«سه‌کام حبس» آینه زندگی آدم‌های امروز

پرفروش‌ترین فیلم اجتماعی روی پرده از زبان کارگردانش

[پولاد امین] شاید سه سال پیش، وقتی فیلم «سه‌کام حبس» در اولین روز جشنواره فیلم فجر روی پرده آمد و اقبال و استقبال منتقدان و اهالی رسانه را هم به دست آورد، کسی -به‌خصوص خود سامان سالور، کارگردان فیلم- فکرش را هم نمی‌کرد که اکران این فیلم چند سال زمان ببرد و در نهایت در بهار سال 1402 روی پرده بیاید. اما این فیلم -که به دلیل روایت داستانی درباره زنانی در دل بحران، به‌شدت امروزی به نظر می‌رسد- به هر دلیل -از جمله کرونا، ناآرامی‌های اجتماعی، مسائل پخش در سینمای ایران و…- سه سال و چند ماه در پستو ماند، تا حالا که روی پرده آمده و زمان مناسبی هم این اتفاق افتاده است؛ چنانکه در همان هفته اول اکران بیش از ۳ میلیارد تومان فروخت و پرفروش‌ترین فیلم اجتماعی هفته لقب گرفت و بعد از «فسیل» دومین فیلم پرفروش بهار امسال بوده است.

«سه‌کام حبس» به عنوان هفتمین فیلم کارنامه سامان سالور که در آغاز با نام «ملکه موریانه‌ها» پروانه ساخت گرفت، داستان زوج جوانی را روایت می‌کند که در مسیر دستیابی به زندگی بهتر تاوانی سنگین می‌دهند. نسیم با بازی پریناز ایزدیار و مجتبی با بازی محسن تنابنده که تازه صاحب فرزند شده‌اند، زندگی خوب و ساده‌ای دارند، اما تصادف مجتبی همه‌چیز را به هم می‌ریزد. نسیم تمام تلاش خود را برای نجات خانواده‌ می‌کند، اما می‌فهمد که شوهرش به‌رغم شغل صوری خود در واقع فروشنده مواد مخدر بوده و حالا هم بدهی زیادی به دیگر فروشنده‌های مواد دارد. این موضوع نسیم را در شرایط دشواری قرار می‌دهد: یا باید کاری نکند و مجتبی را در زندان تنها بگذارد یا اینکه خود به جای او باقیمانده مواد را بفروشد و در واقع خودش هم تبدیل به قاچاقچی شود. داستانی به‌شدت تلخ و هشداردهنده که اگرچه به‌ظاهر شبیه موج فیلم‌های اجتماعی اواخر دهه نود از قبیل «ابد و یک روز» و «مغزهای کوچک زنگ‌زده» به نظر می‌رسد، اما در نگاهی عمیق‌تر متعلق به کارگردانی است که در کارنامه‌اش از «ساکنین سرزمین سکوت»، «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین»، «ترانه تنهایی تهران» و «آمین خواهیم گفت» تا «سیزده ۵۹» و «تمشک» همواره نگاهی منتقد و معترض به پدیده‌های اجتماع پیرامونش داشته و حالا در «سه‌کام حبس» نیز جنبه دیگری از آن را به نمایش می‌گذارد.

 

 

-آقای سالور عزیز! بسیاری از منتقدان فیلم شما را تلخ می‌بینند. این را قبول دارید؟

نه؛ «سه‌کام حبس» فیلم تلخی نیست. حداقل اینکه من قصد روایت تلخی‌ها را در این فیلم ندارم، بلکه فیلمی اجتماعی است. فیلمی که واقعیت‌هایی را می‌گوید که در بسیاری از محله‌ها دیده می‌شود.

 

 

-ولی به هر حال همین واقعیات اجتماعی هم تلخ هستند دیگر.

این موضوعی دیگر است. ببینید؛ در داستان‌هایی از این دست درام از تضاد و برخورد آدم‌های اجتماع شکل می‌گیرد. آدم‌هایی که دارند زندگی‌شان را می‌کنند و در این بین تک‌تک رفتارهایشان می‌تواند نقطه آغاز یک درام باشد. این یعنی ذاتا این‌جور فیلم‌ها اجتماعی هستند، حالا چه شما فیلم یا داستان اجتماعی را به‌عنوان ژانر قبول داشته باشید یا نه. اما در پاسخ به سوال شما؛ تلخی این‌جور داستان‌ها -که می‌گویید «سه‌کام حبس» هم یکی از آنهاست- به این بازمی‌گردد که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که آن‌قدر اتفاقات تلخ در آن رخ می‌دهد که فیلمساز وقتی می‌خواهد برود دنبال داستانی اجتماعی، خواه‌ناخواه تحت تاثیر یکی از این نوع داستان‌ها قرار می‌گیرد.

