فکر می‌کردم با بدل علی دایی روبه‌رو شده‌ایم

سارق گردنبند فوتبالیست مشهور پس از دستگیری اعتراف کرد

سابقه‌دار است با همدستش در خیابان‌ها پرسه می‌زدند تا دزدی کنند. پول و طلا سرقت می‌کردند. درواقع زورگیر بودند؛ زورگیرانی که آخرین سرقت‌شان آنها را به تیتر و سوژه داغ این روزها تبدیل کرده است. دزدانی که به آقای گل حمله کردند و یکی از جنجالی‌ترین زورگیری‌ها را انجام دادند. حالا یکی از آنها به دام افتاده است. سارقی که می‌گوید هنگام سرقت با دیدن علی دایی تصور می‌کرده توهم زده و حتما با بدل این فوتبالیست مشهور روبه‌رو شده است.

هنوز هم باورش نمی‌شود که چهره شناخته‌شده و معروف فوتبال ایران را هدف زورگیری خود قرار داده است. دزد موتورسوار که حالا در عملیات سریع پلیسی دستگیر شده است، ادعا می‌کند از بچگی عاشق علی دایی بوده است. حتی بازی‌های تکراری اسطوره فوتبال ایران را چندین‌بار تماشا می‌کرده است.

چندمین‌بار است که دستگیر می‌شوی؟

چهارمین‌بار است. قبلا به جرم دزدی و زورگیری سه بار به زندان افتادم اما هر بار بعد از آزادی باز هم سرقت‌هایم را ادامه می‌دادم.

چی شد که سراغ علی دایی رفتید؟

ما اصلا نمی‌دانستیم که او علی دایی است. حداقل من این طور فکر می‌کنم. آن روز در خیابان‌ها پرسه می‌زدیم و به دنبال سوژه برای سرقت بودیم. ناگهان چشم‌مان به برق گردنبند یک مرد افتاد با موتور به سراغش رفتیم. دوستم گردنبند را از گردنش قاپید و فرار کردیم.

همان لحظه متوجه شدید که او آقای دایی است؟

من سوار موتور بودم. هنگام سرقت صورتش را دیدم اما باز هم باورم نمی‌شد، مواد کشیده بودم تصور می‌کردم که فردی شبیه به او را دیده‌ام. حتی همدستم که ترک موتور نشسته بود و همزمان که فرار می‌کردیم گفت، خودش بود. علی دایی بود. باز هم گفتم حتما با بدل او روبه‌رو شده‌ایم؛ زیرا بدل بیشتر بازیکنان فوتبال وجود دارد. با خودم گفتم حتما این مرد هم بدل علی دایی بوده است.

چطور فهمیدی که از این فوتبالیست سرقت کرده‌اید؟

فردای روز سرقت خبرها را در فضای مجازی دیدم. آنجا بود که مطمئن شدم گردنبند خود علی دایی را برده‌ایم. خبر این دزدی همه جا پخش می‌شد برای همین خیلی ترسیدم. اصلا فکرش را نمی‌کردم که واقعا با علی دایی طرف شده‌ایم.

یعنی نقشه قبلی نداشتید؟

نه اصلا؛ ما هیچ وقت از قبل نقشه نمی‌کشیدیم. در خیابان‌ها پرسه می‌زدیم تا سوژه پیدا کنیم. حتی شنیده‌ام که می‌گویند علی دایی دشمن زیاد داشته است و دشمنانش برای انتقام‌گیری سارق اجیر کرده‌اند ولی اصلا این طور نیست. ما کارمان فقط سرقت است و اصلا از قبل خبر نداشتیم از چه کسی دزدی می‌کنیم.

با گردنبند سرقتی چکار کردید؟

اول می‌خواستیم آن را بلافاصله در تهران بفروشیم ولی وقتی خبرها منتشر شد، ترسیدیم که لو برویم. برای همین آن را به شهرستان بردیم. یک مالخر می‌شناختیم آن را به قیمت 50‌ میلیون تومان فروختیم؛ 25‌ میلیون سهم من بود، 25‌ میلیون هم سهم همدستم. اما بعد فهمیدیم سرمان را کلاه گذاشته‌اند. گردنبند خیلی بیشتر از این حرف‌ها می‌ارزید.

شغلت چيست؟

در كار ساخت در و پنجره ساختمان بودم اما از مدتي قبل معتاد به شيشه شدم. بعد از اعتیاد هم به دزدی روی آوردم.

از همدستت خبر داري؟

هیچ خبری از او ندارم. آخرین‌بار همان روز سرقت از علی دایی او را دیدم؛ بعد از تقسیم سهم دیگر او را ندیدم. خبر ندارم مخفیگاهش کجاست.

پشیمانی که از علی دایی سرقت کرده‌ای؟

خیلی پشیمانم. امیدوارم او مرا ببخشد. من علی دایی را دوست داشتم. خودم همیشه عاشق فوتبال بودم؛ هم فوتبال بازی می‌کردم هم تماشا می‌کردم. علی دایی هم جزو فوتبالیست‌هایی بود که همیشه عاشق بازی‌هایش بودم. حتی بازی‌های قدیمی علی دایی را تکراری تماشا می‌کردم. اصلا فکرش را نمی‌کردم یک روزی او را هدف سرقت قرار دهم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.