روایتگران مقاومت

7 نکته درباره فعالیت‌های مرتضی سرهنگی و هدایت‌الله بهبودی در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس و انقلاب

محمد طباطبایی: برای اینکه به عظمت کار و اقدامات جناب آقای سرهنگی و بهبودی بپردازم چند محور در نظر داریم که صرفا نگاه بنده نیست بلکه حقیقتی است که نمی‌توان آن را کتمان کرد. آقای سرهنگی و بهبودی، پیش از راه‌اندازی دفتر مقاومت و نهادهای اینچنین، به تاریخ شفاهی جنگ روی آورده بودند. چه زمانی؟ وقتی در اردوگاه‌های اسرای عراقی حاضر می‌شدند و با آنها گفت‌وگو و مصاحبه می‌کردند و این گفت‌وگوها را در مطبوعات منتشر می‌کردند. بخشی از همین مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها هم بعدها در قالب کتاب منتشر شدند. اما نکته اصلی این است که این دو بزرگوار از همان زمان جنگ، شروع به جمع‌آوری تاریخ شفاهی کرده بودند. این در حالی بود که بسیاری تاریخ شفاهی را بعد از جنگ شروع کردند

1) اولین گام‌ها

آقای سرهنگی و بهبودی، پیش از راه‌اندازی دفتر مقاومت و نهادهای اینچنین، به تاریخ شفاهی جنگ روی آورده بودند. چه زمانی؟ وقتی در اردوگاه‌های اسرای عراقی حاضر می‌شدند و با آنها گفت‌وگو و مصاحبه می‌کردند و این گفت‌وگوها را در مطبوعات منتشر می‌کردند. بخشی از همین مصاحبه‌ها و گفت‌وگوها هم بعدها در قالب کتاب منتشر شدند. اما نکته اصلی این است که این دو بزرگوار از همان زمان جنگ، شروع به جمع‌آوری تاریخ شفاهی کرده بودند. این در حالی بود که بسیاری تاریخ شفاهی را بعد از جنگ شروع کردند

2) نگاه انسانی به جنگ

ما در تاریخ شفاهی جنگ با دو رویکرد مواجه‌ایم؛ اولی نگاه انسانی به جنگ است و دومی نگاه ایدئولوژیک به جنگ. اما آقای سرهنگی و بهبودی زمانی که با اسرای عراقی گفت‌وگو می‌کنند، وقتی متن این گفت‌وگو را می‌خوانید، می‌بینید که مصاحبه‌های عاری از نگاه ایدئولوژیک است؛ در واقع گفت‌وگویی با نگاه انسانی نسبت به جنگ با آن‌ها شکل گرفته است. بنابراین معتقدم نگاه هر دوی این دو بزرگوار، به تاریخ شفاهی جنگ، نگاهی انسانی است.

3) سازماندهی و تشکل‌سازی

ویژگی سوم، سازماندهی و تشکل‌سازی تاریخ شفاهی جنگ است. این دو عزیز، زمانی که به حوره هنری می‌روند تا دفتر هنر و مقاومت را راه‌اندازی کنند و بعدها دفتر ادبیات انقلاب را از آن جدا کنند، تماما نوعی ساختار سازمان‌دهی‌شده را شکل می‌دادند چراکه باعث می‌شد جریانی که به آن پرداخته‌اند، تشکیلاتی پیدا کند و مورد حمایت قرار بگیرد. به این ترتیب است که وقتی این تشکیلات را راه‌اندازی می‌کنند، تازه بعضی مسئولان مملکت شروع به حمایت می‌کنند؛ حتی آن‌هایی که دغدغه دفاع مقدس داشتند، تازه بعد از این جریان است که به اهمیت آن و خلأهای پیش از آن پی بردند. یعنی تا پیش از آن، هیچ ایده مشابهی به ذهن کسی نرسیده بود و اگر هم رسیده بود، به مرحله اجرا و ظهور درنیامده بود.

4) کار با گروه‌های مختلف فکری

نکته مهم دیگر این است که آقای سرهنگی و بهبودی، با کارگروه‌های فکری مختلفی در تماس هستند. مثلا دقت کنید که یکی از دوستان نزدیک آقای هدایت‌الله بهبودی، مرحوم نادر ابراهیمی بود. البته درست است که نادر ابراهیمی همان اوائل انقلاب، در حوزه ادبیات انقلاب کار کرده بود ولی اینکه آقای بهبودی با ایشان دوست بود و از سوی دیگر، با جریان‌های بسیار متعهد نسبت به انقلاب هم دوستی داشت، نکته‌ای حائز اهمیت است. این رویکرد در رفتار جناب آقای سرهنگی هم دیده می‌شود. آقای سرهنگی با طیف‌های مختلف فکری در ارتباط است. همین هم باعث می‌شود بتواند با افراد مختلف و متعددی کار کند؛ نه فقط با یک گروه خاص! کما اینکه ما در کتاب‌های حوزه هنری هم این نگاه و رویکرد را می‌بینیم. نمونه این سعه صدر و همکاری با گروه‌های مختلف، کار با آقای محسن کاظمی است؛ نویسنده‌ای که نگاهی منتقدانه به تصمیم‌گیری‌های فرهنگی، مسائل اجتماعی، سیاسی و امثال آن دارد. از آن طرف، افراد دیگری را هم می‌بینیم که نگاهی کاملا متعهد نسبت به ادبیات جنگ و انقلاب دارند. عرضم این است حتی در حوزه هنری هم که گمان می‌رفت از چارچوبی خاص فراتر نمی‌رود، این دو بزرگوار تلاش می‌کنند با طیف‌های مختلف فکری کار کنند.

