هیچ وقت به سینمای کمدی علاقه نداشتهام!
گفتوگوی «شهروند» با کارگردان «یقهسفیدها» یکی از فیلمهای متفاوت اکران
[پولاد امین] چند هفتهای میشود که فیلم «یقهسفیدها» روی پرده آمده و فروش بدی هم در این مدت نداشته است. فیلمی کمدی به کارگردانی شهرام مسلخی و بازی مهدی هاشمی، مهدی کوشکی، لیلا اوتادی، رضا داوودنژاد، صحرا اسداللهی، علیرضا استادی و ایمان صفا که داستانی متفاوت درباره جوانی را روایت میکند که بعد از سالها بیخبری از پدرش، متوجه میشود که او از مسئولین بالارتبه است و بنابراین تصمیم میگیرد خود را وارد زندگی یقهسفیدها کند.
این فیلم کمدی که به دلیل فضای داستانیاش درباره طیفی از افراد ثروتمند و ذینفوذ که به کنایه «یقهسفید» خوانده میشوند، فضای متفاوتی دارد، اثر جدیدی است از شهرام مسلخی که پیش از این در سیوسومین جشنواره فیلم فجر با فیلم «عاشقها ایستاده میمیرند» به عنوان کارگردان به سینمای ایران معرفی شده بود و بعد از آن هم در سال ۹٨ در قامت تهیهکننده فیلم «پدران» به کارگردانی سالم صلواتی تصویر جدیدی از خود در سینمای ایران به ثبت رساند. این فیلمساز که علاوه بر این دو فیلم، کارگردانی فیلمی به نام «هیلانه» را نیز در کارنامه دارد، در جدیدترین فیلمش «یقهسفیدها» برخلاف دیگر فیلمهایی که ساخته یا تهیه کرده، سراغ ژانر کمدی رفته و البته از قِبل این رویکرد انتقادات و البته نظرات اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی خود را در زیرمتن فیلم مطرح کرده است.
با اشاره به اینکه «یقهسفیدها» یا بهعبارت بهتر، افراد یقهسفید كساني هستند كه با سوءاستفاده از موقعيت و نفوذ خود مرتكب جرايم سودآور غيرخشن از قبیل كلاهبرداری، فساد مالي، جرايم كاری و استخدامی، نقض حقوق مصرفكنندگان، جرايم زيستمحيطی، رايانهای و گمركي ميشوند، گفتوگوی «شهروند» با شهرام مسلخی را میخوانیم که در سومین هفته اکران فیلمش به انجام رسیده است؛ هنگامی که شرایط اکران این فیلم و البته مسائل دیگری چون افزوده شدن ناگهانی چند فیلم جدید دیگر به فهرست فیلمهای روی پرده، صدای کارگردان فیلم «یقهسفیدها» را درآورده بود و او از بابت اینکه شرایط عادلانهای بر اکران حاکم نیست، ناراحت و نگران بود.
-ظاهرا از شرایط اکران فیلمتان راضی نیستید و انتقاداتی به روند نمایش آن دارید.
خب، طبیعی است که شرایط اکران باب میلم نباشد، آن هم در حالی که اغلب سانسهای مرده و سوخته وسط روز را به ما دادهاند که هیچوقت ساعت مناسبی برای اکران نبوده و نمیتوان در این ساعات کسی را به سالن سینما کشاند.
-ولی به نظر، با توجه به فیلمهای دیگری که روی پردهاند، میدانستید که اکران راحتی نخواهید داشت. نه؟
بله؛ ولی این را هم در نظر داشته باشید که از ساخته شدن این فیلم سه سال میگذرد و در تمام این مدت مشکلات زیادی پیش روی اکران ما بوده. زمانی شرایط کرونا نگذاشت فیلم را اکران کنیم، زمانی دیگر مسائل اجتماعی و بعد از آن هم سیل عظیم فیلمهای متقاضی اکران که همگی مانع شدند که بتوانیم فیلممان را روی پرده بیاوریم.
-یعنی میخواهید بگویید که چارهای نداشتید؟
قطعا؛ اگر امروز فیلم ما بتواند 10 برابر هزینهاش هم بفروشد -که البته این امر به دلیل شرایط اقتصادی مردم و بیمیلی آنها به سینما رفتن تا حد زیادی غیرممکن است- با توجه به ارزش پول، تورم و مسائلی از این دست باز هم نمیتوان گفت که این فیلم سود کرده است. با این حال، سرمایهگذار به همین ریسک هم راضی بود و میخواست که فیلم اکران شود تا شاید بتواند بخشی از سرمایه خود را دوباره به دست آورد که البته حق هم داشت و بنابراین تصمیم گرفتیم این اتفاق بیفتد، حتی با اینکه به خوبی میدانستیم در شرایط فعلی فقط برخی از فیلمهای خاص میتوانند اکران مناسبی داشته باشند و قطعا فیلم ما از آن فیلمهای خاص نخواهد بود.
