حقایق هولناک مرگ کیومرث پوراحمد!

[امین فرج‌پور] مرگ خودخواسته کیومرث پوراحمد -که بعد از انتشار در قالب شایعه توسط دادستان گیلان نیز تایید شد- حاوی نکات نگران‌کننده و هشداردهنده بسیاری است. حکایتی که مرور حتی گذرای آن می‌تواند پرده از مسائل بسیاری بردارد.

اینکه کیومرث پوراحمد به عنوان فیلمسازی که دو سریال به‌شدت موفق «قصه‌های مجید» و «سرنخ» و حدود 20 فیلم سینمایی از جمله «خواهران غریب»، «شب یلدا» و «اتوبوس شب» را در کارنامه دارد، در هشتمین دهه زندگی‌اش تصمیم می‌گیرد خودخواسته نقطه پایانی بر داستان زندگی‌اش بگذارد، داستانی است به‌خودی‌خود پر آب چشم. داستانی که بیش و پیش از هر چیز دیگری این موضوع را پیش چشم می‌آورد که حال مردم بد است. خیلی هم بد است. تا جایی که حتی هنرمند موفق و در حد خود ثروتمندی هم که این روزها منتظر نمایش عمومی فیلم آخرش بوده و قاعدتا باید در ویلای شخصی‌اش در شمال می‌نشسته و لذتش را می‌برده، تصمیم می‌گیرد بازی را تمام کند و از دنیا پیاده شود. این ترسناک‌ترین وجه منشور چندوجهی این رویداد است.

در تمام این سال‌ها که صحبت از خودکشی از حالت تابو خارج شده و رسانه‌ها اجازه ورود به این بحث را به دست آورده‌اند؛ همه به نوعی این موضوع را شنیده‌ایم که یکی از دلایل اصلی خودکشی، افسردگی یا عجز و یأس افراد در مواجهه با مشکلات زندگی و البته ناتوانی آنها در مواجهه با این شرایط است. دلایلی که باعث می‌شوند نگاه عام بر این باور باشد که تنها افراد بازنده و شکست‌خورده می‌توانند تصمیم به این عمل بگیرند. انتشار خبر خودکشی هنرمندی در قد و قامت کیومرث پوراحمد اما در این میان بسیاری از پیش‌فرض‌ها را در این زمینه زیر سوال می‌برد. به هر حال جامعه او را به عنوان هنرمندی موفق می‌شناسد که حتی به‌رغم شکست‌های انتقادی چند فیلم آخرش نیز، با هیچ متر و معیاری نمی‌توان شکست‌خورده و بازنده ارزیابی‌اش کرد. این یعنی زور افسردگی و پوچی بسیار بسیار بیشتر از این حرف‌هاست. در این میان اینکه پوراحمد این کار را در هفتادوچهارمین سال زندگی‌اش کرده؛ ماجرا را حتی ترسناک‌تر از قبل هم می‌کند. به هر حال اجماع عمومی بر این است که آدمی در هشتمین دهه زندگی قاعدتا با پختگی و طمانینه و تجربه بیشتری به مسائل می‌نگرد و در اغلب مواقع می‌تواند خود را از تصمیمات خام دوران جوانی دور نگه دارد. پوراحمد اما با تصمیمی که گرفته، عکس این ماجرا را نشان می‌دهد. حداقل اینکه نشان می‌دهد سنبه تصمیمات نسنجیده‌ای چون خودکشی، در هر سن و سال و هر سطح ثروت و رفاه و البته در هر میزان از منزلت اجتماعی، به مراتب سنگین‌تر از آن است که به نظر می‌رسد و افراد در مورد اعضای خانواده، رفقا و حتی همکاران و آشنایان دورشان باید با حساسیت بیشتری احتمال بروز رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی را انتظار بکشند.

فارغ از این مسائل، اما، مرگ کیومرث پوراحمد را از دریچه دیگری نیز می‌توان به نظاره نشست: اینکه چگونه روزبه‌روز و سال‌به‌سال سینمای ایران چهره‌های قابل اتکای خود را دارد از دست می‌دهد. پوراحمد فعلا آخرین برگ پاییزی است که در اولین روزهای بهار بر خاک افتاده. کاش دست‌کم تا چند وقت آخرین هم بماند…

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.