پروندههای سر به مهر، قاضی، پلیس و پزشکی قانونی را به دردسر میاندازند. سالها، ماهها طول میکشد تا رد و نشانی از قربانیان مجهولالهویه پیدا شود. پروندههایی که گاهی پایانی ندارند و برای همیشه مفتوح باقی میمانند. اجساد دفن میشوند با شماره جواز مشخص و ثبت ویژگیهای هویتی، اما پرونده این قربانیان هرگز بسته نمیشود؛ باید تعیین تکلیف شوند و اثری از خانوادهایشان هویدا.
۱۶ ماه بررسی مرگ پیرمرد
قاضی، پلیس و پزشکی قانونی پس از 16 ماه هیچ رد و نشانی از پرونده مرگ مردی شصتوپنج ساله پیدا نکردند؛ مردی که تیر ماه سال گذشته در تصادفی جان باخته بود.
در این حادثه هویت راننده مقصر مشخص است، اما نام و نشانی از قربانی این تصادف وجود ندارد. حالا پس از ماهها برای تعیین تکلیف این پرونده دادیار شعبه یکم دادسرای ناحیه 16 تهران از شهروندان خواسته که هویت این متوفی مجهولالهویه را شناسایی کنند.
ساعت ۱۸و۴۵ دقیقه بیستویکم تیر سال ۹۷ وقوع یک تصادف به مرکز فوریتهای پلیسی اعلام شد. گزارش اولیه حکایت از یک تصادف داشت. یک خودرو ال۹۰ در محدوده نواب با مرد شصتوپنج ساله فاقد مدارک شناسایی تصادف کرد، اما مصدوم پس از انتقال به بیمارستان بر اثر شدت ضربه وارده جان باخت.
مردی که هویتش در تحقیقات پلیسی شناسایی نشد. روز یکشنبه ۱۸ آبان ماه بود که دادیار پرونده از مردم کمک خواست. او با تقاضای انتشار تصویر این مرد در رسانهها از کسانی که متوفی را میشناسند، خواست با شماره ۵۱۰۵۵۴۲۶-۵۱۰۵۵۵۱۰ تماس بگیرند و هویت این مرد را اطلاع دهند.
سریال اجساد ناشناس
این نخستینبار نیست که یک قاضی با انتشار تصویر یک جسد از مردم میخواهد تا هویت مقتول را شناسایی کنند؛ اجسادی که با گذشت ماهها و حتی سالها مشخص نیست شناسایی شدهاند یا نه.
مردان و زنانی که در حوادث مختلف جان باختهاند یا قربانی نقشه مرگبار شدهاند. اما شاید انتشار تصاویر یا نشانهای از این مردان و زنان ناشناس در رسانهها آخرین راهکار برای پیداشدن خانوادههای قربانیان باشد.
تغییر روند پرونده با نظر پزشکی قانونی
هفدهم اردیبهشت امسال هم چند مقنی در حال لایروبی یک چاه متروکه در کورههای آجرپزی اطراف روستای فارمد مشهد، با بقایای نیمی از پیکر جسد یک انسان روبهرو شدند.
جسدی که هنوز به عمق چاه سقوط نکرده بود. بخشی از بقایای جسد کنار حصارهای درون چاه قرار داشت.
تحقیقات در اینباره آغاز شد. دمپایی و لباسهای زنانه درون چاه پیدا شد. وجود این لباس ها احتمال اینکه جسد مربوط به یک زن است را قوت بخشید.
با صدور دستورات ویژهای از سوی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد تحقیقات گستردهای آغاز شد. بررسی ها نتیجه بخش نبود.
از سوی دیگر مقام قضائی از پزشکان قانونی خواست تا آزمایشهای دیانای و دیگر معاینات و بررسیهای تخصصی پزشکی انجام شود. باید جنسیت و سن و سال بقایای جسد کشفشده مشخص میشد. پزشکی قانونی خراسان رضوی هم آزمایشهای گوناگون پزشکی را با همکاری پزشکی قانونی مرکز کشور انجام داد. اما نتایج نشان میداد که جسد مربوط به مرد جوانی بین ۲۲ تا ۴۰ سال است که کمتر از یک سال از مرگ او میگذرد.
