.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.