[مریم رضاخواه]سلامت جامعه وابسته به ایجاد خانوادههای مستحکم است. خانواده زیربنای اساسی هر جامعه را تشکیل میدهد؛ نخستین مرکز تربیتی و پایگاه اجتماعی است که انسان در آن، روابط اجتماعی و دیگر رفتارها را میآموزد. استواری خانواده تأثیر نافذی بر بهزیستی روانشناختی، جسمانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فرزندان و والدین دارد. نقش سازندگی در خانوادهها را زنان برعهده دارند. آنان از طرفی نیمی از پیکره جامعهاند و با نقش فعال خود در عرصههای گوناگون اجتماعی، مسئولیتهای زیادی دارند و از طرفی دیگر با ایفای نقش مادر و همسر نقش محوری در تحکیم خانواده و تربیت نسل آینده را به دوش میکشند.
اما زنان چگونه میتوانند هم در بهبود کیفیت زندگی خانوادگی و هم جامعه اثرگذار باشند؟ «شهروند» در گفتوگو با کارشناسان و استادان حوزه خانواده، نقش زنان را در رشد معنوی خانواده و ارتقای جامعه بررسی میکنند.
مینو اصلانی، رئیس اندیشکده زن و خانواده دانشگاه جامع امام حسین(ع)، زن را محور خانواده میداند که فضای گفتمانی مشورت و هویتساز ایجاد میکند. او معتقد است اگر زنان در خانواده اعتقادات معنوی و اخلاقی قوی داشته باشند زندگی پر از آرامشی بر خانواده حاکم خواهد بود. اصلانی به «شهروند» میگوید: «نقش مادران نهتنها بر تمامی ساحتهای اجتماعی و فردی اعضای خانواده تأثیرگذار است، بلکه میتوانند با تربیت صحیح فرزندان و هدایت آنها در مسیر رشد و سازندگی، موجب ترقی و پیشرفت جامعه شوند. مادران نقش پررنگی در تربیت و پرورش نسل سازنده دارند. شاکله شخصیتی و اعتقادی فرزندان توسط مادر ساخته میشود. از آنجایی که مادر نقش محوری و کلیدی در راهبری خانواده دارد، خواه ناخواه او بهعنوان یک الگو در خانواده قرار دارد. رفتارها، نوع باورها و ارزشهای اعتقادی یک مادر در محیط خانه از خردسالی در گوش فرزندان زمزمه میشود. همه این ارزشها، الگوسازی میشود و فرزندان به تبع مادر تمام باورها و ارزشهای او را پیروی و تقلید میکنند. »
رئیساندیشکده زن و خانواده دانشگاه جامع امام حسین(ع) به نقش کلیدی مادران در تمدنسازی نسلها اشاره میکند و ادامه میدهد: «مادران نقش مهم و ویژهای در آیندهسازی و تمدنسازی دارند. تربیت فرزندان و انتقال ارزشها به نسل بعد، تمدن را شکل میدهد. مادران باید با هوشمندی، تمدن و آینده کشور را بسازند. نسلی سازنده، مسئولیتپذیر پرورش دهند تا فرزندان در تدوین و تداوم تمدنها نقش محوری داشته باشند. اگر مادران، اخلاق، معنویت و پیشرفت علمی کشور را مورد توجه قرار دهند، میتوانند فرزندانشان را در همان مسیر تربیت کنند. مادران در جامعه ما با هوشمندی، اخلاق و معنویت، در دامان خود، نخبگان و شهدای بیشماری را پرورش دادهاند. اسلام برای نقش مادر در خانواده اهمیت ویژهای قائل است، اما این بهمعنای کنار گذاشتن نقش پدر در تربیت فرزندان آیندهسازی و تمدنسازی نیست. درواقع فرزندآوری ثمره یک زندگی مشترک زن و مرد است. هر دو موظف هستند تا این میوه و ثمره تربیت و پرورش یابد، اما در کفه ترازو وظایف و نقش مادر در معنویتبخشی به خانواده، آرامش دادن به زندگی و فرزندپروری و تربیت نسلی هوشمند و شایسته پررنگتر است.»
