حمله هفتم اکتبر (پانزدهم مهر) مبارزان جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) به سرزمین های اشغالی و متعاقب، تهاجم وسیع این رژیم به نوار غزه که تاحالا حدود 11 هزار شهید برجای گذاشته، اکنون این پرسش را پدید آورده است که پس از ضربه غیرقابل ترمیم عملیات طوفان الاقصی، چه سرنوشتی در انتظار رژیم صهیونیستی است و آیا این رژیم آنگونه که گفته است از «شر حماس« راحت خواهد شد؟!
به گزارش شهروند آنلاین، مقاومت فلسطین روز شنبه پانزدهم مهرماه، عملیات بزرگ طوفانالاقصی را برای مبارزه با جنایات رژیم اشغالگر قدس آغاز کرد؛ عملیاتی که در نوع خود بیسابقه بود و با نتایج شگفتآوری همراه شد. در پی این حملات، ابتدا نیروهای حماس برای مقابله با ادامه اشغالگری رژیم صهیونیستی، مناطقی از سرزمینهای اشغالی را با راکت هدف قرار دادند و پس از آن، بهصورت زمینی وارد سرزمینهای اشغالی شدند.
بیش از یک ماه از آغاز این عملیات میگذرد و رژیم صهیونیستی در پی ناتوانی برای مقابله با رزمندگان حماس، سلسله جنایات بیحدومرزی را در مناطق مسکونی غزه بهراه انداخته است. همزمان با این اتفاق، با به میدان آمدن گروههای مقاومت عراقی، لبنانی و یمنی بحث بر سر نزدیکبودن فروپاشی رژیم صهیونیستی در محافل سیاسی و رسانهای و فرهنگی بیش از پیش قوت گرفته است. اما پرسشی که پیش میآید این است که آیا مسئله ضعف اسرائیل و پیشبینی نابودی آن در آینده نزدیک، بهتازگی و بر سر عملیات طوفانالاقصی مطرح شده است؟ چراکه قطعا رژیمی که بیش از یک قرن برای تصاحب کشوری جنگیده و جنایت کرده است، برای فروپاشی نیاز به مسائل ریشهای و دنبالهدار دارد.
خبرگزاری تسنیم در مطلبی مفصل این موضوع را بررسی کرده است. در ادامه تلاش کردهایم با تلخیص این مطلب، مهمترین نکات را انتخاب کرده و در اختیار شما قرار بدهیم.
١) اسرائیل براساس شعار «سرزمین بدون ملت برای ملتی بدون سرزمین» بنا شد، تمام قدرتهای جهانی و صهیونیسم در لحظهلحظههای قرن در طول ١٠٠ سال با انواع ترفندها تلاش کردند به این شعار که اسرائیل برمبنای آن بنا شده است، عینیت ببخشند، اما این شعار با شکست کامل مواجه شد، زیرا ملت فلسطین زنده است و در عمل نشان داده است که سرزمین فلسطین، سرزمین بدون ملت نیست که برای ملتی بدون سرزمین، کشوری امن باشد. صهیونیسم چیزی جز مهاجرت و غصب سرزمین دیگران برای شهرکسازی نیست. هرچه حضور ملت فلسطین و هویت فلسطینی، قویتر مطرح شود، مهاجران بیشتر خود را در معرض ناامنی میبینند، این امر هم روند مهاجرت را کُند میکند، هم مهاجرت معکوس را افزایش میدهد. صهیونیسم اگر نتواند سرزمینهای دیگر را غصب و اشغال کند، شهرکسازی نیز مفهومی نخواهد داشت و این به معنی شکست نهایی پروژه صهیونیسم است.
٢) سازمان جهانی صهیونیسم در هدف اصلی خود یعنی اسکان تمام یهودیان جهان در اسرائیل بزرگ که شامل مدیترانه تا نیل و از نیل تا فرات بود، کاملا شکست خورد. صهیونیسم توانست تنها بخشی از یهودیان را در بخش کوچکی از ارض بهاصطلاح موعود اسرائیل بزرگ اسکان دهد. این امر علاوه بر مشکلات پیچیدهای که بر رژیم صهیونیستی عارض کرده است، زمینه را برای بازگشت یهودیان به پایگاههای مستحکمی که اقلیتهای یهودی در کشورهای مختلف دنیا تشکیل دادهاند، فراهم میآورد و همواره اسرائیل را بهعنوان یک رژیم غاصب غیرمتعلق به سرزمین فلسطین در معرض دید جهانیان میگذارد.
٣) صهیونیستها بهرغم در اختیار داشتن رسانههای ارتباط جمعی جهان نتوانستند چهره کریه خود را پشت تبلیغات مخفی نگه دارند، بهگونهای که جو ضدیت با صهیونیسم حتی میان مردم آمریکا و سیاستمداران مستقل اروپایی که به منافع ملی کشورهایشان میاندیشند، در حال افزایش است که این امر حمایتهای همهجانبه آمریکا و اروپا از اسرائیل را با بحران مواجه خواهد کرد و تاثیرات مستقیم در روند فروپاشی اسرائیل خواهد داشت.
