درسهای مهم «پوست شیر» برای سینمای ما!
چرا «پوست شیر» برادران محمودی پرطرفدارترین سریال ایرانی این سالها شد؟
[پولاد امین] زمانی نهچندان دور، بعضی از سریالهای تلویزیون در رسانههای هنری به «خیابان خلوتکن» معروف بودند. سریالهایی جذاب و محبوب که در مقاطعی با کنجکاوی عمیقی که در تماشاگران به وجود میآوردند، آنها را وامیداشتند که در شبهایی که آن سریال روی آنتن بود، کار و زندگی خود را تعطیل کنند و پای تلویزیون به انتظار پخش قسمت جدید سریال محبوبشان بنشینند. بزرگترهایی که تلویزیون قبل از انقلاب را یادشان هست، میگویند که این اتفاق در آن سالها در مورد سریالهایی چون «امیرارسلان»، «آدم و حوا»، «خانه قمرخانم»، «ماجراهای صمد»، «ستارخان»، «خانهبهدوش» (مراد برقی) و «داییجان ناپلئون» روی داده بود. بعد از انقلاب هم جز سریال «اوشین» که به «خیابان خلوتکن» معروف بود، این اتفاق را در سریالهایی چون «پاییز صحرا»، «پدرسالار»، «خانه سبز»، «امام علی(ع)»، «پس از باران»، «یوسف پیامبر»، «پایتخت» و شماری از سریالهای مهران مدیری و رضا عطاران شاهد بودیم.
حالا در شرایطی که تلویزیون سالهاست با چنین موقعیتی بیگانه است؛ و با این پیشفرض که سریالهای شبکه نمایش خانگی هم به مخاطب امکان میدهند زمان تماشای سریال را خود تعیین کند، به نظر میرسید دوره سریالهای «خیابان خلوتکن» حداقل در ایران سرآمده است. به هر حال، فراموش نکردهایم که در شبکه نمایش خانگی حتی سریالی مانند «شهرزاد» با آن محبوبیت عجیبوغریبش هم نتوانست آن مناسک جمعی تماشای همزمان یک سریال را به وجود آورد و به همین دلیل هم بود که این اتفاق دیگر غیر قابل دسترس جلوه میکرد و حتی در مورد سریالهای موفقی چون «یاغی»، «آقازاده» و «نیسان آبی» هم که در یک بازه زمانی تبدیل به موضوع بحث عمومی مردم شده بودند، روی نداده بود.
«پوست شیر» اما بالاخره در ماههای پایانی 1401 این اتفاق را رقم زد.
منوی انتقام در سینمای ایران
از نظر بسیاری از منتقدان، یکی از دلایل اصلی موفقیت «پوست شیر» موضوع محوری آن است: انتقام! بنمایهای که به دلایل بسیاری تاکنون باعث موفقیت فیلمها و سریالهای گوناگونی بوده است. دلیل اول اینکه موضوع انتقام همیشه همراه با انتقامگیر یا «قهرمان» میآید که کمبود همیشگی سینمای این سرزمین بوده است. دیگر اینکه آثاری که به انتقام میپردازند، فارغ از رونمای مختلفی که میتوانند داشته باشند، در بن دارای نگاهی انتقادی و اعتراضی به نظم مستقر هستند و بهواقع علیه مجریان نظم میشورند و همین هم آنها را محبوب قشر عظیم مخاطبانی میکند که آنان نیز از شرایط زخم خوردهاند. آخر از همه هم اینکه آثار انتقاممحور از این رو که همواره مظلوم را در قامت قهرمان نشان میدهند، ناخودآگاه جمعی مخاطبان را همواره همراه خود دارند.
انتقام که در سینمای ایران اولبار در «قیصر» مسعود کیمیایی به موفقیتی تاموتمام منتهی شد، بعد از آن تقریبا هر زمان که دستمایه روایت قرار گرفته، با پیروزی قرین بوده است؛ چه زمانی که خود کیمیایی در بخش قابل توجهی از آثارش به این موضوع پرداخته، چه وقتی مثلا اصغر فرهادی در فیلمی مانند «فروشنده» این موضوع را در طبقه دیگری از اجتماع به روایت نشسته؛ و البته چه در مواردی مانند «لاتاری» محمدحسین مهدویان و «شنای پروانه» محمد کارت که فیلمسازان با دلبستگی و سرمشق از نقاط اوج کارنامه مسعود کیمیایی، این موضوع را در قالبی بهروزتر به تصویر کشیدهاند.
حالا «پوست شیر» بنمایه انتقام را وارد فضای سریالسازی نیز کرده است. رویکردی که بدون تردید به یکی از قاطعترین موفقیتهای یک سریال در شبکه نمایش خانگی منجر شده و این امیدواری را به وجود آورده که سریالسازان نیز از این پس نگاه مهربانانهتری به این موضوع داشته باشند.
«پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی که از پاییز 1401 به اینسو در شبکه نمایش خانگی منتشر میشد، درامی جنایی با بازی هادی حجازیفر، پانتهآ بهرام، مهرداد صدیقیان، علیرضا کمالی، پردیس احمدیه، ژیلا شاهی و شهاب حسینی است که در هفت ماه اخیر در سه فصل هشتقسمتی از شبکه اینترنتی فیلمنت به نمایش درآمد. این مجموعه که علاوه بر محبوبیت عمومی، نقدهای عمدتا مثبتی نیز از طرف منتقدان دریافت کرد، داستان مردی به نام نعیم است که پس از ۱۵ سال از زندان آزاد میشود و به دیدار دخترش میرود. اما او که سالهای مهم عمرش را پشت میلههای زندان سپری کرده و در این مدت تمام فکرش دیدار مجدد با دخترش بوده، خیلی زود او را از دست میدهد. اتفاقی که باعث میشود نعیم کار و زندگیاش را رها کند و به همراه یکی از ماموران اداره آگاهی، که او هم درد مشترکی با نعیم دارد، به دنبال یافتن و انتقام از کسانی باشد که دخترش را ربوده، مورد تجاوز قرار داده و به قتل رساندهاند. تلاشهایی که در روند خود، یکی از هیجانانگیزترین، جذابترین و البته محبوبترین سریالهای تاریخ شبکه نمایش خانگی- و حتی با توجه به موضوعش صداوسیما- را به وجود آورده است. در این میان، نکته مهم البته موفقیت چشمگیر سریال در جلب توجه توأمان منتقدان و مردم است که از نظر درسهای بسیاری که برای کسانی که همواره عموم مردم را متهم به کجسلیقگی میکنند، دارد، اهمیت بسیاری مییابد. این مهمترین دستاورد این سریال است. یعنی در شرایطی که منتقدان بسیاری «پوست شیر» را حتی تا حد یکی از بهترین مجموعههای تاریخ شبکه نمایش خانگی نیز بالا بردهاند، آمارهای استقبال مردم هم حکایت از این دارد که آنان نیز باوری مشابه دارند. شاهد این مثال علاوه بر بینندگان پرشمار «پوست شیر»، شمار فراوان جستوجوهای مرتبط با آن نیز هست. به عنوان مثال، طبق آمار منتشرشده از گوگلترندز، عبارت «پوست شیر» یکی از چند واژهای بوده که ایرانیان در دی ماه 1401 بیشترین جستوجو را برای آن داشتهاند و البته در اسفندماه 1401 هم این عنوان در قالب هشتگ، چند روز ترند اول توییتر فارسی بوده است.
دلایل موفقیت
همانطور که گفته شد موفقیتهای «پوست شیر» منحصر به استقبال مردمی از آن نبوده و این سریال موفقیت رسانهای و انتقادی تقریبا تام و تمامی هم به دست آورده است که حداقل در قیاس با دیگر سریالهای ایرانی بیسابقه و بینظیر است. اما اینکه چرا «پوست شیر» توانسته چنین اقبالی را در بین تماشاگران ایرانی -که این روزها فقط با چند کلیک به بهترین فیلمها و سریالهای روز دسترسی دارند- به دست آورد، به عوامل بسیاری برمیگردد. در واقع موفقیت این سریال را میتوان مدیون و مرهون نقاط قوتش دانست که آن را از دیگر سریالهایی که همزمان با «پوست شیر» منتشر میشدند، متمایز کرده است. دستاوردی که بسیاری از منتقدان دلایل رسیدن به آن را داستان تازه -در قیاس با فضاها و داستانهای سریالهای ایرانی-، گروه درجه یک بازیگران و دست نسبتا بازتر سازندگان سریال نسبت به فضای عمومی ممیزی و سانسور در تولیدات نمایشی ایرانی میدانند.
با این حال، هنوز و همچنان منتقدان عقیده دارند که مهمترین ویژگی «پوست شیر» فیلمنامه فکرشده، جذاب و غیرقابل پیشبینی آن است و البته بازیهای بهیادماندنی و درخشان بازیگرانی که هر کدام تا حد زیادی بهترین کارهای کارنامهشان را ارائه دادهاند. این خلاصه چیزهایی است که نشریات و منتقدان سینمایی در ماههای اخیر درباره «پوست شیر» نوشتهاند.
احسان دبیروزیری یکی از منتقدانی است که موضع مثبتی درباره «پوست شیر» دارد. او میگوید که «نه تنها این سریال در قیاس با دیگر سریالهای ایرانی از فیلمنامه قابل دفاعی بهرهمند است، بلکه کارگردان و بازیگران نقش اصلی نیز در اجرای این فیلمنامه عملکرد قابل قبولی داشتهاند. در این زمینه بازی بازیگران و بهخصوص دو بازیگر اصلی سریال را نمیتوان نادیده گرفت».