نتیجه بررسیهای پزشکی باتوجه به بقایای اسکلت جسد، این مرد را درشتاندام میدانست.بقایای اسکلتی که توسط آتشنشانان از عمق چاه آب بیرون کشیده شده بود. بهرحال نظر پزشکی قانونی روند تحقیقات در این پرونده جنایی را تغییر داد.
به همین خاطر قاضی پرونده درخواست کرد تا تصویر لباسهای مرد ناشناس که در چاه پیدا شده بود، از سوی رسانه ها منتشر شود. او از کسانی که فرد گمشدهای دارند یا از هویت مقتول اطلاعاتی به دست آوردهاند خواست تا با پلیس تماس بگیرند.
34 ماه در انتظار یک نشانه
بیستوهشتم آذر سال 98 هم پلیس تهران بزرگ برای شناسایی هویت جسد یک زن و مرد از مردم کمک خواست.
یکی از اجساد متعلق به مردی بیستوپنج تا سی ساله بود. او قدی متوسط داشت با اندامی لاغر . بلوز سبز، شلوار جین آبی و کفش مشکی هم به تن داشت. او سال ۹۷ در حوزه کلانتری 171 مصطفی خمینی پیدا شده بود. با توجه به شناسایینشدن هویت، قاضی شعبه 101 دادگاه آفتاب خواستار انتشار مشخصات متوفی شد.
جسد دوم نیز مربوط به زنی بیستوپنج تا سی ساله با شلوار و مانتو مشکی، موهای رنگشده کوتاه زردرنگ بود. خالکوبی M هم روی بازوی سمت راست داشت.
جسد این زن در تاریخ پنجم بهمن 96 در حوزه کلانتری 172 حضرت عبدالعظیم کشف شد. جسدی که پس از ۳۴ ماه شناسایی نشده بود. مشخصات اینباین زن هم به درخواست قاضی شعبه 101 کهریزک منتشر شد.
پلیس تهران بزرگ با اعلام مشخصات این دو متوفی از افرادی که اطلاعی در مورد هویت اجساد کشفشده دارند خواسته بود، اطلاعات خود را در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ بگذارند.
11 سال تحقیقات بینتیجه
شناسایی هویت یک جسد در بهمن ماه سال 95 پس از 11 سال شاید از همه عجیبتر بود.
روز بیستم مرداد سال 84 کشف جسدی در حاشیه اتوبان آزادگان بعد از خروجی خلیج از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 به کلانتری 151 یافتآباد اعلام شد.
با حضور مأموران در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد که جسد متعلق به مردی چهل ساله با شلوار مشکی، پیراهن نارنجی و کفش تیره است.
شواهد صحنه نشان میداد این مرد در حین عبور از عرض اتوبان با یک خودرو سواری تصادف کرده است.
مرد چهل ساله به علت شدت ضربه وارد شده در همان محل جان باخته بود. این در حالی است که راننده خودرو نیز از محل حادثه فرار کرده بود.
به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 18 تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
کارآگاهان از طریق بهرهگیری از اطلاعات افراد گمشده در سراسر کشور و همچنین دیگر اقدامات پلیسی سعی در شناسایی هویت متوفی داشتند. اما با گذشت چند سال هیچ پروندهای درباره فقدان مردی چهل ساله ثبت نشده بود.
با توجه به شدت تصادف امکان انتشار تصویر این مرد در رسانهها وجود نداشت. در این پرونده هم قاضی پس از 11 سال خواست با انتشار مشخصات متوفی نشانی از او پیدا کند. مشخصات ظاهری قد 175 سانتیمتر، وزن 80 کیلوگرم و سن تقریبی 40 سال. او از کسانی که اطلاعاتی درباره این تصادف یا فقدانی داشتند، خواست به تیم قضائی کمک کنند.
