حقوق بشر؛ واژهای دستاویز ایالات متحده آمریکا… هرچند ممکن است عدهای مرعوب این واژه باشند و گمان کنند مقامات سیاسی این کشور واقعا بهدنبال آرمانهای حقوق بشری هستند، اما تاریخ پر از جنایتشان قطعا چنین چیزی را تأیید نمیکند. ضمن اینکه بنابرنظر کارشناسان، آمریکا موضوع شکنجه را با منافع و امنیت خود پیوند زده است.
به گزارش شهروندآنلاين، رؤسای جمهوری متعدد آمریکا همواره از شکنجه بهصورت مخفی بهره بردهاند و از آن آگاه بودهاند. این موضوع مدت کوتاهی بعد از حمله آمریکا به عراق به رسواییهای پیدرپی کاخ سفید انجامید. براساس آمار دانشگاه جان هاپکینز آمریکا، تنها در ٤سال اول حمله آمریکا و متحدانش به عراق، ٦٥٥هزار نفر کشته شدند؛ یعنی ٣درصد جمعیت کل این کشور. دیگر آمارها البته تا ٢میلیون نفر را هم ذکر کرده است. به همه اینها اضافه کنید ٢میلیون زخمیای که بر جای ماند و آوارگی حدود ٥میلیون عراقی. ١,٥میلیون زن هم در این جنگ بیوه شدند و ٥میلیون کودک نیز یتیم. در کنار تمام این کشتارها، تصاویر وحشتناکی از رفتار ارتش آمریکا با زندانیان عراقی منتشر شد که بهوضوح گویای تمام ماجرا بود؛ کشوری که ادعای صلح و دموکراسی خواهیاش برای ملتهای دیگر، کابوس شکنجه و کشتار بود.
آنتونی تاگوبا، سرلشکر نیروی زمینی ارتش آمریکا، ، بعدها طی گزارشی اعلام کرد که جورج بوش، رئیسجمهوری ایالات متحده، شکنجه را بهصورت سیستماتیک در عراق مجاز اعلام کرده بود و کسی از مقامات آمریکایی نمیتواند بگوید از این رفتار بیخبر بوده است. در ادامه مروری داریم به بعضی از این شکنجهها که تا پیش از اجرایی شدن در عراق، یا انجام نشده بود یا اینکه مثل امروز در دایره لغات خشونتطلبانه استعمارگران تا این حد باب نبود.
آنچه در ادامه میخوانید، مستند است به مقالات کتاب «آمریکا و حقوق بشر» نوشته سهراب صلاحی که از سوی انتشارات «پژواک عدالت» چاپ شده است. همچنین با استناد به گفتوگوی محمد بلندیان، زندانی سابق ایرانی در زندان آمریکایی ابوغریب در عراق با شبکه المیادین.
شکستن جمجمه بدون متلاشی کردن آن
پنتاگون و سیا، گروهی از زبدهترین متخصصان روانشناسی آمریکا ازجمله پروفسور سلیگمان، رئیس انجمن روانشناسی آمریکا را برای آزمایش انواع شکنجههای روحی و وارد کردن شوک روانی به زندانیان در گوانتانامو گردهم آوردند. شکنجهگران آمریکایی تحتنظر استادان روانشناسی با استفاده از تکنیکهای مختلف، راههای شکستن مقاومت درونی زندانیان را تجربه میکردند. آنها زندانیان را تا حد شکستن جمجمه شکنجه میدادند ولی با تکنیکهای مختلف از متلاشی شدن سر جلوگیری میکردند. به این ترتیب، قربانی به اغما نمیرود یا نمیمیرد، اما هزاران بار آرزوی مرگ میکند، چراکه دردی که به او وارد میشود، فراتر از فرآیندهای دفاع جسمانی است که در بدن تعبیه شده است.
خفگی مصنوعی
یکی دیگر از موارد مهم شکنجه در زندان گوانتانامو «خفگی مصنوعی» بود. آمریکا طی تاریخ خود بهمدتی مدید، خفگی مصنوعی را بهعنوان نوعی شکنجه اعلام کرده بود. حتی دادگاههای فدرال متعددی در این کشور از خفگی مصنوعی بهعنوان شکنجه نام میبردند و آن را شکنجه میدانستند، اما در زمان ریاستجمهوری جورج بوش، تکنیک القای حس غرقشدگی یا همان خفگی مصنوعی در جریان بازجویی از زندانیان در گوانتانامو مورد استفاده قرار گرفت. وقتی تصاویر و عکسهای مختلف از این شکنجه غیرانسانی منتشر شد و بازتابهای منفی جهانی داشت، جورج بوش در دروغی آشکارا ادعا کرد از مشاوران حقوقیاش در اینباره پرسیده بود و آنها گفته بودند خفگی مصنوعی، شکنجه بهشمار نمیرود!
