کارشناسان و فیلمسازان به این پرسش پاسخ دادهاند که چرا از میان بیش از سه هزار فیلم بعد از انقلاب تنها به تعداد انگشتان دو دست به موضوعات تاریخی- مذهبی پرداختهاند؟؟!
[پولاد امین] در آخرین روزهای دهه کرامت بهنظر میرسد نهادهای سینمایی و فرهنگی حکومت دوباره این پرسش را مطرح کردهاند که چرا در سینمایی که ادعای دینی بودن دارد، فیلم دینی، فیلم درباره تاریخ و چهرهها و رویدادهای مذهبی و البته فیلم درباره دفاعمقدس و نقاط عطف این حماسه هشت ساله ساخته نمیشود (البته نهادهای نظامی در چند سال اخیر با سرمایهگذاری در عرصه هنر این معضل را تا حدودی حل کردهاند، اگرچه بحث کیفیت این آثار هنوز سر جای خود، بیپاسخ مانده است!) پاسخ این پرسش البته بسیار گسترده است که در سالهای اخیر در قالب چندین و چند کتاب به آن پرداخته شده است. بهخصوص که این کمبودها که در سطور آغازین مطلب به آن پرداخته شد، گونههای بسیار وسیع و متفاوتی از سینما را شامل میشود.
«شهروند» اما در این روزها که دوباره بحث سینمای دینی- و بهخصوص سینمایی درباره رویدادهای تاریخی و مذهبی- سر زبانها افتاده؛ در حد بضاعت یک روزنامه کوشیده علاوه بر طرح مسئله، از طریق گفتوگو با شماری از صاحبنظران و کارشناسان این وادی، پاسخی نیز به این پرسشها بدهد.
طرح پرسش
اصل ماجرا این است: در سینمای ایران سالانه دستکم هفتاد فیلم ساخته میشود. درواقع این رقم هفتاد، کف ظرفیت سینمای ایران در زمینه تولید فیلم در تمام چهلوچهار سال اخیر (به جز دوسه سال آغازین) بوده است. این یعنی بعد از انقلاب حداقل سههزار فیلم سینمایی ساخته شده است. آماری قابلقبول و حتی افتخارآمیز که حکایت از تلاشهای آشکار و نهان سینماگران در این بازه زمانی چهار دههای دارد، بهخصوص اگر این موضوع را درنظر داشته باشیم که سینما و سینماگران همواره در این سالها در معرض انواع و اقسام سوءتفاهمها و بدفهمیها بودهاند.
اما این آمارهای مشعشع در برخی از زمینهها به سهولت در سایه قرار میگیرند. مثلا از این نظر که مروری گذرا بر سینمای ایران در این 44سال نشان از این دارد که در میان دستکم سه هزار فیلمی که در این مدت جلوی دوربین رفته، کمتر از انگشتان دستوپای یک نفر فیلم دینی و مذهبی یا حتی فیلم در باره رویدادهای تاریخی و چهرههای دینی ساخته شده است که این برای سینمایی که آشکارا در تمام این سالها سینمایی ایدئولوژیک و تبلیغاتی به شمار آمده و از سوی دیگر تنها جای دنیاست که نهادهایی مخصوص تولید و نمایش فیلمهای دینی دارد، کمبودی جدی میتواند باشد. جای گفتن هم ندارد که از این انگشتشمار فیلمها هم تنهاوتنها چهار فیلم درباره عاشورا و قیام امام حسین(ع) داریم و البته چند فیلم هم درباره پیامبران- ازجمله پیامبر اسلام- که البته تنها همین فیلمی که مجید مجیدی درباره پیامبر اسلام(ص) ساخته، فیلم سینمایی است و بقیه- از حضرت ابراهیم، تا عیسی، موسی، یوسف و حضرت مریم- همگی نسخههای تدوین شدهای از سریالهای تلویزیونی هستند. این اتفاق در حالی روی میدهد که در سینماهای دیگر دنیا مثلا در هالیوود بهعنوان مثال در سایتهای مرجع سینمایی از قبیل آیامدیبی ذیل جستوجوی عبارت «فیلم درباره مسیح» ٩٦ عنوان فیلم معرفی میشود (جالبتر اینکه تنهاوتنها تحت نام مریم مجدلیه ٣٢ عنوان فیلم ساخته شده است).
