همسفران سفر به دنیای تاریکی
حکایت سفرهای مشترک داریوش خنجی با دیوید فینچر، وودی آلن، برناردو برتولوچی و رومن پولانسکی
فیلمبردار رومن پولانسکی، دیوید فینچر، وودی آلن، برناردو برتولوچی، وونگ کار وای، میشائل هانکه و سیدنی پولاک از تجربیاتش در همکاری با این بزرگان میگوید
شهروندآنلاین: داریوش خنجی، فیلمبردار سرشناس سینمای هالیوود در جریان نشستهای تخصصی جشنواره فیلم کوتاه تهران تجربیاتش را با سینمادوستان در میان گذاشت. این فیلمبردار برجسته که فیلمهایی مانند «هفت»، «اویتا»، «دروازه نهم»، «اتاق امن»، «نیمهشب در پاریس»، «بازیهای مسخره» و بیشمار فیلم درجه یک دیگر را در کارنامه دارد، در لایو اینستاگرام انجمن سینمای جوانان به سوالات علاقهمندان سینما پاسخ داد. این فیلمبردار ایرانیالاصل که با فیلمسازانی چون رومن پولانسکی، دیوید فینچر، وودی آلن، برناردو برتولوچی، وونگ کار وای، میشائل هانکه و سیدنی پولاک همکاری کرده، در نشست مجازی «انتقال تجربه» گفت که در مواجه با کارگردان بیشتر شنونده است.
سبک شخصی
داریوش خنجی درباره اینکه آیا یک فیلمبردار میتواند سبک شخصی خودش را داشته باشد، گفت: «اگر فکر میکنید میتوانید سبک خودتان را داشته باشید، این انتخاب شماست. اما من این هدف را نداشتم. من با کارگردانان مطرحی کار کردهام و استنلی کوبریک و رومن پولانسکی هم کارگردانان محبوب من از دوران نوجوانی بودهاند. اما فیلمهایم هر کدام یکجور فیلمبرداری شدهاند. همین دو فیلمساز هم که نام بردم، در فیلمهای خود تغییرات بسیار زیادی داشتهاند و ژانر چندان در آثارشان معنا نداشته. درواقع من فیلمهایی را فیلمبرداری کردهام که در بسیاری از ویژگیها متفاوت هستند، از «هفت» گرفته تا «الماسهای نتراشیده». اما وقتی با کارگردانی میخواهم کار کنم، یک چمدان از تجربیاتم را با خود سر صحنه نمیبرم.»
عشق سینما
داریوش خنجی درباره معیارهای انتخاب فیلمی برای فیلمبرداری میگوید: «اگر تصمیم به فیلمبرداری فیلمی بگیرم، فیلمنامه را بارها و بارها میخوانم، اما ترجیح میدهم قصه را از کارگردان و صحبتهای او را درباره قصه بشنوم.» خنجی میگوید که «فیلمهای بیگ پروداکشن پاپکورنی مرا به هیجان نمیآورند. هیچ وقت هم به دستمزد و پول زیاد فکر نمیکنم، چون به شکل طبیعی با کارهایی که در آن حضور دارم، از این منظر مشکلی ندارم. از وقتی بچه بودم، عاشق سینما شدم و سینما یک عشق برای من است، اگر به خاطر مسائل مالی در سینما کار کنید، عشق را در خود میکشید.»
داریوش خنجی میگوید برای همکاری و نزدیک شدن به دنیای هر کارگردانی رویکردهای مختلفی را باید طی کرد: «در کل بیشتر شنونده هستم و گوش میکنم. ابتدا با کارگردان همصحبت میشوم تا او قصه خود را تعریف کند، به کلیدواژهها، المانها و عناصر مهم قصه توجه میکنم. برای آنکه ایده اصلی فیلمنامه شکل بگیرد، باید به خوبی گوش دهیم، ایدهها به شکل غریزی در من شکل میگیرد. در واقع دانشجوی چندان خوبی نبودهام و غریزهام نقش مهمی در کارم دارد.»
سفر در تاریکی
فیلمبردار فیلم «هفت» درباره تجربه کار با کارگردانی چون دیوید فینچر میگوید: «از این فیلم بسیار گذشته است. در فیلم «هفت» قصه بسیار تاریک و فینچر هم در آن بازه در موقعیت تاریکی از زندگی خود بود. وقتی فیلمنامه را خواندم، احساس کردم قصه بسیار تاریک و ترسناک است و وقتی با فینچر صحبتکردم، گفتند فیلمی جدی است که روایت آن در فیلمبرداری چندان آسان نیست و مانند زندگی بسیار واقعی است.
به گفته داریوش خنجی «دیوید فینچر با وجود آنکه روی مسائلی چون نور و تصویر حساسیت داشت، اما دستم برای فیلمبرداری باز بود. این فیلم اولین تجربه من در سینمای آمریکا بود و بسیار هیجانزده بودم. سعی کردم به نوعی رنگ سیاهی اصیلی را ایجاد کنم و عناصری را که در این سیاهی است؛ کنترل کنم، همزمان فینچر هم دنبال چنین مسألهای بود. وقتی فینچر به من پیشنهاد کار داد، در حال ساخت تیزر تبلیغاتی بودم. درنهایت در این سفر تاریکی همسفر شدیم. این تاریکی که در فیلم است خود به یک شخصیت تبدیل میشود و به نوعی روایتگر تاریکی روح است.»
زندگی در دنیای کارگردان
فیلمبردار برجسته هالیوود درباره اینکه آیا باید در جریان فیلم همه چیز را از قبل طراحی کرد یا بداههپردازی هم ممکن است، میگوید: «این مسأله بستگی به کارگردان دارد. وقتی میخواهید با کارگردانی کار کنید، باید خود را با او همراه کنید، شما مدام در حال تغییر هستید و باید همسفر کارگردان در سفری که پیشرو دارد بشوید. باید وارد دنیای کارگردان شوید و دنیای او را دنبال کنید. به عنوان فیلمبردار نمیتوان بداههپردازی کرد.»
داریوش خنجی میگوید: «بلافاصله پس از «هفت» دیوید فینچر، فیلم متفاوت «زیبایی ربودهشده» برناردو برتولوچی را فیلمبرداری کردم و مانند این بود که عضلاتم در حال انبساط هستند. هیچ کولهباری از تجربه را نمیتوانستم با خود ببرم، چون هیچ شباهتی بین دو فیلم وجود نداشت. بلافاصله پس از آن در فیلمی از میشاییل هانکه حضور پیدا کردم که آن هم اثری متفاوت بود. این حس تغییر و کسب تجربیات جدید که پشت سر هم اتفاق افتاد، بسیار برایم جذاب بود، در چنین شرایطی شما چندان تجربه و حس مداومی ندارید که به آن تکیه کنید و این مسأله بسیار هیجانانگیز است.»