جایزهای تقدیم به همه هلالاحمریها
گفتوگوی «شهروند» با 3 برگزیده دوازدهمین آیین اعصای تندیس فداکاری کشور
میگویند نجات جان انسانها و تلاش در راه کاهش آلام بشری، شیرینیای در دلشان میکارد که وصفشدنی نیست؛ حلاوتی که طعمش هیچوقت فراموش نمیشود و به زندگیشان معنا میدهد. اعضای جوانان هلال احمر که برگزیده تندیس فداکاری شدهاند، خود را عضوی از خانواده بزرگی میدانند که همه اعضای آن شایسته تقدیرند. از خود گذشتگی و ایثار اولین و مهمترین شرط عضویت در این خانواده بزرگ است. کافی است پای صحبتهای این جوانان نشسته باشید تا ببینید جایزهای که عنوان جوان فداکار کشور را یدک میکشد، چرا در دستان این افراد جای گرفته است.
دوازدهمین آیین اعطای تندیس فداکاری به جوانان علاوه بر تقدیر از جوانان برگزیده، تقدیر از رئیس جمعیت هلال احمر، رئیس سازمان جوانان و دبیرکل جمعیت را به همراه داشت؛ آن هم به پاس بیش از 100 سال خدمت بیمنت بزرگترین نهاد داوطلبی کشور.
مرضیه موسوی- شهروند آنلاین؛
مهتاب بنیهاشمی
استان اصفهان، شهرستان خمینیشهر
تصمیم گرفتم بیاعتنا نباشم
«مهتاب بنیهاشمی» رفته بود تا در دورههای آموزش همگانی هلال احمر شرکت کند و کمکهای اولیه را فرا بگیرد که همانجا نمکگیر شد. چند وقتی از آشناییاش با هلال احمر میگذشت که یک روز اعضای داوطلب هلال احمر خمینیشهر از او خواستند تا برای توزیع غذای گرم بین خانوادههای نیازمند مناطق محروم، به آنها کمک کند. مهتاب در 27سالگی به همراه تیمهای داوطلبی به نقاط محروم شهر پا گذاشت و چیزهایی دید که پیش از آن هرگز تصورش را هم نمیکرد.
او میگوید: «برای توزیع غذا به خانههای نیازمندان سر میزدیم. بچههای داوطلب چند دقیقهای هم در خانهها پیش اعضای خانواده مینشستند و با آنها صحبت میکردند. من در همین چند روز چیزهایی دیدم که هیچوقت نمیدانستم که اصلا ممکن است وجود داشته باشند! تماشای خانههایی که بیشتر شبیه دخمه بودند، با دیوارهای سیاه و دود گرفته، بدون فرش و هر وسیله دیگری. یکی، دو هفته اول سعی کردم آنچه را دیدهام، فراموش کنم، اما مگر میشد! با خودم گفتم اگر قرار باشد همه مردم این چیزها را ببینند و فراموش کنند که کسی برای کمک به نیازمندان باقی نمیماند. از همان زمان تصمیمم را گرفتم تا به این جمع داوطلبی بپیوندم و به نیازمندان کمک کنم.»
او خیلی زود پای خانواده و دوستانش را هم به عرصههای داوطلبی و کمک برای تامین نیازهای ضروری این خانوادهها باز کرد. تهیه مایحتاج غذایی، وسایل بهداشتی و کمک به درمان بیماران نیازمند از جمله یاریرسانیهای همیشگی او به مددجوها بود. تامین یخچال برای دو خانواده نیازمند به کمک خیران و خانوادهاش از شیرینترین خاطرات داوطلبیاش است. او میگوید: «در یکی از بازدیدها برای زنی نسبتا جوان که دو فرزند کوچک داشت، پوشک بزرگسالان ایزیلایف میبردیم. اولینباری که دیدمش، متوجه دوری کردن بچهها از مادرشان شدم. این زن که همسرش هم دچار اعتیاد بود، بیماری حاد مربوط به مثانه داشت. بچههایش به خاطر بیاختیاری در ادرار، از مادرشان دوری میکردند. یک بار این زن به من گفت که بچهها میگویند مادرشان را دوست ندارند. تصمیم گرفتم به هر زحمتی که هست برای بهبود به این زن کمک کنم.»