رژه اجباری مردان برهنه مقابل زنان
شکنجه و تجاوز جنسی، نمونههایی از جنایاتی است که توسط سربازان آمریکایی در زندان گوانتانامو علیه اسرا صورت میگرفت. بازجوهای ایالات متحده در جریان بازجویی از بازداشتشدگان در این زندان نظامی، روشهای شنیعی بهکار گرفتند. یکی از روشها، شکنجه جنسی خشونتبار همراه با رویکرد تحقیرآمیز بود. به این شکل که سربازان آمریکایی زندانیان را وادار میکردند بهصورت برهنه جلوی سربازان زن رژه بروند یا با سایر مردان بعد از ضربوشتم، برقصند! اگر این شکنجه را در گفتمان اعتقاداتی و باورهای زندانیان آن منطقه تجسم کنید، متوجه خواهید شد که چه تحقیر عظیمی برای قربانی به همراه دارد.
لجنمال کردن تن زندانی
سال ٢٠٠٣، دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا، شیوههای بازجویی را به برهنگی اجباری زندانی و استفاده از سگ برای ارعاب و ترساندن، تعمیم داد، البته هنوز کمتر کسی در جهان میدانست که چه بلایی به سر زندانیان میآید. به محض اینکه تصاویری از اسرای عراقی نزد بازجویان آمریکایی در ٢٧آوریل ٢٠٠٤، به وسیله شبکه تلویزیونی CBS ایالات متحده پخش شد، احساسات و افکار عمومی جهانیان جریحهدار شد و بسیاری انزجار خود را از چنین شیوههای جانورگونه ابراز کردند. این تصاویر، اسیران عراقی را درحالیکه لایهای از مدفوع، بدنهای عریانشان را پوشانده بود، نشان میداد. بازجویان، اسرای عراقی را با پوشاندن سروصورت، ساعتها در راهروهای زندان ایستاده نگه میداشتند و همچنین آنها را با دستهای بسته در معرض حمله سگها قرار میدادند. در نتیجه این رسوایی، کنگره آمریکا که در برابر افکار عمومی جهان قرار گرفته بود، ناچار شد وزیر دفاع وقت را احضار کند. دونالد رامسفلد هم عذرخواهی کرد و چند نفر به شکل نمایشی محکوم شدند تا سرپوشی بزرگ بر کل ماجرا گذاشته شود.
برقگرفتگی در صورت حرکت
شکنجه علی شلاق قیسی (بخشدار دولت صدام)، یکی دیگر از نمونههای مستند است. عکسهای شکنجه جسمی او که در زندان ابوغریب محبوس بود، برای روزهای متوالی در صفحات مجلات و روزنامههای جهان قرار داشت. در معروفترین این عکسها، به دستها و آلت تناسلی او کابل برق وصل شده بود. همزمان به او گفته شده بود درصورت تکان خوردن، دچار برقگرفتگی خواهد شد، البته ارتش آمریکا پس از افشای این ماجرا، طبق معمول شروع به فرافکنی و اعلام کرد کابلها به برق متصل نبوده است، اما علی شلاق قیسی پس از آزادی، این ادعا را تکذیب کرد.
تکه تکه کردن زندانیان
سال گذشته بود که محمد بلندیان، زندانی سابق ایرانی در زندان آمریکایی ابوغریب در عراق، در مصاحبهای با شبکه خبری المیادین لبنان، جزئیاتی از ١٧ماه حضور خود در این زندان را فاش کرد. او در بخشهای مختلف گفتوگو به شکنجههایی اشاره داشت که حتی شنیدنشان نیز عذابآور بود؛ از تجاوز به دختری عراقی توسط نظامیان آمریکایی در مقابل خانواده و دیگر زندانیان تا انواع شکنجههای اختراعشده توسط آنها. بلندیان در بخشی از این گفتوگو اشاره داشت: «در ایام نوروز سال ۱۳۸۳ بود که مرا از سلول انفرادی به کمپ بردند که فاجعه بزرگ در آنجا بود. آمریکاییها وقتی دیدند کمپ شلوغ شده است و جا ندارد (به این بهانه که گروههای عراقی به زندان حمله کردهاند) خمپارهها میزدند وسط کمپ و زندانیان را میکشتند و تکهتکه میکردند. همیشه ادعا میکردند که این کار ما نیست بلکه کار گروهی از گروههای عراقی است و در مدتی که در آنجا گذراندم هرگز ندیدم که این خمپارهها به کمپ آمریکایی بخورد و همیشه به کمپ ما میخورد. یکی از خاطراتی که هیچ وقت فراموش نمیکنم، این است که یکبار داخل کمپ بودم و از کمپ بیرون دویدم؛ صدای انفجار را شنیدم و دیدم همانجا که بودم منفجر شد. تعدادی از زندانیان شهید و تکهتکه شدند. سه زن آمریکایی ایستاده بودند و به این صحنه میخندیدند؛ زن به عاطفه و روحیه لطیفش معروف است، اما آنها میخندیدند. یک نظامی زن از شرق آسیا از کشوری مانند چین، ژاپن یا کره بود که مثل باران اشک میریخت و متاثر بود، اما آن سه زن آمریکایی میخندیدند. بعدا با کیسههایی نزد ما آمدند تا ما اعضای بدن کشتههای تکهتکه شده را جمع کنیم.»