مهربانی داوطلبان در مرزهای کشور

گفت‌وگوی "شهروند" با اعضای هلال‌احمری که با عشق در مرز مهران برای زائران لباسشویی و خیاطی می‌کنند

سیما فراهانی| هرکاری از دستشان برآید برای زائران انجام می‌دهند. از لباس‌شویی گرفته تا خیاطی و حمل زائران با ویلچر؛ نه گرمای هوا، نه مشکلات زندگی و نه خستگی آنها را از اینکار منصرف نمی‌کند. هر سال در ایام اربعین داوطلبانه به مرز می‌روند. چندین روز کار و زندگی خود را رها می‌کنند تا با تجهیزاتی که هلال‌احمر در اختیارشان قرار می‌دهد، به زائران خدمت کنند. داوطلبانی که با عشق در مرز مهران به زائران، کمک می‌کنند. خیاطی و لباسشویی رایگان ویژه زائران توسط این خادمان داوطلب هلال‌احمر از دیگر برنامه‌های اجرایی توسط هلال‌احمر در روزهای اربعین است.

معصومه مرادیان داوطلب هلال‌احمر ایلام 52 سال دارد. او سال‌هاست که با عشق در مرزهای کشور خدمت می‌کند. چندین سال است که عضو داوطلب هلال‌احمر شده و خدمت به مردم لذت می‌برد.

هلال‌احمر هدف خوبی دارد

او در گفتگو با خبرنگار “شهروند” می‌گوید: «من از سال 82 داوطلبانه در هلال‌احمر مشغول به ارائه خدمت هستم. وقتی کارهای خیر و اقدامات بشردوستانه این جمعیت در مواقع بحران مثل سیل و زلزله را ‌دیدم، ناخودآگاه عاشق خدمت‌رسانی در این مجموعه شدم. آن زمان یادم می‌آید که باردار بودم. وقتی زلزله‌ بم رخ داد، من با هلال‌احمر و خدماتش آشنا شدم. مثلا خانمی را دیدم که کفن می‌دوخت و از این طریق کمکی به زلزله‌زدگان می‌کرد. خانم دیگری آمده بود و دو عدد تخم‌مرغ داد. می‌گفت این دارایی من است که می‌خواهم ببخشم و شاید کسی با این دو عدد تخم‌مرغ سیر شود. من وقتی این اقدامات را شنیدم، با همان وضعیت بارداری رفتم و هرکاری از دستم برآمد انجام دادم. از آن زمان به بعد با دیدن این همه عشق، عضو داوطلب هلال‌احمر شدم. هلال‌احمر کارهای بی‌طرفانه و عام‌المنفعه انجام می‌دهد و هدف خوبی دارد. از طرفی من در آن سال‌ها پدر و مادرم را از دست دادم و بعد از آن دلم می‌خواست برای هدیه به روح پدر و مادرم، در این مجموعه فعالیت کنم و از این طریق بتوانم به مردم خدمت کنم. خودم شغلم چیز دیگری است و در صدا و سیما کار می‌کنم، ولی هیچوقت خدمت در هلال‌احمر را رها نکردم و در این سال‌ها همیشه دوست داشتم در مواقع بحران به داد مردم برسم. دوره‌های مختلف را در هلال‌احمر آموزش دیدم. دوره‌هایی مثل کمک‌های اولیه و حمایت‌های روانی را دیدم و بیشتر در این زمینه‌ها خدمت می‌کنم. وقتی در زمان بحران فراخوان می‌دهند داوطلبانه می‌روم. سه سال است که در مرز برای مراسم اربعین نیز فعالیت می‌کنم. پارسال در مرز مهران خیاطی می‌کردم. لباس‌های زوار را می‌شستم. با ویلچر، برخی از زوار که ناتوان و خسته بودند، را از مرز عبور می‌دادم. خوشبختانه از پارسال ویلچرهای برقی نیز به این مجموعه اضافه شده و من از این خدمت لذت بردم. برای همین امسال هم می‌خواهم بروم و باز هم در مرز به زائران خدمت کنم.»