5) مرجع‌سازی

نکته بعدی، بهره‌برداری از تاریخ انقلاب و جنگ به عنوان منبع برای استفاده در مدیاهای دیگر است. یعنی این دو عزیز، همیشه به استفاده از خاطرات فلان جنگ، فلان فرمانده یا سرباز و یا فلان فرد مبارز انقلابی، برای ساخت فیلم یا سریال توصیه می‌کنند، مشاوره می‌دهند و راهنمایی می‌کنند. یعنی این دو نفر فقط نویسنده نیستند یا تدوینگر تاریخ شفاهی بلکه نوعی نقش مدیریتی در این حوزه ایفا کرده‌اند. این رویکرد حتی از همان اواخر دهه 60 هم در هر دو وجود داشت. وقتی تشکیلاتی در حوزه هنری برای تاریخ شفاهی جنگ و انقلاب راه‌اندازی شد، همان زمان هم، این دو بزرگوار، فقط نقش نویسندگی، تألیف یا تدوینگری نداشتند و نقشی مدیریتی با نگاهی جهادی برای خود قائل بودند. همین نگاه هم باعث شد که تلاش‌های فراوانی کردند تا تاریخ شفاهی جنگ و انقلاب برای مدیاهای گوناگون، به عنوان منبع و مأخذ، مورد استفاده قرار گیرد؛ مدیاهایی نظیر سینما، تلویزیون و ادبیات. این اتفاق خوبی است که می‌تواند از سه جهت به ما کمک کند. اول اینکه به لحاظ تخصصی راحت‌تر می‌توانیم بین تاریخ شفاهی و ادبیات تمایز قائل شویم. دوم اینکه دیگر قرار نیست تاریخ شفاهی را ادبیات بدانیم. چرا که با استفاده از همان کتابی که تاریخ شفاهی بوده، رمان و داستانی خلق شده است. سوم اینکه کتاب‌های تاریخ شفاهی در کتابخانه‌ها خاک نمی‌خورند و به عنوان منبع تاریخی مورد استفاده قرار می‌گیرند. در واقع این منبع‌سازی باعث می‌شود کتاب مربوطه فقط در شمارگان محدود و حتی بالا عرضه نشود بلکه در مدیاهای دیگر هم دیده شود.

6) برخورد خوش و جدیت در کار

اما در پایان عرائضم جا دارد از ویژگی شخصیتی نیک جناب آقای سرهنگی یاد کنم. این ویژگی باعث می‌شود که ایشان از بسیاری متفاوت باشند. آن هم برخورد خوش و آغوش بازشان برای گفت‌وگو، همکلامی و مباحثه است. اگر در فضای مجازی هم حتی عکس‌های ایشان را جست‌وجو کنید، اکثر تصاویری که از آقای سرهنگی ثبت شده، در حال لبخند زدن است. این ویژگی جناب سرهنگی است که در کارش نیز تأثیر بسیار زیادی گذاشته است. ویژگی برجسته آقای بهبودی هم جدیت در کار است. آقای بهبودی در کار، بسیار جدی‌ است؛ آن‌قدر جدی که حتی گاهی در روابط شخصی او هم باعث ایجاد دافعه شده است. به شکلی که گاهی ممکن است با خودتان بگویید حالا وقتی این نیست سمتش بروم! چون بالاخره گاهی اوقات ایشان جدیتی دارد که به مذاق عده‌ای خوش نیاید اما همین ویژگی باعث شده فعالیت‌شان هم نتیجه‌بخش باشد.

7) روزنامه‌نگاری

ضمن اینکه باید دقت کنید هر دوی این عزیزان روزنامه‌نگار بودند. یعنی تجربه هر دو، کمک بسیاری به کارشان کرده است. روزنامه‌نگاری از این حیث به آنها کمک کرده که بدانند چطور باید بنویسند تا مخاطب بتواند ارتباط بیشتری با آثارشان برقرار کنند. وجود روحیه روزنامه‌نگاری در هر دوی آن‌ها هم موجب شده تا مخاطب با آثارشان ارتباط بگیرد. آن‌ها فقط ننوشتند تا ثبت شود بلکه نوشتند تا مخاطب با آن ارتباط برقرار کند و بخواند. ما در روزنامه‌نگاری هم به همین شیوه عمل می‌کنیم؛ یعنی هم درباره موضوع و هم نحوه پرداختن به آن فکر می‌کنیم؛ اینکه چطور بنویسیم تا مخاطب داشته باشد و مخاطب با آن ارتباط بگیرد. آقای سرهنگی و بهبودی در تاریخ شفاهی به این قضیه فکر می‌کنند که چطور به موضوع بپردازند، چگونه نوشته شود و چه اتفاقی بیفتد که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند. در واقع نگاه آنها به سوژه، صرفا از منظر تاریخی نبوده و پیش‌زمینه روزنامه‌نگاری ایشان در این زمینه بسیار مؤثر واقع شده است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.