-حالا به هر حال از این اجبار راضی هستید؟ به عبارت بهتر، اینکه مجبور شدهاید فیلمتان را بعد از سه سال در کنار فیلمهایی که شانس بیشتری برای فروش داشتند، نمایش دهید، برایتان رضایتبخش بوده است؟
این چیزها را از زوایای مختلفی میتوان نگاه کرد. درباره سوال شما هم فارغ از اینکه «یقهسفیدها» چقدر فروخته یا خواهد فروخت، همین که این فیلم در کنار دیگر فیلمهای پرفروش اکران شده است، اتفاق خوبی است؛ چراکه به هر حال اکران این فیلم در کنار فیلمهایی که تا امروز فروش قابل توجهی داشتهاند، میتواند باعث دیده شدن بیشتر و بهتر آن شود. چون این موضوع بارها تجربه شده که مردم هر زمانی که دیدهاند فیلمهای خوبی اکران شده، ترغیب شدهاند بیشتر به سینما بروند.
-اصلا چرا اکران این فیلم اینقدر طول کشید؟
بیشتر مسائل فیلم ما به زمان برمیگردد. در واقع مهمترین دلیل این بود که فیلم «یقهسفیدها» به روزهای تغییر دولت خورد و این یعنی بعد از اینکه در دولت قبل پروانه نمایش گرفتیم، پس از تغییر دولت و استقرار دولت جدید مجبور شدیم که یکبار دیگر از وزارت ارشاد دولت جدید پروانه نمایش درخواست کنیم. یعنی این فیلم برای دریافت پروانه نمایش دو بار از سوی شورای صدور پروانه نمایش دولت گذشته و دولت کنونی بازبینی شده، به این معنی که دو گروه مختلف و متفاوت از هم، نظرات خود را روی فیلم ما اعمال کردهاند.
-بعد هم که مجبور شدید فیلم را در کنار کمدیهای دیگری اکران کنید که از همان اول هم معلوم بود سالنها و سانسهای بهتری خواهند داشت.
درست است. ولی مشکل ما فیلمهایی نیستند که دارند با ما رقابت میکنند، بلکه ما آسیب اصلی را از بیعدالتی در اکران خوردهایم. در واقع، مافیایی که تقریبا همه سینماگران بهنوعی صابون آن به تنشان خورده، شرایطی را در سینما به وجود آورده که باعث شده توازن اکران به هم بخورد و مثلا باعث شود فیلمی 20 اکران در روز داشته باشد و فیلمی دیگر تعداد سانسهایش به دو عدد هم نرسد که تازه این دو سانس هم وسط روز است. میبینید؟ در چنین شرایطی نمیتوان از فروش بالا یا پایین و دلایل آن صحبت کرد. چون این چیزها در این شرایط دیگر به خود فیلم، کیفیت و جذابیت آن ربط ندارند و به کیفیت اکران آن فیلم و این واقعیت مربوط است که هر فیلمی سانسهای بیشتری داشته باشد، بیشتر دیده میشود.
-اما از زبان شما خواندم که گفته بودید از فروش فیلمتان راضی هستید. درست است؟
با اینکه همانطور که گفتم بهترین فیلمها هم بدون سانسهای مناسب امکان دیده شدن ندارند، ولی با وجود تمام اجحافهایی که در زمینه تبلیغات و اکران در حق ما شده، «یقهسفیدها» جزو چهار فیلم پرفروش سینماهاست و این راضیکننده است. اصلا به همین دلیل هم هست که مدام داریم درخواست میکنیم شرایط اکران این فیلم را بهتر کنند. وگرنه اگر استقبالی از فیلم صورت نمیگرفت، چه اصرار و نیازی به اختصاص سانسهای بهتر به فیلم بود. در آن صورت، سرمان را میانداختیم پایین و میگفتیم که نه مردم میخواهند این فیلم را ببینند، نه سینمادار مایل به نمایش آن است دیگر. ولی وقتی میبینم که حتی در این شرایط هم فیلم فروش قابل قبولی داشته، یا خیلیها در فضای مجازی پیام میدهند که همراه خانواده به سینما رفتهاند و به این دلیل که فیلم ما هیچ سانسی نداشته مجبور شدهاند فیلم دیگری را ببینند، آنوقت است که ناراحت میشوم. قطعا در شرایط عادلانه اکران، فروش «یقهسفیدها» میتوانست چند برابر شود.
