نجات معجزه آسا از اعماق دره یخی

روایت نجاتگران هلال‌احمری های آمل از 3روز تلاش شبانه‌روزی برای امدادرسانی به کوهنورد مصدوم

در پی تماس تلفنی یک کوهنورد حادثه‌دیده در ارتفاعات روستای لاسم، در محدوده شهرستان آمل و جاده هراز، عملیات سه روزه جست‌وجو و نجات این فرد از سوی جمعیت هلال‌احمر شهرستان آمل آغاز شد. به‌گفته حسین درخشان، مدیر مرکز کنترل و هماهنگی عملیات سازمان امداد، کوهنوردی که برای تمرین و ثبت عملیات، حدود ۱۲ روز پیش اقدام به کوهنوردی به‌صورت فردی کرده بود متاسفانه گرفتار بهمن شد و به ته یخچالی سقوط کرد. فرد آسیب‌دیده موفق شده بود طی تماس با دوستان وهمنوردانش موقعیت خود را اعلام کند.آنها هم به محض دریافت این گزارش موضوع را سریعا به ندای 112هلال‌احمر خبر دادند. پس از آن با دستور به شعبه آمل، ۳ تیم تخصصی امداد در کوهستان از پایگاه‌های رینه، پلور و شعبه آمل به ارتفاعات لاسم اعزام شدند اما موفق به صعود نشدند، چراکه جاده‌های روستایی منتهی به ارتفاعات در بارش شدید برف‌وکولاک مسدود شده بودند یک دستگاه آمبولانس و ۲ خودروی نجات جمعیت هلال‌احمر در جاده ماندند که با همکاری راهداری، مسیر باز شد، اما زمان زیادی از عملیات را تلف کرد. تا ظهر پنجشنبه ۲۱ نجاتگر هلال‌احمر با تلاش شبانه‌روزی، خود را به ارتفاعات رسانده بودند، اما دسترسی به مصدوم میسر نبود و با درخواست اعزام بالگرد برای نجات او موافقت شد، ولی متاسفانه بالگرد m171هلال‌احمر پس از رسیدن بر آسمان منطقه به‌دلیل وضعیت بد آب‌وهوایی، امکان کاهش ارتفاع نداشت و به پایگاه پروازی بازگشت.

در صبح جمعه مجددا بالگرد هلال‌احمر اعزام شد و مصدوم و نجاتگران در سرما مانده با سوار شدن به بالگرد از منطقه عملیاتی بازگشتند.کوهنوردگرفتارشده در ساعت ۱۱:۱۰ صبح جمعه درحالی‌که دچار شکستگی فمور بود به بیمارستان میلاد تهران منتقل شد.

فاطمه عسگری‌نیا- شهروند آنلاین:با خودش قرار گذاشته بود 10روزه برنامه خط‌الرأسی انفرادی را انجام دهد. می‌گوید:«از 5بهمن برنامه‌ام را شروع کردم و قصد داشتم خط‌الرأس را تا انتها طی کنم. درست است پیمایش خط‌الرأس10روز زمان نیاز داشت اما من برای 14روز با خودم امکانات برده بودم. روز پنجم به میانه‌های خط‌الرأس رسیدم. چادر زدم. روز ششم و هفتم هوا به‌شدت خراب شد. بارش شدید برف‌وکولاک سخت و توفان دو روز مرا زمینگیرکرد، اما موقعیت چادرم خوب بود. دقیقا مصادف با دوروزی بود که در تهران بارش‌های سنگین اتفاق افتاده بود. روز هشتم با شرایطی که بود صلاح ندیدم پیمایش خط‌الرأس را ادامه دهم و تصمیم گرفتم قله سوزچال را صعود کنم و از آنجا به روستای لاسم بروم. این یکی از پیش‌بینی‌های قبلی و راه‌های  فراری بود که تدارک دیده بودم درصورت وجود مشکل از آن استفاده کنم. بعد از صعود سوزچال مسیر متداول به سمت لاسم با آن شرایط بهمن سنگین‌زده مسیر جایگزین را انتخاب کردم تا خودم را به جاده لاسم و روستای بعدی‌اش برسانم. در میانه راه باید توقف می‌کردم بعد به مسیرم ادامه می‌دادم، مسیری که باید طی می‌شد، بهمن‌گیر بود. باید رد می‌شدم،چاره‌ای نبود. هرچند اصول عبور از بهمن را رعایت کردم اما در نهایت درگیر بهمن شدم و در ثانیه‌ای خود را زیر آوار بهمن دیدم فقط سعی می‌کردم مجاری تنفسی‌ام مسدود نشود. یا دچار خفگی آنی نشوم.»

