گورا‎؛ سگ قهرمان ایران

گفت‌وگو با مربی سگ آنستی که در عملیات امدادونجات هلال‌احمر در سوریه حسابی گل کاشت

از پستی و بلندی‌های عرصه جنگلی مانور امدادونجات به سرعت بالا و پایین می‌رود. انگار سوت عملیات که به گوشش می‌خورد تنها چیزی که می‌داند نجات جان آدم‌هاست. حالامی‌خواهد در میانه یک مانور امدادی باشد یا در ماموریتی سخت و واقعی. صحبت از گورا، سگ قهرمان ایران، است. این لقب را مردم زلزله‌زده سوریه به او داده‌اند.گورایی که موفق شد در چندین و چند نقطه‌زنی در عملیات امدادونجات تیم‌های ایرانی در سوریه بارها و بارها مردم زلزله‌زده این کشور را شاد کند. گورا یک تن بود، اما بزرگی کارهایش و نتایجی که دربرداشت به اندازه یک لشکر بود. محمد شاهرخیان،مربی جوانش،می‌گوید هر جا گورا وارد خیابان، کوچه یا راسته‌ای می‌شد، مردمش از حضورش دلشاد می‌شدند، چراکه مطمئن بودند این سگ قهرمان ایرانی آنها را از چشم ‌انتظاری خارج می‌کند.

فاطمه عسگری‌نیا- شهروند آنلاین:خبرها حکایت از تخریب شدید شهرهای زلزله‌زده ترکیه و سوریه داشت.تیم‌های امدادگر ایرانی گروه گروه با بالگردهای امدادی به سمت مناطق زلزله‌زده حرکت می‌کردند. حالا نوبت گورا بود که همراه با تیم امدادونجات راهی یکی از این دو کشور شود. محمد شاهرخیان، مربی گورا،می‌گوید: «تا زمان حضورمان در سازمان امدادونجات قرار بود راهی ترکیه شویم، اما یکباره برنامه عوض شد و راهی سوریه شدیم. گورا تنها سگ آنستی بود که ما را در این سفر همراهی می‌کرد. به محض رسیدن به سوریه بدون اینکه حتی یک نفر از بچه‌ها استراحت کنند، راهی مناطق زلزله‌زده شدیم.»

گورا به محض ورود به منطقه زلزله‌زده و کمی مکث و نگاه به آوارهای سنگین ریخته‌شده در شهر حلب تمام آموخته‌هایش را جمع کرد تا با تمرکز بر کار، موجبات شادی مردم زلزله‌زده را فراهم کند:«‌گورا بسیار سگ باهوش و تیزبین است، به محض اینکه در منطقه بحران‌زده قرارمی‌گیرد،می‌داند باید چه کار کند و بلافاصله وارد عمل می‌شود. در سوریه نیز همینطور بود، با اینکه خستگی راه را به تن داشت و تازه از راه رسیده بود،ماموریتش را شروع کرد.»

گورا ثابت کرد در مسیر بشردوستی تربیت شده

گورا در همان 10 روزی که در سوریه بود، به مردم این کشور ثابت کرد سگ‌های نجاتگر برای کمک به بشریت آموزش دیده‌اند و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نیستند:«‌در ابتدا که مردم گورا رامی‌دیدند از او فاصله می‌گرفتند، چراکه معتقد بودند سگ حیوانی نجس است و ارتباط خوبی با او نداشتند، اما وقتی در زمان کوتاهی موفق شد با نقطه‌زنی‌های درستش جای دقیق برخی افراد مانده زیر آوار را تشخیص دهد، نظر مردم هم نسبت به او عوض شد.»

محمد از تلاش‌های شبانه‌روزی گورا در مدت حضور 10روزه‌اش در شهر حلب می‌گوید:«وقتی خبر نقطه‌زنی‌هاو موفقیت‌های گورا در شهر پیچید،یک روز گروهی از مردم زلزله‌زده آمدند و اظهار داشتند دو روز تمام است زیر آوار دنبال مرد میانسالی می‌گردند، اما موفق نمی‌شونداو را پیدا کنند.همراه آنها به منطقه رفتیم و موفق شدیم در مدت خیلی کوتاهی که حدودا 25دقیقه شد، این فرد را از زیر آوار بیرون بکشیم.»

گورا قهرمان مردم سوریه

حالا دیگر گورا قهرمان مردم سوریه شده بود:«‌همه او را به نام سگ قهرمان ایران صدامی‌کردند، دیگر خبری از آن دوری‌کردن‌هاو نجس دانستن گورا در میان مردم زلزله‌زده نبود،خیلی‌ها او را در آغوش می‌گرفتند و با انداختن عکس و گرفتن فیلم سعی می‌کردند حضور گورا را در سوریه جاودانه کنند.»