این منتقد سینمایی در توضیح بیشتر عملکرد بازیگران سریال «پوست شیر» میگوید که «این سریال را میتوان یکی از بهترین بازیهای شهاب حسینی عنوان کرد که در روند پیشرفت سریال، بازیاش هم مدام جاافتادهتر شد و در قسمتهای پایانی به جایی رسید که به جرأت میتوان آن را یکی از نقاط اوج کارنامه شهاب حسینی نامید.»
از نگاه این منتقد؛ «شهاب حسینی که در آغاز سریال، بازی سرراستتر و روتری در قیاس با هادی حجازیفر ارائه میداد، در گذر زمان، با پرورش مستمر شخصیت کارآگاه، مدام پیچیدهتر شد و در قسمتهای پایانی سریال در لحظات حضورش حرکتی مستمر و مداوم میان احساسات گوناگون داشت. مهمترین جایی که این موضوع را نشان میدهد، سکانسی است که شهاب حسینی در زمان بازجویی ابتدا عبارت «به جون دخترم» را بر زبان آورد و بعد خیلی زود انگار متوجه واقعیت شده، با گفتن «به روح دخترم» بدون اینکه تغییر محسوسی در حالات چهرهاش ایجاد کند، تماشاگر را به شناخت عمیقتری از این کاراکتر میرساند.»
آن روی سکه
حمیدرضا کاظمیپور، دیگر منتقد سینمایی است که به «شهروند» از «پوست شیر» میگوید. به عقیده او، «پوست شیر بهرغم داستان ظاهرا اغراقآمیز و کلیشهای، با کمک فضاسازی خوب و برخورداری از مولفههای پلیسی و جنایی توانست خود را سرپا نگه دارد. با این حال، همچنان کتمان نمیتوان کرد که این سریال در روایت داستان و شخصیتهای خود غلوآمیز عمل کرده و در بسیاری از لحظات نیز با تکیه بر کلیشههای محبوب فیلمفارسی، روایت خود را پیش برده است.» به گفته حمیدرضا کاظمیپور؛ «ویژگی اصلی پوست شیر، اما رعایت و روایت درست مولفههای پلیسی و جنایی است که باعث شده مخاطب چشم بر کمبودهای سریال ببندد و رویدادهای آن را باور کند.»
این منتقد سینمایی نیز با کسانی که مهمترین ویژگی «پوست شیر» را بازیهای آن میدانند، موافق است: «بازیهای بازیگران در سریال پوست شیر تقریبا همگی موفقاند. با اینحال، همانطور که گفتم، سریال بهخصوص در زمینه فضاسازی خوب عمل کرده است. این باعث شده نه تنها کمبودهای سریال حاصل از داستان کلیشهای آن جبران شود، که به بازیگران نیز امکان درخشش بیشتر داده است.»
این منتقد سینمایی درباره کلیشههای سریال «پوست شیر» توضیح بیشتری میدهد: «البته تاکید من روی داستان کلیشهای به این معنا نیست که کلیشهها الزاما ضعف یا عامل شکست هستند. نه، کلیشه بخشی از تاریخ سینماست و مثلا اگر کلیشه مثلث عشقی را از سینما بگیرید، در واقع سینما را از بسیاری از شاهکارهایش محروم کردهاید. با اینحال، فکر میکنم در این سریال از کلیشههایی چون رفاقت استفاده اغراقآمیزی شده است. مثلا رفیقی که جانش را برای رفیقش میدهد، درحالی که خودش بیمار است، بیشتر از زندگی امروز، شبیه فیلمفارسیهای قبل از انقلاب است. اما حتی این هم جزو کلیشههایی است که مردم دوست دارند و کمبود آن در جامعه حس میشود.»
درسی مهم
بله؛ موفقیت «پوست شیر» دلایل بسیاری دارد. با اینحال، موفقیت چنین سریالی در شرایطی که سینمای ایران به سمت کمدیهای رده دهم میل کرده، درسهای زیادی میتواند داشته باشد. در واقع، مهمترین چیزی که موفقیت «پوست شیر» نشان میدهد این است که برخلاف اینکه سینماگران تنبل میگویند در سینمای ایران برای موفقیت اقتصادی باید کمدی ساخت، موفقیت ربطی به کمدی بودن آثار ندارد و با تلخترین داستانها هم میتوان مردم را پای گیشه یا پلتفرم عرضه آنلاین کشاند. چنانکه در همین «پوست شیر»، تلخترین قسمت سریال پرفروشترین قسمت شد و تمام رکوردهای قبلی این سریال را شکست. این یعنی استقبال نکردن مخاطب از برخی کارها ارتباطی به شیرینی و تلخی آنها ندارد و فیلمسازان برای توجیه شکستهایشان باید عوامل مختلف را مورد ارزیابی قرار دهند که یکی از آنها هم نقش و تقصیر خودشان در این شکست است. این مهمترین درسی است که «پوست شیر» میآموزد.