شناسایی جسد یک زن
اردیبهشت 89 هم تیم قضائی از شهروندان خواست تا هویت زن جوانی را که به قتل رسیده، شناسایی کنند و با کارآگاهان جنایی اداره دهم آگاهی تماس بگیرند.
ساعت ۹ صبح بیستوهشتم آبان سال 88، مأموران کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر، از کشف جسد زن جوانی سی ساله در داخل زیرزمین موتورخانه یک شرکت خصوصی اطلاع پیدا کردند.
اما این زن هیچ مدارک هویتی نداشت و تنها یک قطعه عکس متعلق به مقتول از داخل لباسهایش پیدا شد.
قتلی که در منطقه ساوه رخ داده بود و هویت قاتل و مقتول مشخص نشد. تصویر زن جوان در سال ۸۹ منتشر شد تا خانوادهاش پیدا شوند اما معمای این جنایت و هویت مقتول سالهاست که سر به مهر مانده است.
تیم قضائی، پلیس و پزشکی قانونی سه رکن شناسایی
کلاف معمای این اجساد گاهی سالها سردرگم میمانند. به نتیجه نمیرسند، اما قضات و پلیس به دردسر میافتند. این پروندههای بینام و نشان باید تعیین تکلیف شوند.
نشانی از خانوادههای این متوفیان روزها، ماهها، سالها و گاهی دههها در دستور کار تیمهای جنایی قرار دارد. اگر خانوادههای این متوفیان پیدا نشوند، پروندهها مختومه نمیشوند. مفتوح باقی میمانند تا این پروندههای سر به مهر به سرانجام برسند.
اما آن سوی این ماجرا، پزشکی قانونی است که جسدهای مجهولالهویه را شناسایی میکند.
سه حالت برای تشخیص متوفی وجود دارد. نخست اینکه اگر متوفی به لحاظ ظاهر سالم باشد، بستگان با مراجعه یا ارایه عکس جسد قربانی را شناسایی میکنند.
اما اگر خصوصیات ظاهری از بین رفته باشد، پزشکی قانونی سایر خصوصیات فرد فوتشده را بررسی میکند. قد، سن و جنس، رنگ چشم، مو، شکل دندان، شکستگی استخوان یا خالکوبیها هم از دید کارشناسان پزشکی قانونی پنهان نمیمانند.
این نمونهها ممکن است هویت فرد را مشخص کند، اما زمانی امکانپذیر است که خانواده فرد فوتشده هم خصوصیات گمشده یا متوفایشان را بدانند.
در حالت سوم پزشکی قانونی این اطلاعات را با هم تطبیق میهد تا جسد را شناسایی کند. آزمایش دیانای هم وقتی استفاده میشود که از زمان حیات فرد یا بستگانش آثاری وجود داشته و با مدارک موجود قابل مقایسه باشد. اما اگر اجساد مجهولالهویه باشند و خانواده متوفیان شناسایی نشود، آزمایش دیانای اثری نخواهد داشت.
شناسایی جسد بدون اطلاعات سخت است
به شرطی فرد قابل شناسایی است که اطلاعات قبل از مرگ جسد وجود داشته باشد و در غیر این صورت جسد مجهولالهویه قابل شناسایی نیست.
اگر اطلاعات کاملی به پزشکی قانونی برای مقایسه داده نشود، احراز هویت ممکن نیست.
اگر متوفایان شناسایی نشوند، این شهرداریها هستند که اجساد را نگهداری میکنند.
پزشکی قانونی بسته به اینکه تعداد اجساد چه تعداد باشد یا چه میزان امکانات داشته باشند، این متوفیان را نگهداری میکنند.
اما در صورتی که خانوادههای آنان پیدا نشود، به عنوان فرد مسلمان و با آداب شرعی در جایی مشخص دفن میشوند؛ با شماره جواز مشخص و ثبت ویژگیهای هویتی.
عکسبرداری و نمونهبرداریهای لازم انجام میشود تا اگر زمانی خانوادههای آنان مراجعه کنند، محل دفن اجساد به طور دقیق در اختیارشان قرار گیرد.