چرا؟
به خاطر چنین مسائلی است که همهساله در مناسبتهای مذهبی از قبیل ماه محرم یا رمضان، سینما و حتی شبکههای تلویزیونی عزا میگیرند که باید چه کنند. کمبودی که بهگفته بعضی از کارشناسان ریشه در ناآشنایی و ناآگاهی سینماگران با مفاهیم مذهبی دارد؛ عدهای دیگر دشواریهای ساخت فیلمهای تاریخی و مذهبی و هراس سینمای ایران از نزدیکشدن به موضوعات مذهبی را دلیل این کمبود میدانند و گروهی دیگر از کارشناسان هم سیاستهای محدودکننده فرهنگی که نمونهاش را در سالهای اخیر در مورد فیلمی چون «رستاخیز» احمدرضا درویش و توقیف چندین ساله آن به خوبی دیدهایم.
حالا در روزهای اخیر، یعنی در آخرین روزهای دهه کرامت، مجید مجیدی به گوشهای دیگر از این موضوع هم نور تابانده و در نشستی که در مورد نسبت سینما و هنر با مفاهیم دینی و ساخت آثار فرهنگی و هنری برگزار شده، گفته که در روند ساخت آثار هنری مشکلات پرشماری وجود دارد که از میان آنها میتوان به مسائلی گوناگون، از بودجه تا خلأهای محتوایی و پژوهشی اشاره کرد. مجیدی گفته اینکه سینمای ما سخت میتواند مضامین دینی و سیره ائمه را تبدیل به فیلم کند، به خلأهای حوزوی و پژوهشی حوزه هم مربوط است، چراکه این نهادها باید خوراک فکری به عوامل هنری بدهند وگرنه نمیشود از هنرمندان انتظار داشت از مضامین مذهبی دست به استخراج فیلمنامه بزنند!
از زبان کارشناس
کارشناس رسانه و نویسنده مقالات و نقدهای سینمایی در روزنامهها و نشریات تخصصی سینما که در کارنامه فعالیتهایش در حوزه فرهنگ، مواردی چون دبیر انجمن سینمای دفتر تبلیغات اسلامی مشهد، دبیر دومین دوره جشنواره فیلم مستند بهشت، کارشناس جلسات هنر و تجربه، تاسیس جلسات تخصصی سینما با عنوان آناتومی فیلم و مواردی از این دست به چشم میخورد، مهمترین مانع پرداخت فیلمسازان به داستانها و مضامین تاریخی و مذهبی را حساسیتهای موجود در این مسیر میداند که فیلمسازی در این وادی را تبدیل به کاری دشوار میکند.
حجتالاسلام مصطفی یوسفزاده گفت: «در این زمینه موانعی چند وجود دارد که یکی نیاز این نوع فیلمها به یکسری اجازههای فقهی و اعتقادی است؛ مثلا در زمینه نمایش چهره اصحاب نزدیک اهلبیت(ع). این امر، همان موضوعی است که مانع از نمایش فیلمی مانند «رستاخیزِ» احمدرضا درویش شد. آن هم در شرایطی که آقای درویش برای اینکه مستقیما سراغ امامان معصوم نرود، شخصیتی را در تاریخ تراشیده بود که میتوانست تماشاگر را وارد حادثه کربلا کند، اما حتی این موضوع در همین حد هم حساسیتساز شد و حواشی را دامن زد و در نهایت هم مانع نمایش رستاخیز شد. بهخاطر چنین مسائلی است که بسیاری از فیلمسازان ترجیح میدهند که اصلا خودشان را درگیر اینگونه مناسبات نکنند.»
