آتش وقتی به جان انبار موتورها افتاد، زبانه شعلههای بلند سر به فلک کشید. انبار لوازم یدکی موتورسیکلت و دوچرخه بود؛ لاستیک و روغن موتور. سرعت سرایت آتش بالا بود و در هر غرفهای ردی از شعلههای سوزان وجود داشت.
وسعت آتشسوزی قابل وصف نبود که آتشنشانان آمدند به میدان رازی. گروهگروه. پنج ایستگاه و دهها مامور آتشنشانی با تجهیزات خودرویی وارد مهلکه سوزان شدند.
عقربهها روی ۱۱:۳۰ جفت شده بود که ماموران آتشنشانی و اورژانس مقابل انبار آتشین در خیابان مولوی به صف شدند. آتش در انباری با وسعت ۳هزار متر میتاخت و آسمان را سیاهپوش کرده بود.
جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران، به «شهروند» میگوید: «وقتی آتشنشانی در جریان این حادثه قرار گرفت، ۳ دقیقه طول کشید تا ماموران به محل حادثه برسند. در میان لوازم موتوری که در انبار وجود داشت، مواد سوختی و روغن موتور هم بود که باعث شد آتشنشانان با سرعت بیشتری برای مهار آتش اقدام کنند.» او در این حادثه همانند دیگر حوادثی که در شهر رخ میدهد، حضور داشت.
تماشاچیان آتش
همزمان با زیر آتش رفتن انبار ۳هزار متری در مولوی، ماموران خانههای اطراف را تخلیه کردند تا همسایههای انبار لوازم یدکی از گزند جهنم سوزان ظهر شنبه در امان باشند.
ماموران پلیس هم خیابان مولوی را از سمت ولیعصر بستند تا ترددهای احتمالی، جان عابران و رانندهها را به خطر نیندازد.
اما با این حال، جمعیت زیادی در مقابل زبانههای آتش جمع شده بودند. گروهگروه آمده بودند تا شاهد شعلهورشدن آتش در انبار قدیمی باشند و هشدارهای پلیس و آتشنشانان بیفایده بود. هر لحظه تعداد تماشاچیان افزایش پیدا میکرد.
محاصره آتش
«علت حادثه در آن لحظات مشخص نبود. تنها هدف آتشنشانی مهار آتش بود.»
ترس و دلهره در خیابان مولوی موج میزد. کارگرانی که مقابل انبار ایستاده بودند، شاهد خاکسترشدن محل کارشان بودند و همسایههایی که از ترس مهلکه سوزان نمیدانستند به کجا پناه ببرند.
تیمهای امدادی همه پای کار بودند، اما تنها این مردان آتش بودند که بلندتر از همه باید قد میکشیدند تا شعلههای سوزان و مواج آتش را خاموش کنند.
«آتش هر لحظه هولناکتر و وسیعتر میشد. همه آتشنشانان وارد مهلکه شده بودند. اورژانس هم پشت دیوارهای سیمانی انبار بود. نیروهای پلیس، خانههای همجوار را تخلیه کردند.»
وسعت آتش بالا بود و هر لحظه بیم حادثهای فجیعتر میرفت. انبار زیر آتش بود. تانکرهای آبرسان از زمین و هوا، از شمال و جنوب آتش را محاصره کرده بودند.
«آتشنشانان با آبپاشی از چند ناحیه موفق به مهار آتشسوزی و عدمسرایت آن به دیگر خانهها شدند. شعلههای کوچک اما هنوز وجود داشت. آتشنشانان همچنان در دل حادثه حضور داشتند تا عملیات لکهگیری تمام شود.»
خاموشی موج سوزان
با خاموشی موج شعلههای سرکش، جستوجوها آغاز شد. تیمهای امدادرسان وارد عمل شدند. جستوجوها بعد از ساعتی از خاموشی زبانههای آتش آغاز شد. هنوز آتش سرد نشده بود، مردان آتش، انبار آتشین را ترک نکردند و در جستوجوی مصدومان، نقطه به نقطه انبار را گشتند. هیچچیز از آن انبار ۳هزار متری باقی نمانده بود. هنوز میزان خسارت مشخص نیست. انبار و غرفههایش همه سوختند و ۱۷نفر در حریق خیابان مولوی مصدوم شدند. سه آتشنشان و سه عابرپیاده در میان مجروحان حادثه بودند.
۱۷مصدوم
محمد اسماعیل توکلی، سرپرست اورژانس استان تهران، میگوید: «ساعت ۱۱:۳۰ بود که این حادثه به سامانه ۱۱۵ اورژانس تهران مخابره شد. با اعلام این گزارش ۶ آمبولانس، ۵موتورلانس و یک اتوبوس آمبولانس به محل حادثه واقع در خیابان مولوی، محدوده میدان رازی اعزام شد.»
