تاریخچهی همه چیز
«تاریخچهی همه چیز» تاریخ همه چیز است؛ از دکمه و لاک گرفته تا آدامس بادکنکی و تفنگ آبپاش!
«تاریخچهی همه چیز» کتاب یکی از پادکستسازان موفق به نام امیلی پروکوپ است که در آن تاریخ اشیا و اختراعات ساده را توضیح میدهد؛ از دکمه و سبیل و لاک گرفته تا آدامس بادکنکی و هیپنوتیزم و تفنگ آبپاش و حتی چسب زخم و ماشین ظرفشویی.
شهروند آنلاین: میدانید برفپاککن را نخستینبار زنی به نام ماری اندرسون اختراع کرد؟ زیر باران دنبال اتوبوسها و ماشینها میدوید و اختراعش را پیشنهاد میداد، هر چند که خیلیها او را مسخره میکردند و اختراعش را بیهوده میدانستند! یا میدانید سابقه ماسکزدن به خیلی قبل برمیگردد و تاریخی طولانی دارد؟ یا میدانستید قدمت لالایی به 4 هزار سال قبل از میلاد برمیگردد؟ برق را ادیسون کشف و لامپ را او اختراع کرد اما هیچ میدانستید ایده مرگبار صندلی الکتریکی هم ایده ادیسون بوده؟ میدانستید جان چندین جانور را فقط برای روکمکنی گرفت؟! کُلتِ کمری هم اختراع ساموئل کُلت است اما بعید است بدانید چه تبلیغاتی درباره اسلحهاش به راه انداخت تا اسمش سر زبانها بیفتد. در واقع پشت تمام اکتشافات و اختراعات بشری گاهی چنان سابقهای نشسته که آدم از خواندنشان حیرت میکند. برای همین خانم امیلی پروکوپ در کتابی با عنوان «تاریخچهی همه چیز» تلاش کرده تاریخ بعضی از این اختراعات ساده را بنویسد؛ مثلا حتی اینکه چه کسی نخستینبار آیکون لبخند را (که امروز در انواع چتها و شبکههای اجتماعی استفاده میکنیم) طراحی کرد. جالب است بدانید بیچاره از این طرح جهانی چیز خاصی نصیبش نشد. پروکوپ در واقع گشته و تاریخچه بعضی از این قبیل طرحها و اشیا را درآورده تا در کتابی خواندنی با عنوان «تاریخچهی همه چیز» عرضه کند.
امیلی پروکوپ، نویسنده، تهیهکننده است و لیسانس خود را در رشته روزنامهنگاری از دانشگاه ایالتی جنوبی کانکتیکات دریافت کرده است. او پادکستهای زیادی هم ساخته و در این زمینه هم شهرت دارد. به گفته پروکوپ، هر چیزی که ما را احاطه کرده داستانی دارد. بسیاری از ما تاریخ اختراعات عمدهای که جهان ما را شکل داده است میدانیم؛ اما آنچه ممکن است ندانیم تاریخچه اشیایی است که هر روز در زندگی از آنها استفاده میکنیم. «تاریخچهی همه چیز»، کتاب پرفروش و رتبه اول وبسایت آمازون است. در این کتاب تاریخ هر چیزی را پیدا میکنید؛ از دکمه و سبیل و لاک گرفته تا آدامس بادکنکی و هیپنوتیزم و تفنگ آبپاش و حتی چسب زخم و ماشین ظرفشویی. انتشارات «خزه» کتاب «تاریخچهی همه چیز» را با ترجمه رضا اسکندری آذر بهتازگی در ایران چاپ کرده است. آنچه در ادامه میخوانید بخشی از گفتوگویی با امیلی پروکوپ درباره «تاریخچهی همه چیز» برگرفته از مجله اوتوریتی است.
چرا به عنوان پادکستر شروع به کار کردید و چطور این اتفاق افتاد؟
سالها شنونده پادکست بودم و همسرم مدام میگفت «باید پادکست منتشر کنی». دست آخر با یکی از دوستانم این کار را شروع کردم و دیوانه آن شدم. درونگرا هستم و وقتی تنها روبهروی میکروفنم در زیرزمین مینشینم و آزادانه حرف میزنم، برایم آسانتر است. دوست دارم چیزی خلق کنم تا دیگران از آن لذت ببرند، بنابراین واقعا مثل این است که آدمی درونگرا با فاصله و خیلی راحت برونگرایی را تجربه کند. وقتی نخستین نمایشم به پایان رسید، طولی نکشید که ایده «تاریخچهی همه چیز» که فقط قرار بود یک پروژه جانبی کوچک باشد، به ذهنم رسید. وقتی تقریبا سه سال پیش فکر آن به سرم زد، انتظار نداشتم تبدیل به کتاب و بعد نامزد جایزه وبی بشود.