٤) برنامهریزیهای وسیع نظام سلطه جهانی برای توجه تمام ملتها به مادیت و مظاهر زندگی مادی از طریق ممانعت از گرایش ملتها به معنویت بهویژه جلوگیری از توسعه و تعمیق اسلام میان ملت فلسطین با شکست مواجه شد و روند گرایش به اسلام و معنویت هر روز بیش از گذشته افزایش مییابد و این بهمفهوم شکست سیاستهای رژیم صهیونیستی و تقویت روند فروپاشی آن بوده است. هدف اصلی صهیونیسم تضعیف ادیان، از جمله مسیحیت و بهویژه اسلام بوده است، این امر از طریق اشاعه و ترویج دنیاطلبی برای از بین بردن معنویت به مرحله اجرا درآمد، اما نتیجه آن بهعکس شد، زیرا معنویت در جهان اسلام و جهان مسیحیت دائما رو به افزایش و دنیاطلبی میان یهودیان هر روز افزایش مییابد تا آنجا که بازگشت یهودیان مرفه اسرائیل به اروپا و آمریکا مقبولیت یافته و ابعاد گستردهتری گرفته است.
٥) انتفاضه فلسطینیان از یک سو و حمایتهای وسیع مردم جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان از سوی دیگر نشان از آگاهی و بیداری افکار عمومی جهانیان نسبت به ماهیت ضدانسانی رژیم صهیونیستی و حقانیت ملت فلسطین داشته و دارد، این در حالی است که حاکمیت آمریکا و صهیونیسم بر رسانههای تبلیغاتی جهان مشخص است، ادامه انتفاضه و استمرار مبارزات مردمی روند فروپاشی اسرائیل را تسهیل کرده است.
٦) روند حرکت صهیونیسم و رژیم اسرائیل بهگونهای است که طی چند دهه گذشته میان یهودیان دنیا، جنبشها و نهضتهایی ایجاد شد که تمام تلاششان را برای اثبات دوری خود از اسرائیل و اعلام انزجار از صهیونیسم بهکار گرفتند. بهعبارت دیگر، جنبش صهیونیسم که در اوایل قرن بیستم سخنگوی تمام یهودیان بود، بهمرور پایگاه خود را از دست داد و یهودیان زیادی در سراسر دنیا تنفر و انزجار خود را از صهیونیسم بهاشکال مختلف اعلام کردند.
٧) اسرائیل با روند کاهش جمعیت یهودی، هم بهدلیل کاهش تولیدمثل و رشد منفی جمعیت و هم بهدلیل مهاجرت یهودیان از اسرائیل به اروپا مواجه شد. این روند میان فلسطینیها معکوس بوده است. رشد جمعیت میان فلسطینیهای ساکن سرزمینهای اشغالی از درصد بالایی برخوردار بوده است. آوارگان فلسطینی سالها در کشورهای مختلف در آمادگی کامل برای بازگشت به وطنشان بهسر بردهاند. برای نمونه میانگین رشد جمعیت یهودیان ـ بهرغم تشویقهای مکرر به مهاجرت به سرزمینهای اشغالی ـ ٢درصد بوده.
٨) امواج گسترده و بسیار وسیع تظاهرات مردمی در جهان اسلام و اعلام نفرت و انزجار همهجانبه ملتها از رژیم صهیونیستی و آمریکا، عملا روند عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را بهشدت مخدوش کرد و این رژیم را همچنان در تلاش برای مطرحکردن خود در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام قرار داده است.
٩) مسئله فلسطین و حاکمیت غاصبانه اسرائیل بر این کشور یک موضوع مربوط به فلسطین یا جهان عرب یا حتی مرتبط با جهان اسلام نیست، بلکه موضوع فلسطین یک مسئله جهانی و متعلق به کل بشریت و جوامع انسانی است. رسمیتیافتن اسرائیل و نابودی ملت فلسطین بهمعنای حاکمیت قانون جنگل بر جوامع انسانی و پذیرش زور و قدرت بهعنوان معیار حقانیت و رسمیتبخشیدن به ظلم ظالم و تعدی ستمگر است، پذیرش چنین امری با فطرت و عقلانیت سالم انسانی در تضاد و تعارض است، جوامع انسانی این موضوع را نخواهند پذیرفت.
١٠) ظلم و ستم هیچگاه در این جهان پایدار نبوده و نیست و رژیم صهیونیستی نمود روشنی از ظلم و ستمگری است و براساس «الملک یبقى مع الکفر ولایبقى مع الظلم» نابودی رژیم صهیونیستی حتمی است، اگرچه زمان وقوع آن ممکن است دیر یا زود باشد.