رنج و گنج در بازار نشر!

کتاب‌هایی که بی‌اجازه متولد می‌شوند

افزایش تقاضا برای مطالعه کتاب‌های ادبیات دفاع مقدس و مقاومت در منطقه سبب شده برخی از بازاریاب‌ها بدون در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی مولفان، اقدام به ترجمه آنها کنند.

به گزارش شهروند آنلاین، حامد عسکری، نویسنده و شاعر، با انتشار عکسی از ترجمه کتابش به زبان عربی بدون اطلاع خود انتقاد کرده و نوشته است: بیمارستان المهدانی را که اسرائیل … زد، شش شب خانه نرفتم، نشستم توی دفتر و نوشتمش. 44 داستان کوتاه برای غزه. با نشر معارف در تکاپوی چاپ “حانیه” بودم، گفتم این هم حاضر است، چاپش می‌کنید؟ گفتند: بله. با طرح جلدی که دوستش نداشتم با عنوان “خاکستر گنجشک‌ها” چاپ شد. دیشب میثم از بغداد این عکس را فرستاد و گفت: مبارک است، ترجمه شده به عربی.

او در ادامه آورده است: زنگ زدم به ناشر، می‌گویم حق و حقوق هیچ، بی‌اجازه بی‌هماهنگی بی‌تایید طرح جلد دادید یک نشر دیگر چاپش کرده. به من هم نگفتید. الان هم من زنگ نمی‌زدم معلوم نبود کی بگویید. گفتند: سرمان شلوغ بود، وقت نداشتیم، خیلی هم کتاب جانداری نبود، فکر نمی‌کردیم به زودی ترجمه‌اش کنند. …

این اولین‌بار نیست که کتابی بدون اجازه مؤلف و بدون در نظر گرفتن حقوق مادی و معنوی او ترجمه و در بازار کشورهای منطقه توزیع می‌شود. با افزایش یافتن تقاضا برای مطالعه کتاب‌های ایرانی به‌ویژه در حوزه‌های ادبیات دفاع مقدس، ادبیات مقاومت و آیینی در سال‌های گذشته، شمار کتاب‌هایی که به این شیوه ترجمه و عرضه شده‌اند، کم نیستند.

فعالان حوزه نشر معتقدند در سایه نبود نظارت کافی و بی‌نتیجه ماندن اعتراض نویسندگان، این “بازاریاب‌ها” هستند که از این آب گل‌آلود نصیب و بهره‌ای می‌برند.

اکبر صحرایی از جمله نویسندگانی است که چنین تجربه‌ای را از سر گذرانده. دو عنوان کتاب او، “حافظ هفت” و “تپه جاویدی و راز اشلو”، بدون اجازه نویسنده ترجمه و در نمایشگاه کتاب لبنان عرضه شد. صحرایی خبر انتشار ترجمه آثارش را از خبرگزاری‌ها شنیده بود. او در این‌باره به تسنیم گفت: وقتی از طریق سایت‌ها متوجه ترجمه “تپه جاویدی و راز اشلو” شدم، پیگیری کردم و متوجه شدم آن بازاریابی که واسطه این کار است، 20 عنوان دیگر هم به ناشر عربی پیشنهاد کرده که این کتاب هم یکی از آنها بوده است. ترجمه انجام شده و نام من به عنوان تدوین‌کننده کتاب روی جلد درج شده، در حالی که من برای این کار تحقیق کرده بودم و تألیف بود. حق مادی هم به من پرداخت نشد، اما هزینه قابل ملاحظه‌ای به مترجم داده بودند.

این نویسنده در پاسخ به این سؤال که این موضوع در چند سال گذشته محل بحث و انتقاد بسیاری از نویسندگان بوده است، چه مرجعی باید به این امر رسیدگی کند، یادآور شد: نویسنده باید یک کفش آهنی و زره بپوشد و به ارشاد مراجعه کند. این کار هم هزینه‌بر است و هم زمان‌بر. بعد از چندین‌بار رفتن و آمدن نتیجه خاصی هم حاصل نمی‌شود؛ نهایتاً یک عذرخواهی است یا می‌گویند این کار در دوره مدیریت قبلی صورت گرفته یا … .

عناوین و نام نویسندگان متعددی را می‌توان به این فهرست اضافه کرد؛ از ترجمه انگلیسی “دا” بدون ذکر نام نویسنده و ترجمه اردو آن با اغلاط فاحش گرفته تا ترجمه عربی “آن بیست و سه نفر”، ترجمه اسپانیولی “پایی که جا ماند” و … . نبود قانون مشخص در برخی از قالب‌های نسبتاً جدید و عدم نظارت و برخورد قانونی از یک سو، فقدان نگاه تخصصی به ترجمه و دست کم گرفتن توانایی آن در ایجاد قدرت فرهنگی در منطقه سبب شده تا بسیاری از آثار ایرانی با ضعیف‌ترین حالت ممکن در بازارهای منطقه عرضه شوند.

بازاریاب‌ها عمدتاً کار ترجمه را با کمک مترجمانی کم‌سابقه و گاه کارنابلد پیش می‌برند؛ این در حالی است که عرضه یک کتاب در بازارهای جهانی قاعده و قانون خاص خود را دارد. در چنین چرخه‌ای آنچه قربانی می‌شود، کتابی است که با خون دل نویسنده به سرانجام رسیده./

انتهای پیام

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.