این کارشناس، دومین مانع تولید آثار تاریخی و مذهبی را این موضوع میداند که «در سینما باید به اقتضائات دراماتیک یک اثر توجه کرد. این یعنی یک شخصیت سینمایی نباید کاملا سفید یا کاملا سیاه باشد. بهعبارت بهتر یک شخصیت در کنار ویژگیهای مثبت باید ویژگیهای منفی هم داشته باشد، اما اهلبیت و معصومین(ع) این ویژگیهای منفی را ندارند و این هم باعث میشود ویژگیهای دراماتیک نداشته باشند. برای همین هم هست که فیلمسازان وقتی میخواهند داستان این شخصیتها را روایت کنند، ترجیح میدهند بروند سراغ شخصیتهای حاشیهای که میتوانند گناه و خطا کنند و همه ویژگیهای دراماتیک یک شخصیت را داشته باشند. این همان کاری است که بهرام بیضایی در فیلمنامه «روز واقعه» میکند و شخصیتی خیالی میآفریند که مخاطب از دید او وارد حادثه کربلا میشود.»
بهگفته این کارشناس؛ «برای اینکه این مانع از پیش روی سینمای دینی ایران برداشته شود، علما و صاحبنظران باید جمع شوند و تلاش کنند حساسیتهای جامعه، مراجع و روحانیون نسبت به این مسائل را کاهش داده و بهعبارت بهتر به سینماگران اجازه دهند طبق شرایطی بتوانند چهرههای تاریخی را به تصویر بکشند.»
مصطفی یوسفزاده در نقطه مقابل سینمای ایران، هالیوود و پرداخت همیشگی هالیوود به مسیحیت را مورد اشاره قرار میدهد: «در هالیوود همهساله در ایام کریسمس فیلمهایی با موضوع مسیحیت اکران میشود. آنها در این زمینه دستشان تا حدی باز است که درباره «مریم مجدلیه» هم فیلم میسازند. این آزادیها باعث میشود مفاهیم جدیدتری به لحاظ مذهبی وارد حوزه سینما شود، اما در سینمای ما ببینید فیلمی مانند «رستاخیز» چند سال است که توقیف است یا در زمان نمایش «مختارنامه» چه اعتراضاتی به صحنههایی که مربوط به حضرت عباس(ع) بود، انجام شد.»
مسیر مسدود فیلمسازی
مجتبی راعی، فیلمسازی، که منتقدین دو فیلم «تولد یک پروانه» و «عصر روز دهم» او را جزو نمونههای خوب سینمای دینی تلقی میکنند، دلیل اصلی عدمپرداخت به داستانهای مذهبی و تاریخی را شرایط اجتماعی و طرز تلقی عموم از این نوع داستانها- ازجمله عاشورا- میدانند: «ببینید؛ یک مشکلی که وجود دارد این است که مردم در اثر گفتههای بعضی از مداحان فقط با ظاهر رویدادها آشنا شدهاند و مثلا کسی به تفاوتهای حکومت یزید با امیرالمومنین(ع) نپرداخته که به هر حال یکی از ریشههای قیام امام حسین(ع) بود. حالا فرض کنیم یک فیلمسازی بیاید و این کار را بکند. قبول کنید که چنین فیلمی با مشکل روبهرو خواهد شد.»
راعی میگوید که اتفاقات و حواشی پرتعدادی که برای فیلم «رستاخیز» روی دادند، راز کمکاری سینمای ایران در مورد داستانهای مذهبی- تاریخی را افشا میکنند: «توقیف یا ممنوعیت این فیلم باعث شده تمامی راهها برای ساخت این نوع فیلمها بسته شده باشد. در حقیقت دلیل این موضوع این است که هر کسی بخواهد فیلمی درباره هر موضوعاتی بسازد، با مدعیان زیادی روبهرو خواهد شد. خب، او هم در این صورت ترجیح میدهد بچسبد به همان فیلم معمولی خودش- که کسی هم کاری به کارش ندارد.»