دیگر هیچ‌کس فریاد نمی‌زند: «تگرری»!

گزارش «شهروند» از وضعیت عجیب اغذیه‌فروشان شاغل در استادیوم‌های ورزشی

امیر صادقی‌پناه_شهروندآنلاین؛ در دورانی که استادیوم‌های ورزشی لبریز از تماشاگر بود، در میان هم‌آوایی هواداران تیم‌ها در سردادن شعارهای حمایتی و تخریبی، چند صدای آشنا در هر مسابقه‌ای شنیده می‌شد. برای «استادیوم‌برو»های قدیمی شنیدن صدای خسته آن پیرمرد که یخدان یونولیتی در دست داشت و فریاد می‌زد «تگرررری»، یادآور خاطرات بسیاری است. یا آن مرد مسنی که کتری رویی بزرگی را حمل می‌کرد و هر چند ثانیه با لحن مخصوص خود عبارت «چای بدم» را فریاد می‌زد و توجه‌ها را به خود جلب می‌کرد از ذهن کسی پاک نمی‌شود. ساندویچ‌های کم‌ملات و گاه گران استادیومی هم دیگر معروف بودند.

برخی دست‌فروش‌های استادیومی حالا با گذشت چند سال، دیگر در این دنیا نیستند و باقیمانده‌شان هم بیشتر تغییر شغل داده‌اند. بدون تماشاگر شدن مسابقات رشته‌های ورزشی برای مدتی طولانی دست‌فروشان را عملا بیکار کرد. همین حالا هم که با ظرفیت محدود در برخی استادیوم‌ها مجوز ورود تماشاگران داده می‌شود خبری از بوفه‌ها نیست و البته دست‌فروشان هم چهره‌هایی ناآشنا هستند و تعدادشان نیز بسیار کمتر شده است.

تعطیلی بوفه ورزشگاه‌های مختلف

در همه ورزشگاه‌های ایران برای رشته‌های ورزشی مختلف در گذشته بوفه‌هایی تعبیه شده بود که افراد در آنجا مشغول فروش اغذیه و تنقلات می‌شدند تا تماشاگران بتوانند از این امکانات استفاده کنند. اما این روزها اگر سری به سکوهای تماشاگران سالن‌های ورزشی، ورزشگاه‌های فوتبال و… بزنید به‌ندرت چشم‌تان به بوفه‌هایی می‌خورد که فعالیت دارند.

بوفه ورزشگاه‌ها در سال‌های نه‌چندان دور به صورت اجاره سالیانه یا فصلی در اختیار متقاضیان قرار می‌گرفت. با این اقدام هم مدیران ورزشگاه‌ها درآمدزایی ناچیزی داشتند، هم متقاضیان با فروش تغذیه مورد نیاز تماشاگران ارتزاق می‌کردند، اما در سال‌های گذشته اتفاقاتی افتاد که بوفه ورزشگاه‌ها را به مرز تعطیلی کشاند و بوفه‌داران را به شغل‌های دیگر سوق داد.

تعطیلی طولانی‌مدت مسابقات ورزشی در اوایل شیوع کرونا و در ادامه بدون تماشاگر برگزار شدن مسابقات عملا فرصت را از بوفه‌داران گرفت تا نتوانند به فعالیت در ورزشگاه‌ها بپردازند. در این شرایط پرداخت هزینه برای اجاره بوفه ورزشگاه‌ها عایدی برای افراد نداشت و فقط آنها را متضرر می‌کرد. به همین دلیل آرام آرام کار به جایی رسید که دیگر هیچ کس حاضر به اجاره بوفه‌ها نشد. دست‌فروشان شاغل در ورزشگاه‌ها نیز مجبور شدند اقدام به فروش اقلام خود در سایر نقاط شهر کنند و حتی بسیاری، اجناس خود را برای دست‌فروشی تغییر دادند.

کسی در استادیوم ساندویچ نمی‌خرد!