میتوانید جالبترین اتفاقی را که از زمان شروع پادکست برای شما رخ داده با ما به اشتراک بگذارید؟
تجربه مورد علاقهام این بود که شنوندهای به من گفت چقدر او و دخترش دوست دارند به پادکست من گوش بدهند. آدرس آنها را پرسیدم و یک نسخه از کتاب «تاریخچهی همه چیز» به همراه کارت و مطلبی کوچک برایشان فرستادم. وقتی پدر فیلم ویدیویی دخترش را در حال بازکردن بسته و کارت برایم فرستاد، انتظار نداشتم آن قدر گریه کنم. دختر خیلی هیجانزده شده بود. من پادکستری مستقل هستم و همین لحظات هستند که ما را وادار به انجام این کار میکنند.
چه مدت است که پادکست میسازید و چند برنامه پخش کردهاید؟
بیشتر از چهار سال است که پادکست ساختهام. از تعداد دقیق قسمتهایی که منتشر کردم خبر ندارم، اما دست کم 300 قسمت میشود.
شما پادکستر بسیار موفقی هستید. ممکن است پنج چیز را که برای ایجاد پادکست بسیار موفق باید دانست با خوانندگان ما در میان بگذارید؟
در «تاریخچهی همه چیز» بهترین راههایی را که میشناسم، پیشنهاد دادهام:
1. میهمانان بزرگ را دعوت کنید. به طور کلی میهمان زیادی در پادکست خودم ندارم اما معمولا صدای میهمان را از پادکستهای دیگر اضافه میکنم؛ کمک میکند تا بدانید آنها هم پادکست دارند. همکاری با سایر پادکسترها و داشتن آنها به عنوان میهمان برنامه میتواند مخاطبان آنها را به برنامه شما بکشاند و همین کار را با مخاطبان شما هنگامی که میهمان برنامههای دیگران هستید، میکند. در پادکست لاغری خودم، نفرت از وزن زیاد، برای یک قسمت از هریت موریس از پادکست سرآشپزها دعوت کردم. همکاری خوبی بود و او هماکنون عضوی از گروه فیسبوک ماست.
2. شنوندگان خود را افزایش دهید. فکر میکنم تلاش برای افزایش شنوندگان فعال استراتژی بسیار بهتری است. منظورم ایجاد راههایی است که شنوندگان شما بتوانند در برنامه شرکت کنند چون وقتی این کار را میکنند، بهترین مدافع شما میشوند. قدردانی از شنوندگان و درگیر کردن آنها با پادکست کمک میکند تا با برنامه ارتباط برقرار کنند. توصیه آنها به دیگران برای شنیدن این برنامه بیش از هر چیز تبلیغاتی برای رشد بیشتر مخاطبان فعال شما خواهد بود. بهسختی میتوانید برنامهای را به طور مداوم در بالای نمودار پیدا کنید که کانالی فعال در پشت آن نداشته باشد. در «تاریخچهی همه چیز» در گروه فیسبوک، درخواستی برای مخاطبان چیزهای معمولی در طول هفته ارسال میکنم تا در برنامه خوانده شود. آن را در انتهای قسمت میخوانم و حتما نام آنها را میگویم. شنیدن نام مخاطبان از رادیو یا پادکست هنوز هم برایم هیجانانگیز است.
3. به روشی حرفهای تولید کنید. تولید پادکست به روشی حرفهای آسانترین راه است، اگر آنچه ضبط میکنید خوب باشد. ویرایشگر پادکست هستم و ابزارهای زیادی برای پاکسازی ضبط بد دارم، اما وقتی ضبط تمیز وارد کار میشود، بسیار خوب است. ویرایشهای سخت تقریبا به همان اندازه بد است که ضبط صدای بد. وقتی تحت آموزش استیو استوارت برای ویرایش پادکستها بودم، بهترین توصیه او این بود که صدا باید به گونهای باشد که انگار حتی ویراستاری آنجا نیست، صدا باید آن قدر طبیعی باشد که شنونده حتی به چیزی یا هر گونه اشتباهی در ضبط اولیه شک نکند.
4. بازخورد را تشویق کنید. این مورد میتواند در پادکست انجام شود و در رسانههای اجتماعی نیز امکانپذیر است. وقتی افراد در حال گوشدادن به پادکست هستند، اطمینان حاصل کنید مخاطبان را در کانالهای خود فرا میخوانید. واقعا میتواند به ایجاد تعامل کلی کمک کند. با هر تعاملی که دارید، به نوعی آن را تأیید کنید، حتی اگر به سادگی تأییدکردن یک پست باشد. شنوندگان شما میخواهند شما صدای آنها را بشنوید؛ خصوصا از وقتی که زمان خود را برای شنیدن پادکست شما میگذارند.
5. بهترین راه کسب درآمد؛ این مورد به نمایش بستگی دارد. با توجه به اینکه پادکست فقط 8 دقیقه است، برنامهای مانند «تاریخچهی همه چیز» برای تبلیغات قبل از پخش، اواسط پخش یا بعد از پخش فیلم خوب نیست. اما در نفرت از وزن زیاد که حدود 40 دقیقه است، خوب است. «تاریخچهی همه چیز» توانست به کتابی تبدیل شود که هر سه ماه یک بار درآمدی برای من به همراه میآورد و ذکر آن در برنامه باعث ارتباطی آسان میشود.