جوان سبزواری هنگام دفاع از دو دختر، از سوی دو پسر شرور چاقو خورد و به شهادت رسید. رئیسکل دادگستری خراسانرضوی طی دستوری خطاب به دادستان عمومی و انقلاب سبزوار، خواستار رسیدگی و روشنشدن ابعاد ماجرا شد. پیکر این شهید در حالی صبح دیروز در مشهد تشییع شد که جمعیت زیادی برای وداع با این پسر فداکار در این مراسم حضور یافته بودند. خانواده حمید الداغی صبح دیروز برای خداحافظی با پسرشان تنها نبودند و مردم زیادی آنها را همراهی کردند.
این در حالی است که صبح دیروز قالیباف رئیس مجلس نیز درباره این حادثه اظهار نظر کرده و می گوید: «شهید الداغی در زمانۀ طعنهها و تخریبها، واجب امر به معروف و نهی از منکر را در چشم مردم ایران جلوه داد.غیرت جوان متدین ایرانی نقشۀ دشمنان را نقشبرآب میکند. وظیفۀ خود میدانم در برابر شهید دیار سربداران، سبزوار، شهید الداغی سر تعظیم فرود بیاورم که در زمانۀ طعنهها و تخریبها، واجب امر به معروف و نهی از منکر را در چشم مردم ایران جلوه داد و نشان داد در این کشور غیرت جوان متدین ایرانی در دفاع از نوامیس مردم چنان جوشنده است که هر نقشۀ دشمن را نقشبرآب میکند.»
روز هشتم اردیبهشت بود که این حادثه در فضای مجازی دستبهدست چرخید. ویدیویی در شبکههای مجازی افکار عمومی را جریحهدار کرد. ویدیویی که در آن پسر سبزواری هنگام درگیری با دو نفر، با چاقو کشته شد. بلافاصله پس از این قتل، اکیپ جنایی به همراه بازپرس در محل حاضر شدند و تحقیقات خود را آغاز کردند. با تلاش مستمر در کمتر از ۱۰ ساعت ضاربان شناسایی و به اتهام مشارکت در قتل عمد دستگیر شدند. طبق بررسیها و تحقیقات، این فرد با مشاهده مزاحمت اراذل برای دو دختر رهگذر برای تذکر جلو میرود و با آنها مقابله میکند، اما اراذل با ضربات چاقو به سمت او حملهور میشوند که نهایتا بر اثر شدت جراحات به شهادت میرسد.
دفاع در مقابل 2 شرور
براساس تصاویر دوربینهای مدار بسته و تحقیقات بهعمل آمده، حمیدرضا الداغی که منتظر بازگشت فرزند خود از کلاس بود، متوجه ایجاد مزاحمت و درگیری دو جوان با دو دختر و کشاندن آنها در خیابان به اجبار و زور شده بود. او در اقدامی شجاعانه و انسانی، بلافاصله برای نجات دختران جوان دست بهکار شد.
یکی از دو جوان مزاحم -که براساس بررسی بهعمل آمده هر دو دارای سوابق متعدد کیفری هم هستند- در واکنش به دفاع شهروند سبزواری از دختران جوان، با سلاح سرد او را از پشت سر مورد اصابت چاقو و سپس نفر دوم حمیدرضا را از روبهرو مورد ضربوجرح شدید قرار میدهد و پس از ارتکاب جرم از محل متواری میشوند.
این حادثه بازتاب وسیعی داشت و کاربران شبکههای اجتماعی ضمن تقدیر از شجاعت حمیدرضا الداغی به ستایش رفتار جوانمردانهاش پرداختند و خواستار برخورد با دو جوان شرور شدند.
مراسم تشییع
دادستان سبزوار درباره این ماجرا گفت: «با توجه به جنبه عمومی این جنایت، دستگاه قضایی در اسرع وقت پرونده این جانیان و اراذل را در دستور کار قرار میدهد و آنها را به سزای عملشان میرساند.»
این در حالی است که در ادامه معاون استاندار، فرماندار ویژه و برخی مسئولان سبزوار با خانواده شهید حمیدرضا الداغی دیدار کردند.
حسین ابراهیمی کردیانی، معاون استاندار و فرماندار ویژه سبزوار، در دیدار خانواده شهید حمیدرضا الداغی جزئیات بیشتری از این ماجرا روایت کرد و گفت: «ساعت ۲۱:۳۰ جمعه، هشتم اردیبهشت، گزارشی مبنی بر ضرب و جرح این فرد، توسط دو نفر از اشرار به دست ما رسید. موضوع مورد پیگیری قرار گرفت و بهزودی عاملان این جنایت به سزای اعمالشان خواهند رسید.»
مراسم تشییع پیکر شهید «حمیدرضا الداغی» ، عصر روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ با حضور اقشار مختلف مردم از مهدیه مشهد به سمت حرم مطهر رضوی برگزار شد و خانواده این شهید با پسرشان در میان انبوهی از جمعیت برای همیشه وداع کردند.
برادرم در مقابل ظلم میایستاد
احسان الداغی، برادر حمیدرضا، درباره این ماجرا گفت: «برادرم متولد ۲۷ شهریور ۱۳۵۶ بود. ما در تربتجام با هم درس خواندیم و در بسیاری از صحنههای زندگی و در کلاسهای آموزش رزمی با همدیگر تمرین میکردیم. بعد از اینکه برادرم در مبارزات رزمی باعث شکستهشدن دماغ یکی از دوستانش شد، با روحیه لطیفی که داشت ورزش تکواندو را کنار گذاشت و با همدیگر در خانه جودو کار میکردیم. رشته تحصیلی برادرم در مقطع کارشناسی علوم اجتماعی بود، ولی بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه اقدام به دریافت مدرک نقشهکشی ساختمان از فنیوحرفهای کرد و در مغازهای روبهروی شهرداری سبزوار مشغول کار شد.
آن شب برادرم بهدنبال تنها دختر 13سالهاش از کلاس رفته بود که با شنیدن درخواست کمک دو دختر سبزواری در مقابل اراذل و اوباش که قصد مزاحمت برای آنان را داشتند، وارد میدان شد و در مقابل دو مرد شرور از دختران جوان دفاع کرد. ضاربان با زدن چهار ضربه چاقو به پشت برادرم و همچنین زدن دو ضربه چاقو به قلب و ریه او باعث شهادتش شدند، ولی حمیدرضا تا آخرین لحظه مقابل آنان مقاومت کرد. برادرم تاب دیدن ظلم به دیگران را نداشت و جلوی ظالم میایستاد. یکبار در زمان تحصیل در تربتجام برخی افراد در حال آزار و اذیت یک فرد بودند که حمیدرضا مقابل آنها ایستاد و از او دفاع کرد و پای هزینههایش ایستاد.»