امیر بعد از توقف متوجه می‌شود از ناحیه پای چپ دچار شکستگی شده است:«پا کامل چرخیده بود و به سینه‌ام نزدیک شده بود. ران پایم شکسته بود و این خودش خطر بزرگی برای من داشت چراکه ممکن بود دچار خونریزی شدید و آمبولی شود.نمی‌توانستم پایین‌تنه را تکان دهم با دوستان امدادگرم تماس گرفتم و موقعیت را اعلام کردم. دوستان سفارش کردند نکات ایمنی لازم را رعایت کنم چراکه ممکن است عملیات نجات به‌خاطر شرایط، طولانی شود.»

رسول فرامرزپور، مسئول قرارگاه کوهنوردی رینه وقتی از جانب پدرش از این حادثه مطلع شد سریعا موضوع را به دوستان نجاتگر هلال‌احمری خود خبر داد. پایگاه امدادونجات جمعیت هلال‌احمر رینه هم درست روبه‌روی قرارگاه کوهنوردی رینه قرار دارد. از آنجاکه برای کوهنورد مصدوم ‌شده سخت بود طی تماس مجدد جریان را به 112اطلاع دهد،فرامرزپور  این مسئولیت را عهده‌دار شد. بعد از اطلاع 112فرمان انجام عملیات به تیم‌های عملیاتی آمل صادر شد. امیرکه به‌شدت مصدوم شده بود به‌ خاطر شرایطی که در آن گرفتار شده بود قدرت چرخاندن سرش را نداشت به ‌خاطر همین نمی‌توانست آدرس درستی را از موقعیتی که در آن گرفتار شده است، اعلام کند. با کمک جی‌پی‌اس، نجاتگران را از موقعیتی که در آن گرفتار مانده بود، مطلع کرد و تیم‌های امدادی به سمت محل حادثه به‌راه افتادند. علاوه بر رسول فرامرزپور،داوود لشکری و تیم‌هایی که از پایگاه امداد و نجات رینه و پلور به سمت منطقه راه افتادند، تیم پشتیبانی جمعیت هلال‌احمر آمل هم راهی منطقه شد. محمد مهدوی، مسئول عملیات جمعیت هلال‌احمر آمل هم که در این ماموریت حاضر بود در گفت‌وگو با «شهروند»می‌گوید:«‌از دو روز قبل از وقوع این حادثه همراه تیم‌های امدادی برای کمک‌رسانی به حادثه‌دیدگان برف‌وکولاک در محور هراز بودیم. بعد از پایان ماموریت راهی آمل شده بودیم که خبر رسید کوهنوردی در رینه گرفتار بهمن‌وکولاک شده است. بلافاصله به سمت منطقه اعلام‌شده راهی شدیم. جاده به‌شدت برفگیر و صعب‌العبور شده بود. تیم‌های امدادی برای عبور از این مسیردست‌به‌دامن راهداری شده بودند و مسیر توسط لودر تا روستای لاسم باز شده بود، اما از سرگردنه دیگر امکان پیشروی با خودرو برایمان وجود نداشت. به‌خاطرهمین مسیر را پیاده طی کردیم تا خود را به نزدیکی‌های لوکیشینی که فرد مصدوم ارسال کرده بود، رساندیم. ساعت حدود 2 بامداد پنجشنبه بود. کولاک سختی بود. با بررسی اولیه بچه‌ها معلوم شد اصلا نقطه‌ای که دنبالش می‌گشتیم محل سقوط این کوهنورد نیست.»

شبمانی امدادگران در غار برفی

حمید و دوستانش مجبورمی‌شوند به ‌خاطر شرایط جوی مسیر را برگردند، اما داوود لشکری و رسول فرامرزپور تصمیم می‌گیرند با شب‌مانی در منطقه، فردا صبح سریع‌ترکار جست‌وجو و نجات را دنبال کنند. داوود می‌گوید:«هیچ وسیله و امکانات زیادی همراه نداشتیم. غار برفی را با بیل کندیم و هر دو تا نیمه‌های بدن در آن فرو رفتیم تا بتوانیم شب را به صبح برسانیم. امکان پیشروی در منطقه وجود نداشت. برف زیادی باریده بود و هر آن احتمال ریزش بهمن جدیدی وجود داشت. روزسختی را پشت سر گذاشته بودیم. از جاده لاسم تا روستای زرمان راه زیادی بود که پیمایش کردیم. از طرفی مجبور شدیم برای رساندن خود به این کوهنورد تا ارتفاع 3030متری قله سوسچال را هم طی کنیم اما بعد از کلی سختی و خطراتی که پشت سرگذاشتیم و خود را به منطقه اعلام‌شده رساندیم، متوجه شدیم مکان موردنظر اشتباه است و او فاصله زیادی با ما دارد. خلاصه اینکه آن شب را تا صبح در کوه ماندیم و ساعت 6صبح آماده جست‌وجوی دوباره شدیم. در تمامی این مدت تماس خود را با این کوهنورد قطع نکردیم و هشدارها و آموزش‌های لازم برای گرم نگه‌داشتن بدنش را دادیم. خدارا شکر امکانات و تجهیزاتی که به همراه داشت کامل بود وهمین مسأله به زنده ماندنش کمک زیادی کرد.»