 

 

-این اتفاق در «سه‌کام حبس» هم شما را به داستانی درباره مواد مخدر رسانده است. نمی‌ترسیدید این موضوع فیلم شما را شبیه انبوه فیلم‌های اجتماعی کند که با موضوع مواد مخدر جلوی دوربین رفته‌اند؟

به این دلیل که در این فیلم منبع الهام من خود واقعیت بیرون بوده نه فیلم‌های دیگر، چنین ترسی نداشتم. این ترس را فیلمسازی می‌تواند داشته باشد که شناختش از اجتماع فقط بر پایه تماشای چند فیلم درباره یک موضوعی شکل گرفته باشد و طبیعی هم هست که چنین فیلمسازی قطعا اگر هم فیلمی بسازد، شبیه آن فیلم‌هایی خواهد شد که از آنها الهام گرفته است. «سه‌کام حبس» اما اگر هم شباهتی داشته باشد، به واقعیات اجتماعی دنیای پیرامون است. در واقع، این فیلم آینه جامعه اطرافش است. روایت غم‌انگیز آدم‌هایی که می‌خواهند یک‌شبه به اوج و قله برسند، اما نمی‌توانند و زمین می‌خورند. درباره طبقه‌ای که روز به روز آب می‌رود و کمتر می‌شود و در واقع تبدیل می‌شود به قشر زیر خط فقر.

 

-شما در اولین فیلم‌های کارنامه‌تان تا حد زیادی داستان‌های تجربی‌تر و آدم‌های انتزاعی‌تری را تصویر می‌کردید. ولی به نظر، فیلم به فیلم بیشتر وارد اجتماع شده‌اید و حالا هم در «سه‌کام حبس» دیگر به یکی از نقاط اوج سینمای اجتماعی چند سال اخیر رسیده‌اید. آیا این را قبول دارید؟

نه؛ به‌عنوان فیلمسازی که تاکنون بیشتر قصه‌هایم را از داستان‌هایی که در دور و اطرافم دیده‌ام گرفته‌ام، باید بگویم که در تمام فیلم‌هایی که ساخته‌ام داستانی اجتماعی یا حداقل بر پایه اجتماع روایت کرده‌ام. البته این‌طور هم نیست که بخواهم منتی بر سر سینما داشته باشم. این شکل فیلمسازی من است و اصلا شکل نگاهم به سینماست که آن را فقط به‌عنوان سرگرمی نمی‌بینم و فکر می‌کنم سینما جز سرگرمی، باید واکاوی مسائل و مشکلات جامعه نیز باشد و فقط در این صورت است که می‌توان انتظار داشت فکر  تماشاگری که از سالن بیرون می‌آید درگیر فیلم خواهد شد. در واقع، تنها کارکرد یک فیلم سرگرمی نیست و در کنار آن وظیفه نقد، روشنگری و تفکر نیز دارد.

 

-یکی از مسائلی که در سینمای ایران به چشم می‌خورد، کم‌کاری تدریجی فیلمسازان است. نمونه‌اش خود شما که زمانی نهایتا هر دو سال یک فیلم جلوی دوربین می‌بردید، ولی حالا بین «سه‌کام حبس» با فیلم قبل از آن شش سال فاصله وجود دارد و حالا هم چهار سال گذشته و هنوز کاری را شروع نکرده‌اید. این اتفاق دلیل خاصی دارد؟

دلیلش همان شرایط عمومی سینمای ایران است دیگر. در حقیقت سینما تبدیل به کالایی به‌شدت گران شده. دور نیست آن روزهایی که فقط فیلم‌های پرهزینه حوالی یک‌میلیارد تومان هزینه داشتند و بقیه فیلم‌ها بسیار ارزان‌تر از این ارقام ساخته می‌شدند. حالا ولی فقط یک بازیگر چند برابر این مبلغ را می‌خواهد! همین هم فیلمسازی را سخت و گران کرده است. مثل همه جوانب زندگی البته. به عبارت بهتر، شرایطی که همه در زندگی روزانه‌شان به خوبی احساس می‌کنند، در سینما هم وجود دارد و کارکردن را دشوار کرده است. شما فقط قیمت ارزان‌ترین ماشین داخلی را در این ده، دوازده سال مقایسه کنید. خب، سینما هم بخشی از این کشور است دیگر. نتیجه هم این می‌شود که سرمایه‌گذار در چنین شرایطی یک‌راست می‌رود سراغ موضوعی که می‌داند خیلی زود و راحت تبدیل به پول می‌شود و البته در مسیر ساخت همان هم از دستمزد عوامل و تعداد روزهای فیلمبرداری و در واقع از کیفیت کار می‌زند تا محصول خود را ارزان‌تر و با دردسر کمتری به پخش برساند. در چنین شرایطی طبیعی است که فیلمسازانی مثل من هم هر چند سال یک‌بار می‌توانند کار کنند دیگر.

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.