ایام شیوع کرونا بود و هیچ یک از اقوام و آشنایان زن حاضر نشده بودند به عنوان همراه، در بیمارستان حضور یابند یا روند درمان و … را پیگیری کنند. برای همین هم مهتاب خودش به تنهایی این بار را به دوش میکشید؛ از ویزیت و پیگیری پرونده پزشکی گرفته تا مراقبتهای بعد از عمل جراحی، ترخیص و … . مهتاب میگوید: «یک سال از آن روزها گذشته. این مددجو الان یکی از دوستان من است و همچنان با هم در ارتباط هستیم. بزرگترین خوشحالی من این است که هر بار به خانهشان میروم، بچههایش را میبینم که در آغوش مادرشان هستند و دیگر به او نمیگویند که دوستش ندارند.»
فعالیتهای داوطلبانه و عامالمنفعه در این سالها برای مهتاب به محوری برای زندگی تبدیل شده. با چند خیریه و مرکز حمایتی از کودکان کار، زنان سرپرست خانوار، افراد درگیر سوءمصرف مواد مخدر و … همکاری نزدیک دارد. او میگوید: «وقتی به گذشته برمیگردم، میبینم که بهترین تصمیم زندگیام را گرفتهام؛ تصمیم گرفتم بیاعتنا به اطرافم نباشم و هلال احمر در این زمینه به من کمک زیادی کرد.»
محمدجواد سروقدی
استان خراسان رضوی، شهر مشهد
امدادگر، مخترع، داوطلب
«محمدجواد سروقدی» فقط 15 سال داشت که مطالعه روی ساخت کیتهای درمان ناباروری را شروع کرد. بعدها، وقتی در رشته مهندسی پزشکی در دانشگاه مشغول به تحصیل شد، این ایده را بال و پر داد و توانست آن را عملی کند. مدال برنز مسابقات بینالمللی فدراسیون جهانی مخترعین در سال گذشته را از آن خود کرد و البته از این اختراع ثبتشده برای کمک داوطلبانه به زوجهای نابارور نیازمند استفاده کرد.
این دانشجوی رشته مهندسی پزشکی دانشگاه آزاد مشهد، 22 سال دارد و تا کنون 5 اختراع به نام خود به ثبت رسانده است. سروقدی علاوه بر اینها، امدادگر پایگاه مشهد هم هست و در عملیاتهای مختلف کوهستان، جاده و …، حضوری فعال دارد. سروقدی میگوید: «سال 98 بود که ایده ساخت این کیتها عملی شد و به دلیل اثربخشی بالا، به عنوان یکی از ارزشمندترین اختراعات، جایزه جهانی گرفت. از آن زمان کشورهای زیادی پیشنهاد دادند تا کیتها را در جای دیگری و با سرمایهگذاری آنها تهیه کنیم، ولی من تصمیم گرفتم همینجا، در ایران و برای مردم ایران این کار را انجام دهم.»
خیلی زود با ایدهای شبیه به کاروانهای سلامت، تیمهای پزشکی برای انجام خدمات داوطلبانه درمان ناباروری به مناطق محروم مشهد روانه شدند. بعد هم استان تهران و یزد.
این امدادگر مشهدی پای ثابت عملیاتهای مختلف هم هست و تجربههای مختلفی از لحظه نجات جان انسانها دارد. سروقدی میگوید: «جملهای از شهید باکری را هرگز فراموش نمیکنم؛ کار در راه خدا نه خستگی دارد و نه تمام میشود. 10 روز در ماه، مثل هر امدادگر دیگری در شیفتهای پایگاه حاضر میشوم. بارها در عملیاتهایی که حاصل کار گروهی هستند، جان افراد را در چند قدمی مرگ نجات دادهایم و این برای من افتخار بزرگی است. عملیات کوهستانی که چند وقت پیش رفتیم، یکی از این ماموریتها بود که بعد از 7 ساعت جستوجو، فرد مفقودشده در کوهستان را پیدا کردیم و به منطقه امن انتقال دادیم؛ این فقط یکی از هزاران لحظه شیرینی است که در هلال احمر تجربه کردهام.»