نجات از بهمن‌های نیمه شب نجات یافتیم

ساعت6صبح تیم‌های امدادی هلال‌احمر و تیم‌هایی از فدراسیون کوهنوردی کار جست‌وجو را آغاز کردند. به‌گفته داوود لشکری ،همان منطقه‌ای که قرار بود طی کنند تا به کوهنورد مورد نظر برسند سه بار بهمن‌زده بود و این یعنی، خطر درست از بغل گوش آنها گذشته است:«‌هر قدم که در این منطقه برمی‌داشتیم همراه با خطرات زیادی بود. با راه رفتن روی یال‌ها هر آن امکان ریزش بهمن وجود داشت. طی تماس با این کوهنورد از او خواسته شد درصورت داشتن چراغ‌قوه آن ‌را روشن کند تا بتوانیم سریع‌تر محل استقرارش را پیداکنیم. خوشبختانه به محض اینکه چراغش را روشن کرد مشخص شد در میان دهلیزها و درست وسط یخچال‌های قله گرفتار شده است. با بالگرد برای انتقال او هماهنگ کردم. بالگرد هم پرید اما نزدیکی‌های منطقه که رسید‌ هوا به‌شدت خراب شد و نتوانست در منطقه بماند. امکان انجام عملیات نجات بدون بالگرد وجود نداشت بنابراین بعد از کسب اطلاع از موقعیت کوهنورد مصدوم و شرایط جسمی او تصمیم گرفتیم عملیات را به روز بعد موکول کنیم تا بتوانیم در سایه امنیت بیشتر او را نجات دهیم.»

آن شب، دیگر داوود و رسول هم نتوانستند شب در منطقه کوهستانی بمانند، بنابراین به پایین آمدند و تا فردا صبح که بالگرد برای نجات این کوهنورد به منطقه برسد منتظر ماندند. داوود می‌گوید:«‌صبح که بالگرد رسید به همراه تعدادی از نجاتگران منطقه سوار آن شدیم و به ارتفاعات رفتیم. امکان اینکه همه بچه‌ها پایین بیایند، وجود نداشت. من برای رفتن به پایین و انتقال مصدوم، داوطلب شدم. زمان زیادی نداشتیم، بلافاصله خود را به نقطه‌ای که مصدوم در آن سقوط کرده بود، رساندم. وضعیت خوبی نداشت اما روحیه‌اش را حفظ کرده بود. تا کمر داخل برف بود و به ‌خاطر شکستگی پا و لگن نمی‌توانست از جا تکان بخورد. به سختی او را از داخل برف رها کردم و بعد از فیکس کردن او،کار انتقالش به داخل بالگرد را انجام دادم. بعد از اینکه بچه‌ها موفق شدند او را تحویل بگیرند خودم هم سوار بالگرد شدم.»

عملیات سخت و نفسگیر

رسول هم که از ابتدا تا انتهای این عملیات همراه با امدادگران و نجاتگران جمعیت هلال‌احمر بود،می‌گوید:«عملیات سخت و نفسگیری بود. کوهنورد مصدوم ‌شده از دوستان کوهنورد حرفه‌ای ما بود. وقتی تماس گرفت و ما را در جریان موقعیتی که در آن گرفتار شده بود، قرار داد تمام کوهنوردان و حتی مسئولان فدراسیون کوهنوردی هم برای کمک به عملیات نجات او راهی منطقه شوند. برف تا زانوی نجاتگران آمده بود. تمام پاکوب‌هایی که به سختی ایجاد می‌کردیم بلافاصله بعد از بارش برف پر می‌شد. شبی که همراه با داوود درغار برفی گذراندیم کولاک سختی منطقه را در هم پیچانده بود. فردای آن روز که بالگرد تا امامزاده هاشم آمد و برگشت اگر هوا آرام بود،می‌توانستیم خیلی سریع‌تر این کوهنورد را نجات دهیم.»

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
۱ دیدگاه
  1. محمد می‌گوید

    زنده باد استاد لشکری .زنده باد بچه های حلال احمر . استاد داوود لشکری قهرمان کوهستان.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.