سلامت روان زنان، تأثیرگذار بر خانواده و جامعه
زهره احمدی، روانشناس و مشاور خانواده از نظر روانی، زن را دارای عاطفه قلبی و غریزه پرستاری و مهرورزی و صلحجویی میداند.احمدی در ادامه میگوید: «به همینخاطر او در زندگی مشترک میتواند روحیه خشن و جنگجوی مرد را تعدیل کند. زنان زمانی شاد و بانشاط هستند و اعتمادبهنفس دارند که از سلامت روان برخوردار باشند. زمانی که از نظر روان دچار آسیب و مشکل شوند زندگی پر از اضطراب، استرس، دلهره و ناامیدی خواهند داشت. به این ترتیب اگر زن در خانواده بهداشت روان داشته باشد تأثیر آرامبخش دارد و در خانه به اعضای خانواده آسایش و تعادل روانی هدیه میدهد و حتی این آرامش و روحیه لطیف و صلحجویی از خانه به جامعه منتقل میشود.»
این روانشناس و مشاور خانواده به یکی از تفاوتهای آشکار بین زن و مرد اشاره میکند و میگوید: «میزان عواطف و احساسات، بارزترین تفاوت میان زن و مرد است. خداوند احساسات و عواطف زن را قویتر و متنوعتر از مرد قرار داده است. نقش این عواطف در زندگی انسان بسیار مهم و حیاتی است بهطوری که بدون وجود آن، ادامه زندگی ناممکن میشود. این نقش میتواند به دو جهت باشد؛ اول منبعی مهم و عاملی اصلی برای آرامش و سکون در زندگی زناشویی و دوم مسئولیت مادری است که آفرینش برعهده زن قرار داده است. این مسئولیت استعداد مادری، زمانی میتواند فعالیت پیدا کند که روح و روان زن سرشار از عاطفه باشد، تا با تربیت فرزندان، عواطف انسانی را به آنها منتقل کند؛ عواطفی که جامعه انسانی بهشدت به آن نیازمند است.»
زنان میتوانند خانواده و جامعه را از انحرافات اخلاقی نجات دهند
متون اصلی اسلام، بهطور مستقیم به تبیین نقش زنان در افزایش معنویت پرداخته است. حجتالاسلام محمد سعیدی آریا هم معتقد است که اگر زنان در مسیر صحیح الهی قرار گیرند، با توانایی بالقوه خود میتوانند خانواده و جامعه را از انحرافات اخلاقی و عقیدتی نجات دهند. این کارشناس مذهبی به «شهروند» میگوید: «اسلام، زن را در مسیر تکامل که هدف خلقت است، میبیند و در ضمن این ارزشگذاری، به نقش سازنده زن در ارتقای معنویت در فضای خانوادگی و اجتماعی اشاره کرده است. اهمیت ارتقای معنویت در خانواده توسط زنان به این جهت است که اگر این حالت معنوی در خانواده نباشد جامعه به سمت تنزل ارزشهای اخلاقی سوق داده میشود و خانواده از رسیدن به معنویت و کمال حقیقی باز میماند.»
او زن را ناخدای کشتی توصیف میکند و میگوید: «نقش زن و مادر خانواده، مثل ناخدایی است که سکان کشتی را بهدست گرفته و باید این کشتی و سرنشینان آن را به ساحل امن و آرامش روحی و جسمی اعضای خانواده برساند.»
حجتالاسلام محمد سعیدی آریا به جایگاه زن و نقش آن در تحکیم خانواده اشاره میکند و میگوید: «زن در نگاه اسلام دارای جایگاه مهمی است و به جرأت میتوان گفت در هیچ جایی چنین جایگاهی برای زن نمیتوان دید. اسلام کاملکننده همه ادیان الهی است و نگاه بسیار ارزشمندی را نسبت به زن دارد. به همینخاطر است که نقش زن در خانواده بسیار مهم است. مهمترین نقشی که اسلام برعهده زن نهاده و زن با ایفای آن میتواند زیربنای ساخت یک تمدن نوین اسلامی را تضمین کند، نقش تربیتی است که برعهده مادر است. مادر بهعنوان تربیتکننده نسلها و بهعنوان انتقالدهنده فرهنگ و تمدن به نسلها در محور هر جامعهای قرار دارد. زن در جایگاه همسری هم میتواند شخصیت خود و هم شخصیت همراه خود را به کمال برساند. زن میتواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد.»
تفکر مدرنیته، سبک زندگی را تغییر داده است
سلامت معنوی یک جامعه اسلامی در گرو تحقق سبک زندگی اسلامی است، اما سبک زندگی اسلامی در جامعه ما چقدر اجرایی میشود؟ محمد سعیدی آریا در اینباره میگوید: «سبک زندگی تغییر پیدا کرده است. تغییر در سبک زندگی بهدلیل تفکر مدرنیته در جامعه بهوجود آمده است که شاهد تغییر در مسئله ازدواج یا تشکیل خانواده هستیم. افزایش سن ازدواج، سست شدن پیمانهای زناشویی و… ازجمله این تغییرات است. ما باید بدانیم بزرگترین دشمن خانواده تفکراتی است که مدرنیته آن را رهبری میکند.»
