نقشه زیرکانه همسایهها برای دستگیری دزدان
گفتوگوی «شهروند» با سردسته یک باند حرفهای سرقت که برای جور کردن پول رد مال، یک تیم تبهکاری تشکیل داد
وقتی اعضای یک باند حرفهای سرقت برای رد گمکنی، منطقه دزدیهای خود را تغییر دادند تا شناسایی نشوند، هرگز تصورش را هم نمیکردند که اهالی همین منطقه برایشان دردسرساز شوند. اهالی محل با هم دستبهیکی شدند، همکاری کردند و نقشهای زیرکانه کشیدند. همسایهها با هم تیم تشکیل دادند تا بتوانند دزدان خانههایشان را پیدا کنند. روز و ساعتهای دقیق دزدیها را بررسی کردند. لباسهای مخصوص سارقان خانههایشان را از تصاویر دوربین مداربسته بهخاطر سپردند. در نهایت تیم همسایهها موفق شد و کارآگاهبازیشان نتیجه داد. آنها که هر پنجشنبه شب تا صبح در کوچهپسکوچههای محلشان کشیک میدادند، در نهایت دزدان خانههای خود را پیدا کردند و با حضور پلیس یکی از آنها دستگیر شد، اما دو نفر دیگر با تهدید چاقو توانستند پیش از رسیدن پلیس فرار کنند.
سیما فراهانی _ شهروندآنلاین| از چند وقت پیش بود که سرقتهای سریالی در جنوب و جنوبشرق تهران به پلیس گزارش میشد. کارآگاهان با حضور در صحنههای سرقت تحقیقات خود را در اینباره آغاز کردند. دزدان همگی به خانههای مردم دستبرد زده و پول، طلا و وسیلههای کوچک اما باارزش خانهها را سرقت میکردند. دزدان معمولا با شکستن قفل در وارد خانهها میشدند و بدون اینکه کوچکترین ردی از خود به جا بگذارند، دست به دزدی میزدند. آنها زمانیکه خانه خالی بود، وارد آنجا میشدند و با خیال آسوده سرقت میکردند. ماموران پلیس وقتی تجسسهای خود را در اینباره آغاز کردند، متوجه شدند که با اعضای باندی حرفهای روبهرو هستند. باندی که کاملا بر کار خود مسلط بوده و سرقتهایشان را با زیرکی انجام میدادند. آنطور که هیچ رد و سرنخی از خود به جا نمیگذاشتند.
تغییر منطقه دزدی برای رد گمکنی
تصاویر دوربینهای مداربسته نیز هیچ کمکی به پلیس نکرد، چراکه سارقان با موتورسیکلتهایی با پلاک مخدوش به محل سرقت میرفتند. صورتهای خود را میپوشاندند. از دیوار بالا میرفتند و قفل در خانهها را نیز میشکستند. درحالیکه ردیابیهای پلیسی در این خصوص ادامه داشت، خبر رسید که سرقتهای سریالی در منطقههای شمال و شمالغرب پایتخت نیز رخ داده است. وقتی ماموران در این خصوص نیز تحقیق کردند، متوجه شدند که شگرد سارقان در این منطقه نیز مانند همان سرقتهایی است که در جنوب و جنوبشرق رخ میداد.
در این دزدیها نیز متهمان از نبود صاحبخانه سوءاستفاده کرده، با بالا رفتن از دیوار و شکستن قفل خانهها، دست به سرقتهای سریالی میزدند. دوربینهای مداربسته نیز نشان میداد که این سارقان نیز با دو موتورسیکلت با پلاکهای مخدوش وارد ساختمانها میشدند. اعضای این گروه نیز آنقدر حرفهای عمل میکردند که هیچ ردی از خود به جا نمیگذاشتند.
زیرکی اهالی محل
اما این بار ماجرا کمی متفاوتتر شد. اهالی محل و مالباختگان در این منطقه دور هم جمع شدند و تصمیم گرفتند هرطور شده دزدان محلهشان را دستگیر کنند. آنها نشستند و فکر کردند. تاریخ دقیق و روزها و ساعتهای دزدیها را بررسی کردند. تصاویر دوربین مداربسته ساختمانهایشان را هم همینطور؛ همسایهها فهمیدند که سارقان دقیقا پنجشنبهشبها دست به سرقت میزدند. همچنین در هر سرقت نیز لباس مخصوص به تن کرده و هر سه نفرشان شبیه هم لباس پوشیده بودند. وقتی این مسئله بررسی شد، همسایگان کار خود را شروع کردند. کارآگاهبازی درآوردند و هر پنجشنبهشب کار و زندگی خود را رها کرده و تا صبح در محل کشیک دادند. آنها بهدنبال سارقان با لباس فرم مخصوص و دو موتورسیکلتشان بودند.