او با اعلام مجروحیت ۱۵ نفر در این حادثه گفت: «مصدومیت این ۱۷حادثهدیده بهطور مستقیم ناشی از حریق نبود. سه نفر از مصدومان آتشنشان بودند که یکی خدمات درمانی را در محل دریافت کرد و آتشنشان دیگر به مرکز درمانی منتقل شد. سه نفر دیگر از مصدومان نیز از عابرانپیاده و تماشاگران محل حادثه بودند. در کل ۸نفر از مجروحان این حادثه به مراکز درمانی منتقل شدند. بیمارستانهای بهارلو، سینا و مطهری در آمادهباش برای پذیرش مصدومان احتمالی حادثه بودند.»
سرپرست اورژانس استان تهران از مردم خواست در زمان حادثه اطراف محل تجمع نکنند و اجازه دهند امدادگران و نیروهای خدماتی بهراحتی تردد کنند.
جنگ با آتش در رازی
محمد یکی از آتشنشانان عملیات بزرگ مهار آتش انبار میدان رازی است.
ماموری که دل به آتش زد و با تجهیزات آتشنشانی با شعلههای سرکش جنگید.
۳۲ سال دارد و ۶ سالی است که در نیروی آتشنشانی کار میکند. او از لحظات وحشتناک آتشسوزی میگوید. ثانیهها و دقایقی که هر بینندهای را در میدان رازی میخکوب کرد. «وقتی آتشسوزی به ما اعلام شد، با ماشین آتشنشانی به محل حادثه رسیدیم. از زمانی که از ایستگاه خارج شدیم، دود سیاه را دیدیم که آسمان را پوشانده بود. وقتی به محل حادثه رسیدیم، جمعیت زیادی در اطراف انبار جمع شده بودند و در حال عکاسی و فیلمبرداری بودند. ما از همان لحظات نخست وظیفه مهار آتش را داشتیم، آتشی که زبانههایش تا صدها متر بالاتر میرفت.
صحنههای عجیبی بود. عملیاتهای زیادی رفته بودم، اما در این ماموریت واکنش آتشنشانان عالی بود. خیلی سریع از چندین جهت با تانکرهای آب به آتش آب پاشیده شد. باورکردنی نبود آن شعلههای پر از دود و سیاهی بهسرعت خاموش شود. انبار با تمام لوازمش خاکستر شد. احتمالا بیاحتیاطی این حادثه را رقم زده است، اما هنوز کارشناسان علت دقیق آتشسوزی را اعلام نکردهاند. پس از عملیات مهار آتش، تیمبندی و عملیات جستوجو را میان سوختههای انبار آغاز کردیم که در انبار هیچ مصدوم و کشتهای وجود نداشت.»
او از سختی کار آتشنشانان میگوید: «هوا گرم بود و شعلههای آتش بر این گرما دامن میزد. لباس ماموران با توجه به ماهیتی که دارد ضدحریق و سنگین است، اما ماموران وظیفه دارند نجاتگر باشند، چه در گرما و چه در سرما. تجمع مردم هم روند امدادرسانی را کُند میکند و اجازه نمیدهد عملیات سریع انجام شود، همچنین تمرکز را از تیمهای نجاتگر میگیرد.»
بوی سوختگی در آسمان و هوا
نزدیک ۵۰ سال دارد. مهینخانم صدایش میکنند. زنی است که در نزدیکی آتشسوزی خانهاش قرار دارد. جایی نزدیک به همان میدان رازی. خانهاش تخلیه شده است تا آتش گزندی بر جانش نزند.
تنها بود که بوی سوختگی خانهاش را پر میکند. «اول فکر کردم غذای همسایهها سوخته است، اما بوی سوختگی خیلی بیشتر و وحشتناکتر از این حرفها بود. همه آسمان و هوا را پر کرده بود. از پنجره نگاهی به بیرون انداختم، آسمان سیاه شده بود و آتش در نزدیکی ما بالا و بالاتر میرفت. از خانه بیرون آمدم. همسرم سرکار بود و بچهها مدرسه. فقط گوشی همراهم را برداشته بودم.
وضعیت وحشتناکی بود. هُرم گرما آدم را عاصی میکرد. ترافیک شده بود. همه برای تماشا میآمدند. آتشنشانی و پلیس و اورژانس در محل بودند. ماموران مردم را از خانههایشان بیرون میآوردند. من دلهره داشتم. بچههایم از مدرسه تعطیل شده بودند و اگر برمیگشتند من را پیدا نمیکردند. لحظات جهنمی بود. در آن اوضاع فقط چشم میچرخاندم تا بچههایم را پیدا کنم. پس از نیم ساعت چرخیدن بچههایم را پیدا کردم. ترسیده بودند. آرامشان کردم. شوهرم هم که باخبر شد خودش را رساند تا مراقب ما باشد. سرانجام آتش خاموش شد. کاری بزرگ که همه تیمهای امدادی در کنار هم انجام دادند.»