-یکی از نگرانیهایی که درباره فیلمهایی مانند «یقهسفیدها» -که چند سالی در نوبت اکران ماندهاند- وجود دارد، این است که در گذر این چند سال کهنه نشده باشند. شما جواب کسانی را که قائل به این موضوع هستند، چه میدهید؟
خب، واقعا هیچ فیلمسازی دوست ندارد که بگویند فیلمش بیات شده یا مسائلی از این دست. ولی اول از همه باید به این موضوع توجه داشت که یک فیلم تا چه حدی میتواند مشمول این تعریفها بشود؛ مثلا همین «یقهسفیدها» که موضوعی تقریبا همهزمانی و همهمکانی را دستمایه قرار داده و درباره اتفاق خاصی در دوره خاصی نیست که حالا اگر شرایط عوض شود و آن فیلم در وضعیت دیگری روی پرده بیاید، بگوییم که کهنه و دمده شده است. بگذریم از اینکه در فضای سینمای ایران، تأخیر سهساله یک فیلم چندان هم زیاد نیست. یعنی هر فیلمسازی که فیلمش را کلید میزند، همان اول کار، پیه تأخیر دستکم یک سال و نیمه را به تنش مالیده است. حالا وقتی اتفاقی مانند کرونا هم وسط میآید، یا مسائل اجتماعی ماههای اخیر، باید توجه داشت که اینها دیگر تأخیرهای مشترکی هستند که همه فیلمها با آن مواجهاند و دیگر مربوط به یک فیلم یا فیلمساز خاص نیست. اما از این هم نمیتوان گذشت که به هر حال همین که فیلمی نمیتواند در زمان خود اکران شود، آسیب میبیند دیگر. مثلا در همین فیلم خودمان، «یقهسفیدها»، بسیاری از شوخیها در زمان ساخت فیلم برای اولینبار مطرح میشدند، اما امروز تماشاگران این شوخیها را در فیلمهایی که زودتر فرصت اکران برایشان فراهم شده دیدهاند و بنابراین دیگر برایشان آن تازگی قبل را ندارد. ولی باز هم باید تکرار کنم که این فیلم هنوز حرفهای تازه زیادی برای گفتن دارد. بهخصوص که بزهکاری افرادی را نشان میدهد که خود را مبری میدانند و قشر متفاوت صاحب قدرت هستند.
-راستی، با توجه به فضای کارهای قبلیتان فعالیت در ژانر کمدی تا حدی تعجبآور است. میتوانید بگویید چرا به سمت سینمای کمدی آمدید؟
حقیقتش هیچوقت به سینمای کمدی علاقه نداشتهام و هیچوقت هم دنبال ساخت فیلم کمدی نبودهام. ولی وقتی سرمایهگذار فیلم ساختِ «یقهسفیدها» را پیشنهاد داد، از فیلمنامه خوشم آمد و حس کردم بد نیست سینمای کمدی را هم تجربه کنم. البته منظورم این نیست که به سینمای عبوس علاقه دارم. نه، اتفاقا همیشه در فیلمهای جدی هم سعی میکنم رگههایی از طنز وجود داشته باشد. اما کمدی مورد نظر من با آن کمدی مبتذل فاصله و فرق دارد و تقریبا در راستای همین «یقهسفیدها»ست که داستانی اجتماعی با رگههایی از طنز دارد!
-اینکه میگویید «یقهسفیدها» فضای مورد علاقه شما را دارد، یعنی چه؟ یعنی چه فضایی دارد؟
این فیلم تجربهای جدید برای من است. فیلمی که همانقدر که کمدی است، اجتماعی هم هست و این برای فیلمسازی مثل من، که در کارهای قبل بیشتر فضای هنری را دنبال میکردم، نوعی تغییر رویه آشکار است. بهخصوص که آن خط اقتباسی از فیلم «جوکر» به نوعی فیلم را متفاوتتر هم کرده است.
-خوب شد یادم افتاد. چه شد که رفتید سراغ «جوکر» و ارجاع به این فیلم؟
بخشی از ارجاعاتی که «یقهسفیدها» به فیلم «جوکر» دارد، در زمان نگارش فیلمنامه صورت گرفت. این زمانی بود که داشتیم با فرزاد گودرزی سیناپس اول فیلمنامه را مینوشتیم که «جوکر» پخش شد و هر دو از آن خوشمان آمد و اتفاقا همان زمان هم بود که متوجه شدیم بخشی از فیلم دارد به آن سمت میرود.
-خب، چرا این فیلم؟ فقط چون هر دو از «جوکر» خوشتان آمده بود؟
نه اتفاقا؛ ما هر دو عقیده داشتیم که پیرنگ اصلی ما شبیه «جوکر» است و بنابراین همین شباهتها را هم پررنگ کردیم. البته فضای فیلم ما کمدی است و جز رفت و برگشت به فضای فیلم «جوکر» جور دیگری نمیتوانستیم به آن ارجاع دهیم یا خط داستانیمان را تغییر دهیم. با اینکه چنین چیزی هم نمیخواستیم، بهخصوص به خاطر فضای تلخ و سیاسی «جوکر» که با جنس کمدی ما جور نبود و فقط پرداختن به آن در همین حد رفت و برگشت کاراکتر اصلی فیلم به جلد جوکر بود که میتوانست شیرین باشد و لبخندی بر لب تماشاگر بیاورد.
-حالا که چند هفته از اکران «یقهسفیدها» میگذرد و به گفته خودتان فروش قابل قبولی هم داشته، آیا از فیلم راضی هستید؟
اگر نخواهم تواضع و فروتنی بیخودی نشان دهم، باید بگویم که به عقیده تعدادی از دوستان سینماگر، خوشبختانه فضای کمدی فیلم درآمده و این رضایتبخش است، بهخصوص که من تمام تلاشم را کرده بودم که به شعور مخاطب توهین نکنم و با فحش، بیادبی و ساختن یک کمدی سخیف دنبال گرفتن خنده نروم.