دستگیری در نیمههای شب
تااینکه در نهایت این پلیسبازی همسایگان نتیجه داد. پنجشنبه هفته گذشته بود که وقتی هوا رو به تاریکی رفت، اهالی محل هنگام کشیک، دزدان را دیدند. سارقانی که با همان دو موتور پلاک مخدوش، وارد محل شدند. با همان لباسهای شبیه بههم؛ آنها ساختمانی را هدف قرار دادند. از دیوار بالا رفتند.
با کولهپشتی وارد ساختمان شدند. همسایهها حتی از بالا رفتن آنها از دیوار عکس هم گرفتند. درست زمانیکه سه سارق حرفهای با کولهپشتی پر از سکه، طلا و پول از ساختمان به بیرون بازگشتند، با همسایهها مواجه شدند. آنهایی که از قبل موتور دزدان را پنچر کرده و یکی از آنها را نیز قفل کردند تا بتوانند مانع فرار متهمان شوند. همزمان نیز با پلیس تماس گرفته بودند. ولی دزدان با دیدن مردم، چاقو کشیدند و با تهدید چاقو خود را از مخمصه رها کردند. دو نفر از سارقان موفق به فرار شدند، با این حال سردسته باند گیر افتاد و از سوی مردم و پلیس دستگیر شد.
دزدی با لباس فرم
میلاد، زمانیکه به جرم سرقت به زندان افتاده بود، با همبندیهایش یک تیم حرفهای دزدی تشکیل داد. آنها از زمانیکه آزاد شدند، سرقتهای خود را آغاز کردند. میلاد برای اینکه بتواند پول رد مال در پرونده خود را جور کند، تصمیم به این سرقتهای سریالی گرفت. او حتی از نامزد و خواهرش نیز استفاده کرد تا آنها برایش طلاهای دزدی را به فروش برسانند. او در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» ماجرای دزدیهایش را روایت کرد:
چند وقت است که از زندان آزاد شدی؟
چند ماهی میشود که آزاد شدهام. قبلا هم به جرم سرقت در زندان بودم.
با همدستانت در زندان آشنا شدی؟
بله. وقتی در زندان بودم، با همدستانم آشنا شدم و تصمیم به تشکیل باندی گرفتم. هر سه نفر تاریخ آزادیمان تقریبا نزدیک به هم بود. از طرفی من باید پول رد مال در پرونده قبلیام را پرداخت میکردم. میلیاردها تومان پول بود. برای همین مجبور شدم دوباره به دزدیهایم ادامه دهم. البته این بار نقشهای حرفهای کشیدم. ولی باز هم دستگیر شدم.
چرا فقط پنجشنبهشبها برای سرقت میرفتید؟
به خاطر اینکه پنجشنبهشبها بیشتر خانهها و ساختمانها خالی است. چون شب تعطیل است و مردم اکثرا به مهمانیهای مختلف میروند. برای همین فقط هفتهای یکبار برای دزدی میرفتیم.
لباس مخصوص میپوشیدید؟
من این پیشنهاد را دادم. البته اشتباه کردم. ولی دلم میخواست هربار برای سرقت میرویم، لباسهایمان شبیه به هم باشد.
در همه مناطق تهران دزدی میکردید؟
ما فقط از جنوب و جنوبشرق سرقت میکردیم، اما وقتی سرقتهایمان از آن مناطق زیاد شد، برای رد گمکنی تصمیم گرفتیم منطقه سرقتهایمان را تغییر دهیم، اما نمیدانستیم که همین منطقه برایمان دردسرساز میشود. ما محله را عوض کردیم و اهالی همان محل ما را گیر انداختند.
چرا نامزد و خواهرت دستگیر شدند؟
من طلاها را به آنها میدادم تا برایمان بفروشند. به آنها مقداری سهم میدادم. ولی در سرقتها اصلا ما را همراهی نمیکردند.