استخدام قلچماق برای سرقت از فروشندگان دلار

مهندس جوان برای خرید لباس‌های مارک‌دار و تفریحات لاکچری، باند حرفه‌ای دزدی تشکیل داد

نقشه‌اش بسیار حرفه‌ای بود؛ مهندس جوانی که هیچ‌گونه سابقه کیفری هم در پرونده‌اش نداشت. خلافکاری را برای اولین‌بار شروع کرد؛ آن هم با راه‌اندازی باند و تیم تخصصی سرقت! در نخستین جرم، رئیس باند خلافکاری شد و کانال تلگرامی نوسانات ارزی راه‌اندازی کرد.

سیما فراهانی _ شهروندآنلاین| هوش بالایی داشت و هرگاه که قیمت در بازار رو به کاهش بود، اعضای کانال را به فروش ارزهایشان ترغیب می‌کرد. بعد از آن، چهار اوباشی را که برای دزدی حرفه‌ای استخدام کرده بود، سر قرار می‌فرستاد. طعمه‌ها با این خیال که قرار است با خریدار دلارهایشان ملاقات کنند، سر قرار می‌رفتند، اما در آنجا با مردان قوی‌هیکل و نقابدار روبه‌رو می‌شدند. مردانی خشن و ترسناک که فقط دیدن‌شان کافی بود تا مالباختگان هرچه همراه‌شان دارند بدهند تا نجات پیدا کنند. شرط مهندس جوان برای استخدام این اوباش قوی‌هیکل هم همین بود؛ اینکه اندام و ظاهرشان طوری باشد که طعمه‌ها با دیدن‌شان بترسند و نیاز به هیچ‌گونه درگیری و مقاومتی نباشد. البته اگر کسی مقاومت می‌کرد، با ضربات قمه و چاقو مواجه می‌شد، ولی بیشتر طعمه‌ها با دیدن سارقان ارزهایشان را تحویل می‌دادند و از مهلکه می‌گریختند.

نخستین شاکی پرونده

ماجرا از اواخر سال گذشته آغاز شد؛ زمانی که مردی جوان به پلیس آگاهی پایتخت مراجعه کرد و از سرقت دلارهایش خبر داد. او درباره جزئیات این سرقت گفت: «چند وقت پیش، موتورسیکلتم را فروختم و مقدار زیادی دلار خریدم. این کار را به پیشنهاد یک کانال تلگرامی انجام دادم؛ کانالی که قیمت روز سکه و ارز را اعلام می‌کرد. این کانال معمولا هر بار که بازار دلار و ارز نوسان داشت، آن را به‌طور دقیق اعلام می‌کرد. معمولا هم محاسباتش درست از آب درمی‌آمد. چندباری پیش‌بینی کرد که قیمت دلار بالا می‌رود و همان هم شد. چندبار هم اعلام کرد که کاهش قیمت داریم و اتفاقا باز هم درست از آب درآمد. خلاصه اینکه تمام حدسیاتش درست بود و من خیلی به آن اعتماد کرده بودم. تا اینکه چند روز پیش اعلام کرد قیمت دلار رو به کاهش است و اگر مایلید هرچه سریع‌تر دلارهایتان را بفروشید. اتفاقا خود کانال هم خریدار دلار معرفی می‌کرد. من که ترسیده بودم، با چند خریدار در همان کانال صحبت کردم و با یک نفر از آنها که قیمت بالایی می‌گفت، توافق کردیم.»

این مرد ادامه داد: «با او قرار گذاشتم تا دلارها را بدهم و پولم را بگیرم. اما وقتی سر قرار رفتم، سه مرد قوی‌هیکل به سراغم آمدند. آنها نقاب به صورت داشتند. خیلی خشن بودند. چاقو و قمه هم داشتند. به من حمله کردند و تمام دلارهایم را بردند. آنها آنقدر ترسناک بودند که اصلا نمی‌توانستم مقاومت کنم، چون مطمئن بودم که جانم را می‌گیرند.»

شکایت‌های سریالی

با اعلام این شکایت، موضوع در دستور کار ماموران پلیس آگاهی قرار گرفت. در حالی که تیمی از کارآگاهان پلیس در حال تحقیق روی این پرونده بودند، چند شکایت مشابه دیگر نیز به ماموران ارائه شد. شکایت‌هایی که نشان می‌داد چند نفر در یک کانال تلگرامی نوسانات ارز عضو و به پیشنهاد آنها برای فروش دلارها و ارزهایشان ترغیب شده‌اند. بعد از آن، با خریدارانی که آنها نیز عضو همان کانال بودند قرار ملاقات گذاشته‌اند. اما سر قرار مردانی قوی‌هیکل و نقابدار به آنها حمله کرده‌ و ارزهایشان را به سرقت برده‌اند. بررسی‌های تیم تحقیق نشان داد که همه مالباختگان عضو یک کانال بوده‌اند. بنابراین ماموران تمرکز خود را روی همین کانال قرار دادند و در نهایت توانستند مدیر این کانالا را شناسایی و دستگیر کنند.