اما فعالیتهای بشردوستانه او به همینجا ختم نمیشود؛ راهاندازی کارگروهی برای کمک به کاهش آسیبهای اجتماعی در حاشیه شهر مشهد، یکی از اقدامات مهمی است که با سایر داوطلبان این شهر به انجام میرسد.
سید محمدمهدی حسینی
استان کرمانشاه، شهر کرمانشاه
جایزهای برای همه اعضای هلال احمر
فعالیتهای داوطلبانه اعضای جوان کرمانشاه در دوره کرونا اتفاقات مهمی را در این استان رقم زد؛ از همراهی با خانوادههای کادر درمان و کمک تحصیلی به فرزندان آنان گرفته تا کمک به مبتلایانی که کسی را برای مراقبت نداشتند و … . «سید محمدمهدی حسینی» هم فعالیت در دوره کرونا را در موقعیتهای مختلفی تجربه کرد. غربالگری در مبادی مرزی، غربالگری مسافران نوروزی، توزیع بستههای معیشتی و بهداشتی در مناطق محروم، کمک به واکسیناسیون کرونا و … گوشهای از فعالیتهای این دانشجوی جوان بود. اما آنچه حسینی را در بین برگزیدگان تندیس فداکاری قرار داد، مجموعهای از اقدامات بشردوستانه او در حوزههای مختلف، بهویژه امداد داوطلبانه بود.
او میگوید: «سال 99 بود که برف و کولاک شدیدی در کرمانشاه رخ داد. روستاهای زیادی تحت تاثیر این حادثه جوی قرار داشتند و دسترسی به آنها به سختی ممکن بود. من به عنوان نجاتگر یکم پایگاه به همراه تیم به ماموریتی برای نجات جان زنی باردار اعزام شدیم. هوا بسیار سرد بود. اینکه خودروی ما به دلیل لغزندگی شدید جاده و هوای بورانی به دره سقوط کند، احتمال بعیدی نبود. با این حال، خودمان را به روستا رساندیم. حال زن باردار وخیم بود و باید به سرعت به مرکز درمانی منتقل میشد. در میانه برف و یخبندان، او را در مسیری نه چندان کوتاه روی برانکارد به سمت خودرو بردیم و بعد به هر زحمتی که بود به آمبولانس اورژانس که در ارتفاعی پایینتر قرار داشت، رساندیم.»
حسینی که تجربه 12سالهای در فعالیت داوطلبانه در پایگاههای امدادی دارد، خاطرات زیادی از نجات جان انسانها در حوادث در ذهنش ثبت شده است. یکی از شیرینترین خاطراتش از نجات، به روزی از ایام نوروز اختصاص دارد: «در طرح ایمنی و سلامت نوروزی، در پست هلال احمر مشغول فعالیت بودیم. نزدیکی ما درختی بود که شهرداری برای روشن کردن چراغهای یک اِلمان نوروزی، از لابهلای آن سیم برقی رد کرده بود. نوسان برق باعث جرقه و آتشسوزی درخت شد. درست در همان نزدیکی درخت، بچهای مشغول بازی بود. صحنه را که دیدم، بدون درنگ کپسول اطفای حریق را برداشتم و به سمت درخت رفتم. به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که باید هرطور شده درخت شعلهور را خاموش کنم. شعلهها داشت قد میکشید و کودک نمیتوانست از نزدیکی درخت عبور کند و خودش را نجات دهد. بالاخره آتشی که به جان درخت افتاده بود، خاموش شد و این کودک بدون هیچ آسیبی، پیش خانواده برگشت. در همان حادثه، دو انگشت دست من دچار شکستگی شد، اما آنچه اهمیت داشت این بود که جان کودکی نجات پیدا کرد.»
زلزلهزدگان کرمانشاه هنوز چهره او را به خاطر دارند که 70 روز در منطقه عملیاتی، مشغول آواربرداری و کمک به خانوادههای زلزلهزده بود یا در بخش پشتیبانی، لوازم ضروری مورد نیاز را به خانوادهها میرساند. حسینی میگوید: «فکر میکنم همه اعضای هلال احمر شایسته دریافت این تندیس هستند.»
// انتهای پیام