زن و مرد دارای مسئولیت اجتماعی هستند
زنان به واسطه نقش کلیدی و جایگاه تربیتی در «خانواده» و با بهرهگیری از قدرت معنوی خود که از فرهنگ دینی، اعتقادات اسلامی و اخلاقمداری نشات میگیرد، میتوانند باعث ثبات و آرامش کانون خانواده و رشد معنویت و ارزشها در بین اعضای خانواده شوند.
روحالله جلالی، مدرس و پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر، درباره نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی میگوید: «زن و مرد هر کدام بهدلیل تفاوت در آفرینش، دارای توانمندیهای منحصربهفردی هستند که نقشهای اجتماعی آنان را متفاوت میسازد. زن باتوجه به اینکه مظهر زیبایی، عاطفه، مراقبت و مادری است، توان منحصربهفردی نسبت به مرد در اثرگذاری محیطی داشته است و خواهد داشت. خانه، نقطه ثقل تربیت و سکونت و تعادل همه افراد است. از یک خانه نامتعادل و آشفته که در مراقبتهای مادی و معنوی نمره ضعیفی میگیرد، نمیشود انتظار یک خروجی متعادل داشت. پیامبر خدا(ص) فرموده که هر بنیآدم یک مسئولیت دارد. در واقع ایشان گفته است که تمامی افراد جامعه از زن و مرد دارای مسئولیت اجتماعی هستند. ایشان در ادامه مرد را مسئول خانواده و زن را مسئول خانهاش تعریف کرده است. یعنی چه مرد و چه سایر اعضای خانواده، با توانمندی مدیریتی زن، دارای یک خانه و مأمن و مسکن متعادل خواهند بود. بهعبارت دیگر ستون اصلی تعادل روحی و مادی و معنوی یک خانواده، زن است.»
نقش بیبدیل زن در حوزه اخلاق و رفتار
روحالله جلالی به نقش بیبدیل زن در حوزه اخلاق و رفتار اشاره میکند و میگوید: «مادر، الگوی تربیتی قدرتمندی است. فرزندان از مادر خود ادب و اخلاق را آموخته و جهانبینی خود را شکل میدهند. اینکه یک خانواده مادی یا معنوی شود، به رفتار زن خانواده بهشدت مرتبط است. از اینرو بهطور طبیعی زن نباید از تعریف اصلی خود دور شود. زنی که در خانواده موجب تعادل عاطفی، حمایتی، تربیتی و مراقبتی است، این نافی مسئولیت مرد در این حوزهها نیست، بلکه جنس زن بهصورت منحصربهفردی در این حوزهها توانایی ایفای نقش دارد. البته زنی که تغییر نقش داده و برای حمایت مالی نظام خانواده تلاش میکند، نقش کمرنگتری دارد. اگر تعادل نقشهای اجتماعی به هم بخورد، زنان شاغل نقش تربیتی و شخصیتسازی فرزند خود را کمتر بهعهده دارند و تعادل روحی فرزندان و همسر دچار مشکل میشود. نقش منحصربهفرد زن در معنویات یا همان بکارگیری فضائل اخلاقی، موجب انسجام خانواده است.»
این مدرس و پژوهشگر دلیل تغییر نگرش در سبک زندگی را ابتذال در معنویات و غلبه دادن مادیات میداند. او میگوید: «نادیده گرفتن تفاوتها و تبدیل شدن نقشهای اجتماعی، نظامات را به همزده است. افزایش انتظارات و هزینههای غیرضروری، یا روابط غیرشرعی، زمان تشکیل خانواده را به عقب انداخته یا ناممکن ساخته است. پس از اینکه خانواده هم شکل گرفت، تداوم خانواده بهشدت با آسیب مواجه است. زنان تا سنین بالا مشغول تحصیل هستند و برای حفظ مشاغل سختی که دارند، تشکیل خانواده یا فرزندآوری را سد راه خود میبینند. چون سبک زندگی متفاوتی پیدا کردهاند.»
او این تغییر سبک از زندگی را بهطور کامل درونزا و خودخواسته نمیداند و میگوید: «بخش اعظم این سبک از زندگی، خودخواسته نیست و توسط دنیا به زنان تحمیل شده است. زنان بهجای علایق شخصی و عاطفی بهدنبال یک موج در حرکتند حتی به قیمت ذبح کردن آینده و سرکوب کردن استعدادهایشان.»