محمد 32ساله است. متولد سال 70و عاشق حیوانات، همین عشق و علاقه‌اش به حیوانات به‌خصوص سگ‌هابود که از او یک مربی حرفه‌ای و کارکشته آنست ساخت:«من از کودکی علاقه زیادی به جمعیت هلال‌احمر داشتم. این عشق و علاقه‌ام هم برمی‌گردد به دورانی که یکی از همسایه‌های ما در شهریار عضو این جمعیت بود و من همیشه از دیدن او با آن لباس سرخ و سفید لذت می‌بردم. گاهی اوقات می‌دیدم با عجله خانه را ترک می‌کند و برای ماموریت می‌رود یا روز و شب‌هایی که شیفت می‌ماند و برای خدمت به همنوعانش سراز پانمی‌شناخت، خلاصه اینکه عشق او به هلال‌احمر مرا هم عاشق این جمعیت کرد.»

طولانی‌تریندوره داوطلبی‌امدر بخش آنست بودم

خنده ریزی می‌کند و بعد از تازه‌کردن نفسش می‌گوید:«سال 84بود که با کمک همین همسایه قدیمی وارد جمعیت هلال‌احمر شدم.کارم را هم بعد از گذراندن دوره‌های امدادونجات در پایگاه امدادونجات ملارد شروع کردم، روزهای پر از خاطره‌ای بود.»

بعد از این بود که نخستین تیم‌های آنست جمعیت هلال‌احمر شکل گرفت و محمد داوطلبانه برای خدمت در این بخش اعلام آمادگی کرد:«همین اعلام آمادگی همان وفعالیت داوطلبانه هفت ساله‌ا مدر بخش آنست همان! طولانی‌تری ندوره فعالیت داوطلبانه‌ام در بخش آنست گذشته است.»

او حالا از همیشه بیشتر عاشق سگش است:«گورا فقط دوسال و نیمه است،به‌خاطرهمین فرصت زیادی نداشته تا در ماموریت‌های متعددی باشد، اما در هر ماموریتی که بوده،موفقیت‌هایی را کسب کرده،نمونه‌اش همین سیل امامزاده داوود بود که موفق شد پیکر خانم دکتر مشهور را در ویلا یسیل‌زده‌اش پیدا کند.»

گورا در سیلاب امامزاده داوود هم گل کاشت

محمدمی‌گوید آن روز بعد از وقوع سیلاب در منطقه شمال تهران به دستور معاونت امدادونجات هلال‌احمر با گورا راهی منطقه شدیم. همه حدس و گمان‌ها بر این بود که این خانم دکتر و دخترش را سیل با خود برده است. من و گورا در میان خرابه‌های ویلا حاضر شدیم و مشغول صحبت با دوستانم بود که صدای پارس‌های ممتد گورا در منطقه پیچید. اولش فکر کردم بهانه مرامی‌گیرد، چون هیچ دستور تجسسی به او نداده بودم، اما سروصدایش که بیشتر شد، مطمئن شدم خبری است.»

محمد به همراه دوستانش نزد گورامی‌روند:«‌به نطقه‌ای زیر یخچال خانه خیره شده بود و دائم پارس می‌کرد، با تلاش امدادگران حاضر در منطقه با تمرکز روی این نقطه موفق شدیم جسد این پزشک متوفی را پیدا کنیم. شاید اگر گورا نبود هیچ‌کس نمی‌توانست او را در آن شرایط پیدا کند.»

گورا البته تنها سگی نیست که محمد شاهرخیان در تیم آنست موفق به تربیت و انجام ماموریت‌های امدادی با او شده است:«‌قبل از گورا دو سگ دیگر داشتم،یکی تایسان بود که از طرف خانواده همسرم به جمعیت هلال‌احمر اهدا شده بود، دیگری هم باز گورا نام داشت.»

نام گورا برای او مقدس است:«گورا در زبان کردی به معنی بزرگ است. من وقتی گورا را صدامی‌کنم، دلم قرص بودنش می‌شود، به همین علت به یاد گورای اول، نام این آخری را هم گورا گذاشتم.»

محمد بخش زیادی از زندگی‌اش را وقف آموزش سگ‌های تیم آنست کرده است ومی‌گوید وقتی در یک عملیات امدادونجات مربی و سگش به‌ عنوان یک تیم یاد می‌شوند، بنابراین باید به اندازه یک تیم هم خدمات امدادی ارائه دهند، به‌ همین علت آموزش این حیوانات خیلی مهم و حساس است. من در همه آموزش‌ها سعی می‌کنم اولا آنها را اجتماعی و مهربان بار بیاورم، ثانیا باهوش و خلاق. خیلی مهم است که یک سگ آنست در ماموریت‌هایامدادیکاربلد و حرفه‌ایباشد.»

محمد و گورا حالا یک تیم حرفه‌ای و کاربلد هستند، تیمی که نام و آوازه‌شان تا آن سوی مرزها پیچیده شده و این سگ قهرمان برای ایران حسابی آبرو و اعتبار خریده است.

 

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.