مرزها و تابوها را بشناسیم
کارشناسان در گفت و گو با «شهروند» پاسخ میدهند؛ چرا برخی از زوجین زندگی متاهلی را به آسانی ترک می کنند؟
[لیلامهداد] زندگی مشترک به معنی همزیستی با شخصی خاص و به اشتراک گذاشتن تمام زندگی و دستاوردهای آن است. البته قبل از تصمیم به زندگی مشترک، در گام نخست باید فرد نسبت به خود شناخت کافی را داشته باشد. به این معنی که کاملا بداند از زندگی چه خواستهای دارد. بعد از این شناخت، مرد یا زن باید به درک و معنای به اشتراک گذاشتن زندگیشان را با فرد مقابل برسند. نکته قابل تامل این است که با گذر زمان و تغییر نسلها نگرشها به زندگی مشترک تغییر و تحولاتی را به خود دیده است و این تنها مختص یک کشور یا یک جامعه هم نیست. درواقع با پیشرفت جوامع و تغییر نگرش جامع نسبت به نقش زن و مرد، نقش مردسالاری یا زنسالاری رنگ باخته است. در جوامع امروزی اغلب زنان و مردان در رشتههای مختلف علمی، صنعتی، هنری و… مسئولیتهایی به عهده دارند و زن امروزی نسبت به نسلهای گذشتهاش مستقلتر زندگی میکند اما با این وجود گاهی اوقات شاهد این مساله هستیم که زوجین با کوچکترین مسائل اقتصادی، عاطفی و… به فکر ترک زندگی مشترک میافتند که به عقیده صاحبنظران این حوزه به عدم شناخت افراد از خود و درک درست از زندگی مشترک برمیگردد.
امروزه فضای مجازی پُر شده از فیلمها و عکسهایی که زندگی ایدهآل را چه به لحاظ عاطفی، چه اجتماعی و چه اقتصادی به نمایش میگذارند، بنابراین، این احتمال وجود دارد که برخی از زوجها با دیدن این عکس و فیلمها از خودشان سوال کنند، چرا من چنین چیزهایی را تجربه نمیکنم؟
استانداردهای فرهنگی و اجتماعی نسلها با هم تفاوت دارد
به گفته مریم خروشی، مشاور زوجدرمانی به «شهروند»، عامل اولیه چنین واکنشی به استانداردهایی برمیگردد که در فرهنگ و جامعه هر نسلی وجود دارد. بنابرنظر خروشی، استانداردهای فرهنگی و اجتماعی، نسل پدران و مادران با زوجهای جوان کاملا متفاوت بوده است.
این مشاور زوجدرمانی با اشاره به اینکه نسلهای گذشته براساس استانداردهای فرهنگی و اجتماعیشان در یک سن خاصی و با شرایط تقریبا شبیه به هم ازدواج و بچهدار میشدند، میگوید: «شاید بتوان گفت یکی از تفاوتهای زندگی نسل گذشته با زوجهای جوان امروزی، فضای مجازی و رسانههای ارتباطی است که تمام ابعاد زندگی شهروندان را تحتالشعاع قرار داده است.»
خروشی ادامه میدهد: «امروزه فضای مجازی پُر شده از فیلمها و عکسهایی که زندگی ایدهآل را چه به لحاظ عاطفی، چه اجتماعی و چه اقتصادی به نمایش میگذارند، بنابراین، این احتمال وجود دارد که برخی از زوجها با دیدن این عکس و فیلمها از خودشان سوال کنند، چرا من چنین چیزهایی را تجربه نمیکنم؟»
او با تاکید بر اینکه با وجود فضای مجازی، شهروندان در لحظه با هزاران مکان و موقعیت در ارتباط هستند، بنابراین زیر بمباران استانداردهای مختلف عاطفی، اخلاقی و … قرار میگیرند، عنوان میکند: «گاهی اوقات این استانداردها مرزهای فرهنگی را هم میشکنند. البته اغلب اوقات هم برخی تابوها را چه به درست و چه به اشتباه از بین میبرند.»
زوجین نیاز به مهارتآموزی دارند
بنابر گفتههای خروشی، امروزه نیاز به مهارتآموزی و آموزش زوجین بیش از گذشته احساس میشود. درواقع زوجین باید مهارتهای فردی، بینفردی و زندگی اجتماعیشان را تقویت کنند تا با چالشهای کمتری روبهرو باشند.
این مشاور زوجدرمانی با اشاره به اینکه اغلب زوجین باورشان این است که در زندگی مشترکشان برخلاف رویه پدر یا مادرشان در زندگی، رفتار میکنند، اظهار میکنند: «اغلب اوقات وقتی زوجین به مشاور مراجعه میکنند، تازه مشخص میشود که ناخودآگاه، دقیقا رفتار پدر و مادرشان را در زندگیشان تکرار میکنند. درواقع آنها تکالیف ناتمام خانوادهشان را تمام میکنند. به عنوان نمونه مراجع عنوان میکند در چنین شرایطی باید با همسرم اینگونه رفتار کنم اما در عمل دقیقا واکنش پدر یا مادرش را تکرار میکند.»