با عشق در این مجموعه فعالیت می‌کنم

این عضو داوطلب با اشاره به اینکه به زودی دوباره به مرز می‌رود، ادامه می‌دهد: «من خیلی حس خوبی دارم. وقتی در مرز می‌بینم زائری ناتوان است، پیر و سالخورده است، خسته شده، یا مثلا معلولیتی دارد، با عشق او را سوار ویلچر هلال‌احمر می‌کنم و با خود تا قسمتی که سوار خودرو می‌شود، می‌برم. یا مثلا اگر زائری لباسش پاره می‌شود، یا کفشش خراب می‌شود یا کوله پشتی‌اش آسیب می‌بیند، سریع برایش خیاطی می ‌کنم و آن را می‌دوزم یا تعمیر می‌کنم. یا اگر کسی در مرز لباسش کثیف شود، آن را برایش می‌شویم. هلال‌احمر کانکس و تجهیزات را در اختیارمان قرار می‌دهد. مثلا چرخ خیاطی، ویلچر و یا ماشین لباسشویی در اختیارمان است. چون هوا گرم است، کسانیکه دچار تعریق شده‌اند، لباس‌هایشان را سریع برایشان می‌شوییم و بلافاصله تحویل می‌دهیم. این‌کار آرامش خاصی به من می‌دهد که وصف شدنی نیست. امسال نیز با شور و اشتیاق بیشتری همان کارها را انجام می‌دهیم. هرکاری برای زائران انجام دهیم باز هم کم است. همچنان این خدمات را ادامه می‌دهم و تا جاییکه بتوانم خدمت می‌کنم. مرز مهران گرم‌ترین نقطه کشور است و با این حال هیچ سختی ما را از ادامه کار منصرف نمی‌کند. از صبح تا شب این خدمات را ارائه می‌دهیم. حس لذت و آرامشی که در این نوع‌دوستی و این خدمات بشردوستانه است، در هیچ کاری نیست. برای همین من با عشق در این مجموعه فعالیت می‌کنم.»

از کمک‌رسانی به مردم سیر نمی‌شوم

پرستو زنگنه نیز عضو دیگر هلال‌احمر است که در مرز مهران خدمات ارائه می‌دهد. او 45 ساله است و از 24 سال در هلال‌احمر خدمت‌سانی می‌کند. او نیز در گفتگو با خبرنگار ما می‌گوید: «سال 79 پدرم فوت شد. مادرم برای اینکه سرگرم شوم و حالم کمی بهتر شود، مرا به کلاس‌های تقویتی فرستاد. یکی از این کلاس‌ها، آموزش‌های هلال‌احمر مهران بود. من هم در کلاس‌هایش شرکت کردم و همانجا به هلال‌احمر وابسته شدم. وقتی کمک‌های اولیه را آموزش دیدم، با خودم گفتم اگر زودتر این مسایل را یاد می‌گرفتم شاید می‌توانستم از مرگ پدرم جلوگیری کنم یا به او کمک کنم. پدرم در خانه سکته کرد و من هیچکدام از این دوره‌ها را بلد نبودم. برای همین در هلال‌احمر ماندم و در نهایت مربی شدم و حالا خودم کمک‌های اولیه را آموزش می‌دهم. در اربعین نیز دو سالی است که در خدمت زوار هستم. به مرز می‌روم و با ویلچر زائران را جا‌به‌جا می‌کنم. خیاطی می‌کنم. لباس‌شویی می‌کنم. از این کار لذت می‌برم. هیچ‌کدام از سختی‌ها نمی‌تواند مانع کارم شود. 24 سال است که در هلال‌احمر به مردم خدمت می‌کنم و از کمک‌رسانی سیر نمی‌شوم.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.