اگرچه مدتی است ورود تماشاگران به استادیوم‌های ورزشی با ظرفیت محدود آزاد شده، اما تعداد دست‌فروشان و فروشندگان تغذیه و تنقلات بسیار اندک است. بیشتر افرادی که این روزها در ورزشگاه‌ها اقدام به فروش اغذیه می‌کنند، جوان هستند اما وقتی با آنها صحبت می‌کنیم همه روی یک مساله تاکید دارند؛ اینکه نمی‌توانند سود خاصی از این کار به دست بیاورند. محمدعلی یکی از دست‌فروش‌هایی است که در استادیوم آزادی ساندویچ می‌فروشد. او به خبرنگار ما می‌گوید: «کم شدن تعداد تماشاگران یک طرف ماجراست و اینکه مردمی که به استادیوم می‌آیند چقدر توان خرید دارند، طرف دیگر. گران‌شدن قیمت بلیت ورزشگاه‌ها باعث شده که همان ظرفیت محدود (30 درصد) تماشاگرانی هم که قرار است به استادیوم بیایند، ریزش کنند و حاضر به خرید مثلا بلیت 500هزار تومانی نشوند. از بین کسانی هم که به ورزشگاه می‌آیند، کمتر کسی حاضر می‌شود مثلا 200 هزار تومان بابت یک ساندویچ و نوشابه هزینه کند.»

از این فروشنده پرسیدیم که با این شرایط چرا باز هم به استادیوم می‌رود و دست‌فروشی می‌کند؟ او پاسخ داد: «چاره دیگری ندارم. دو، سه ساعت وقت می‌گذارم و با تعداد محدودتری ساندویچ و نوشابه به استادیوم می‌روم. به هر حال فروش ناچیزی دارم، اما واقعا نمی‌شود زندگی را از این راه گذراند.»

کارت‌خوان به دست، در رختکن تیم‌ها!

دست‌فروش‌هایی که از قدیم در ورزشگاه‌ها رفت‌وآمد داشته‌اند و سابقه زیادی در این عرصه دارند، حالا دیگر آثار پیری در چهره‌شان هویداست. آنها که سالیان سال در ورزشگاه‌ها ساندویچ، چای، بستنی و … به هواداران می‌فروختند، آنقدر به این شغل عادت کرده‌اند که حالا باورشان نمی‌شود دیگر نمی‌توانند از این راه درآمد کسب کنند. به همین دلیل با موها و ریش و سبیل‌ سپید و خط‌های روی پیشانی زمان مسابقات ورزشی را دنبال می‌کنند و با حضور در استادیوم‌های مختلف همچنان کار خود را انجام می‌دهند. البته دیگر کاسبی‌شان مثل قبل نیست و فقط تلاش می‌کنند کار خود را جلو ببرند.

یکی از اینها در یکی از استادیوم‌های اطراف تهران است. آقارجب که سال‌ها در آن استادیوم تخمه، تنقلات و ساندویچ می‌فروخت، حالا از آن دوران خوب کاسبی در روزهای بازی، فقط یک کارت‌خوان برایش باقی مانده است! پس چه راهی دارد جز اینکه منتظر پایان مسابقه شود تا با همان لباس سفید اغذیه‌فروشی و کلاه نمدی سیاه، کارت‌خوان به‌دست راهی رختکن تیم‌ها شود. اعضای دو تیم میزبان و میهمان دیگر می‌دانند که باید موقع خروج از ورزشگاه مبلغی را روی دستگاه آقارجب بکشند تا او هم ارتزاق کند.

خودش خیلی کم حرف می‌زند، حتی گاهی اوقات از اعضای تیم‌ها بابت کمک مالی‌شان تشکر هم نمی‌کند، اما دلش پردرد است. دوستانش می‌گویند زندگی‌اش خوب نیست و مشکلات بسیار دارد. آنقدر هزینه‌های زندگی برایش سنگین و سخت شده که حتی دوست ندارد با کسی صحبت کند. آنقدر از شرایط بریده که با کارت‌خوان به رختکن می‌رود، اما سرش همیشه پایین است و خجالت‌زده از اینکه دیگر نمی‌تواند از دست‌فروشی و کار کردن در استادیوم درآمد کسب کند.

