حالا که آن آقا نيست…
میگفتند پای مشکل شخصي در ميان نبوده. يک اختلاف حرفهای بين رئيس تازه و مرئوس بوده، مثل همه نمونههايش در همهجای دنيا. کسي که اصول فعاليت در حيطهاش را نشناسد/رعايت نکند يا زيادي خودمختار باشد، محکوم به همين نوع اخراج است. براي اينکه خيلي شيرفهم شويم، مثال مجری مشهور تختهگاز را زدند که سر اختلاف با تهيهکننده، عذرش را خواستند و با آن همه سابقه و شهرت بيرونش کردند. ديگر کسي -حتی «او»- از جرمی کلارکسون که بزرگتر نيست! حالا اينکه چقدر اين قياسها معالفارق بود، چقدر مغلطه میشد و چقدر اختلاف رئيس با «او» واقعا ريشه کاری و حرفهای داشت، موضوع اين نوشته نيست. بسيار گفتهاند و نوشتهاند.
اما به هر ترتيب، زور رياست چربيد و حالا نوزدهمين ليگ برتر فوتبال ايران شروع شده بدون برنامهای با آن همه ريشه و سابقه. خب، براساس آنچه میگويند اختلاف با او بر سر محتوای برنامه، آيتمها و سوژههای داغ فوتبالی نبوده، سر مسائل مديريتی بوده. سوال اصلی اينجاست که چرا بخشهای مفيد و مهم آن برنامه ادامه پيدا نکرده است؟ چرا سوژههايی که «او» ارائه میکرد و باعث حل معضلات فوتبال میشد، دنبال نمیشود؟ چرا به فسادهاي ورزشی/مالی که در مقياس کنونی ما کم هم نيست، پرداخته نمیشود؟ مگر کسی با حلشدن معضل فساد، بليتفروشی، بینظمی و… مشکل دارد؟ فکر میکنيد اگر «او» بود و ليگ برتر با اين همه تاخير، سرانجام با معضل گيتهای ورودی شروع میشد و در هفته دوم هم ادامه پيدا میکرد، مسئولان فوتبالی، دوشنبهشبها راحت میخوابيدند؟ اگر حاشيههای لباس تيمملي در زمان پخش برنامه «او» ايجاد میشد، با دوربين مخفي يا با صراحت، کسانی که قرارداد بسته بودند و منتفع شده بودند را راحت میگذاشت؟ اصلا قضايای محروميتهای بازيکنان و بخشيدهشدنهای ناگهانی تماشاگران به اين سادگی فراموش میشد؟ بازيکنی جرأت میکرد لباس و اسپانسرش با بقيه تيم فرق کند؟ معضل توپهای تنبل و بیکيفيت ليگ به هفته دوم میکشيد و تکليف مقصر و دلال اين قرارداد چرب مشخص نمیشد؟ برای قراردادهای بازيکنان خارجی، شکايتهای بیشمار و خطرهای بينالمللي فوتبال ايران همه مديرعاملان حاضر و سابق باشگاههای بزرگ را مهميز نمیزد؟
بله آن آقا نیست، اصلا در همه این سالها بد بود و ما نمیفهمیدیم، ولی معضلات و فسادها و بیعدالتیها همچنان هست؛ چرا درباره آنها حرفی زده نمیشود؟ چرا صدای کسی درنمیآید؟ مدیر راضی، ورزشکار راضی، دلال راضی، ناظرپخش راضی، دستهای پشتپرده راضیترین، کسی برای ناراضیها تره هم خرد میکند؟! چون هیچکس با رسانه آرام و بینیش و کنایه مشکلی ندارد. چون میشود قربانصدقه برنامهای رفت که حاشیه درست نمیکند و تلفنی برای آن زنگ نمیخورد. چون اساسا سر کسی درد نمیکند برای دردسر در این روزها. چون «آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه» گزاره اصلی این روزهای فوتبال ما شده. بله برای این فوتبال سرپوش گذاشته و آرام، آن آقا و امثالش زیادیاند.