دستگیری مدیر گروه

مدیر گروه مهندس کامپیوتر بود و هیچ سابقه‌ای در پرونده قضائی‌اش ثبت نشده بود. او پس از دستگیری به سرقت دلار و ارز‌های مردم اعتراف کرد و همدستان دیگرش را هم لو داد. در نهایت دو همدست دیگر این مرد نیز دستگیر شدند، ولی چهار نفر دیگر از اعضای گروه همچنان فراری هستند.

سرقت برای زندگی لاکچری

هدفش این بود که عقده‌های دوران بچگی‌اش را خالی کند. می‌خواست مانند پولدارها زندگی کند، لباس‌های مارک‌دار بپوشد، سفرهای لوکس برود و زندگی لاکچری داشته باشد. تا حدودی به هدفش هم رسید، ولی تاوان سنگینی پرداخت. او حالا از همان زندگی لاکچری باید به سلولش برود و مدت‌ها زندگی‌اش را در زندان بگذراند:

چرا مهندس کامپیوتر باید باند سرقت راه‌اندازی کند؟

مدت‌ها بود در این فکر بودم که بتوانم زندگی لاکچری داشته باشم. درست است که مهندس هستم، ولی در خانواده‌ای فقیر بزرگ شده‌ام. همیشه حسرت یک زندگی خوب را داشتم؛ اینکه بتوانم خوب لباس بپوشم و سفر بروم. برای همین فکر کردم که از راه خلاف این پول را به دست بیاورم که البته اشتباه کردم.

چه شد که سراغ ارز رفتی؟

این کار به نظرم راحت‌تر از بقیه کارها آمد. این روزها مردم خیلی در فکر افزایش و کاهش قیمت ارز، سکه و طلا هستند تا هر طور شده بتوانند برای خود سرمایه‌ای از این طریق دست و پا کنند. از طرفی، خودم هم کلی کانال و گروه داشتم که اطلاعات زیادی در این زمینه از آنها کسب می‌کردم. همه چیز را بلد بودم و دیگر خودم هم به تنهایی می‌توانستم قیمت ارز را پیش‌بینی کنم. برای همین تصمیم گرفتم از این طریق دست به سرقت بزنم.

یعنی خودت قیمت‌ها را پیش‌بینی می‌کردی؟

معمولا بله. البته از کانال‌ها و گروهایی که در آنها عضو بودم هم کمک می‌گرفتم. گاهی آنها پیش‌بینی می‌کردند که قیمت دلار رو به کاهش است و من هم همان را در کانالم می‌گذاشتم. چون معمولا پیش‌بینی‌هایم درست از آب درمی‌آمد، مردم به من اعتماد می‌کردند.

نقشه سرقت‌ها را چطور اجرا می‌کردید؟

من مدیر گروه بودم و قیمت‌ها را پیش‌بینی می‌کردم. در دوره کاهش قیمت مردم را تشویق می‌کردم تا قیمت پایین‌تر نیامده، هرچه سریع‌تر ارزهای خود را بفروشند. بعد به آنها خریدار معرفی می‌کردم. دو نفر دیگر از همدستانم، خود را در گروه مشتاقان خرید ارز نشان می‌دادند. بعد با فروشندگان ارتباط برقرار می‌کردند و با آنها قرار می‌گذاشتند. سر قرار نیز چهار مرد قوی‌هیکل و حرفه‌ای می‌رفتند و دست به سرقت می‌زدند.

مردان قوی‌هیکل را از کجا می‌شناختی؟

این چهار نفر را برای این کار استخدام کردم. آنها از اراذل و اوباش حرفه‌ای و سابقه دار هستند. من هم برای استخدام شرط گذاشتم که حتما قوی‌هیکل باشند، به‌طوری که مالباخته با دیدن‌شان بترسد. همچنین حرفه‌ای باشند، گیر نیفتند و بتوانند به راحتی دست به سرقت بزنند.

چطور به این اراذل اعتماد کردی؟

اتفاقا آنها باید به ما اعتماد می‌کردند. چون اگر در یک سرقت سرمان کلاه می‌گذاشتند و پول‌ها را با خود می‌بردند، دیگر پولی گیرشان نمی‌آمد. ولی اگر با ما همکاری می‌کردند، مرتب سوژه‌های مختلف به آنها معرفی می‌کردیم و آنها نیز سر قرار می‌رفتند و دست به سرقت می‌زدند. این‌طور کلی پول گیرشان می‌آمد.

با همه پول‌هایی که به‌دست می‌آوردی، تفریح می‌کردی؟

بله؛ معمولا بعد از هر سرقت جشن می‌گرفتیم، به سفری لاکچری می‌رفتیم، لباس می‌خریدیم و خلاصه کلی تفریح می‌کردیم.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.