بیرون ورزشگاه‌ها کاسبی بهتر است

اما تعطیلی بوفه‌های ورزشگاه‌ها و کاهش درآمدزایی دست‌فروشان روی سکوها سبب نشده تا بازار آنها بیرون از استادیوم‌ها گرم نباشد. حتی اگر مسابقات بدون تماشاگر هم باشد، در مسیر استادیوم پرچم‌فروش‌ها حضور دارند! اگر تیم ملی بازی داشته باشد، دست‌فروشان پرچم ایران می‌فروشند. بازی‌های باشگاهی هم این‌گونه است. اما تماشاگری که به استادیوم نمی‌رود، چرا باید پرچم و کلاه بخرد؟ سالار یکی از همین دست‌فروش‌هاست که این‌طور پاسخ خبرنگار ما را می‌دهد: «من هم می‌دانم که تماشاگر بیرون ورزشگاه پرچم به کارش نمی‌آید، اما مثل قدیم می‌آیم و بساط می‌کنم. خداوکیلی بد هم نمی‌فروشم. جدیدا حتی برای بازی‌های بدون تماشاگر ساندویچ و چای هم می‌آورم. برخی رهگذرانی که از کنار استادیوم‌ها عبور می‌کنند، گرسنگی‌شان را با ساندویچ‌های من رفع می‌کنند و برخی هم می‌فهمم که از سر دلسوزی می‌آیند و پرچم می‌خرند.»

او می‌گوید: «چند وقتی برای دست‌فروشی می‌رفتم داخل استادیوم، اما الان که بیرون بساط می‌کنم، می‌بینم درآمدش بهتر است. تعداد مردم بیرون از ورزشگاه بیشتر از داخل است. البته اگر ساندویچ‌هایم فروش نرفته باشد و ورود تماشاگر آزاد باشد، می‌روم داخل و مابقی را می‌فروشم.»

دست‌فروش‌ها چطور وارد ورزشگاه می‌شوند؟

یکی دیگر از معضلات دست‌فروشی در استادیوم نحوه ورود این افراد است. بسیاری از ورزشگاه‌های ایران گیت‌های الکترونیکی دارند و تماشاگران فقط با ارائه کارت ملی و استفاده از دستگاه بارکدخوان می‌توانند وارد شوند. در این شرایط که قیمت بلیت‌ هم بسیار گران شده، ورود دست‌فروشان بسیار مشکل است. از سالار پرسیدیم که چگونه وارد ورزشگاه می‌شود؟ پاسخ جالبی داد: «ما که برایمان صرف نمی‌کند بلیت هم بخریم و وارد شویم. بعضی وقت‌ها ماموران نیروی انتظامی دل‌شان به رحم می‌آید و خودشان بدون بلیت راه‌مان می‌دهند، اما بعضی ماموران سخت می‌گیرند. آنقدر باید کنار آنها بایستیم و خواهش کنیم تا شاید به داخل راه‌مان بدهند. یکی، دو بار هم نگذاشتند وارد شوم و مجبور شدم بیرون استادیوم کارم را انجام بدهم.»

سامان‌دادن به اغذیه‌فروشان وظیفه چه کسی است؟

با همه مسائل مطرح‌شده در بالا، این سوال پیش می‌آید که چرا مسئولان وزارت ورزش و نهادهای مرتبط فکری به حال معیشت دست‌فروشان نمی‌کنند. سامان دادن به وضعیت اغذیه‌فروشان در استادیوم‌ها یکی از موضوعات مهمی است که در سال‌های گذشته محقق نشدن آن بسیاری از افراد را بیکار و بسیاری دیگر را با مشکلاتی عدیده مواجه کرده است. رسیدگی به وضعیت این افراد حالا بیش از هر زمان دیگری ضروری است و امید می‌رود وزارت ورزش و نهادهای مربوط در فدراسیون‌های ورزشی، همچنین شهرداری‌ها فکری به حال این افراد کنند.

//انتهای پیام

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.