در ازدواجهایی که بر مبنای آشنایی قبل از ازدواج هستند، گاهی اوقات، مرزها رعایت نمیشوند، به عنوان نمونه پسر یا دختر بدون در نظر گرفتن بایدها و نبایدهای خانواده، همسری اختیار میکند که برخی اوقات انتخاب درست و مناسبی نیست.
دوام زندگی در ازدواجهای سنتی بیشتر است
به گفته او بررسی پژوهشهای انجام شده در حوزه زوجین نشان میدهد، دوام زندگی در ازدواجهای سنتی بیشتر است. بنابرنظر خروشی در ازدواجهای سنتی مرزهای خانوادگی رعایت میشود. این مشاور زوجدرمانی بیان میکند: «در ازدواجهایی که بر مبنای آشنایی قبل از ازدواج هستند، گاهی اوقات، مرزها رعایت نمیشوند، به عنوان نمونه پسر یا دختر بدون در نظر گرفتن بایدها و نبایدهای خانواده، همسری اختیار میکند که برخی اوقات انتخاب درست و مناسبی نیست.
البته مواردی هم وجود دارد که مرزهای خانواده به اندازهای درهم تنیده هستند که پسر یا دختر استقلال انتخاب ندارند و خانواده تعیینکننده و تصمیمگیرنده است. به عنوان نمونه خانواده میگوید باید داماد آیندهمان خانه، ماشین و این میزان پسانداز داشته باشد، همه این موارد به نوبه خود قابل تامل و بررسی هستند.»
داستان این زوجها، داستان قدرنشناسی است
به گفته سیدحامد قدسی، مشاور خانواده و ازدواج به «شهروند» داستان این زوجها، داستان قدرنشناسی است. بنابرنظر قدسی، آدمها یک چیزهایی را در زندگیشان دارند که قدر و ارزش آن را میدانند و در مقابل یک چیزهایی برایشان بیارزشاند.
او با اشاره به اینکه اغلب اوقات اگر چیزی را به سختی به دست بیاوریم، ارزش آن را بیشتر میدانیم، میگوید: «اگر بخواهیم مساله قدرشناسی را به ازدواج و زندگی زناشویی ارتباط بدهیم، باید بگوییم برخی از جوانان زیر سایه حمایت خانواده، وارد یک زندگی آماده میشوند، بنابراین با هر تلنگری حاضرند آن زندگی را پایان بدهند.» این مشاور خانواده با اشاره به اینکه آدمها باید زمانی ازدواج کنند که از درون احساس نیاز کنند، عنوان میکند: «ازدواج نباید براساس مشوقهای اجتماعی، اقتصادی یا توصیه دیگران باشد. فرد از درون باید به این نیاز پی ببرد.»
برای ازدواج باید خرد و احساس در کنار هم در نظر گرفته شوند
قدسی با تاکید بر این مساله که از کودکی به فرزندانمان حق انتخاب داشتن را آموزش بدهیم، میگوید: «ازدواج نیازمند انگیزههای درونی قوی است. افرادی که به توصیه خانواده یا مشوقهای مالی دست به انتخاب همسر میزنند، بیشک دچار چالش خواهند شد. البته برخی از جوانان هم هیجانی تصمیم به ازدواج میگیرند که درست نیست.
این مشاور خانواده و ازدواج ادامه میدهد: «گاهی اوقات گفته میشود پسر یا دختر عاشق شده و ازدواج کردهاند. در چنین ازدواجهایی باید محیط خانوادگی این جوانان بررسی شود. چون اغلب این جوانان به دلیل فشارهای محیطی و بودن در یک بستر سمی، به فرد دیگری علاقهمند میشوند که بیشک چنین انتخابهایی مشکلزا خواهند بود، چون این جوانان عاشق شدن و ازدواج را یک راهکار برای فرار از محیطی که در آن هستند، میدانند.» قدسی عنوان میکند: «این دست از جوانان چون از طرف نزدیکانشان نیازهای عاطفیشان پاسخ داده نمیشود، چنگ میاندازند به یک رابطه عاطفی تا حالشان خوب شود و خلأهای عاطفیشان را پُر کنند.»
او بیان میکند: «در ازدواج باید خِرد و احساس در کنار هم در نظر گرفته شوند. ازدواجهای خیلی منطقی و چرتکهای هم به مرور به مشکل بر میخورد، همانطور که ازدواجهای هیجانی و احساسی هم احتمال شکستشان بالاست.»
ابراز نادرست خشم ناشی از مشکلات شخصی در محل کار یا عدمرضایت از نقش خود در خانواده در اکثر موارد، شخص بیگناهی را آماج تیرهای خشم ما قرار میدهد
به اشتباه تصور میکنند که عشق بر تمام مشکلات پیروز میشود
نداشتن ارتباط کلامی و تبادلنظر صحیح قبل و بعد از ازدواج میتواند یکی دیگر از عوامل مشکلآفرین در زندگی باشد. بیشتر افراد گفتگو درباره مسائل ظریف حیاتی درباره مذهب، بچهدار شدن، تحصیلات فرزندان، نیازهای جنسی و عوامل ناسازگار دیگر را جدی نمیگیرند و از انجام آن طفره میروند. آنها به اشتباه تصور میکنند که عشق بر تمام این مشکلات پیروز میشود و هر اختلافی را حل میکند.
خشم نابجا هم یکی دیگر از عوامل است. این خصوصیت باعث میشود که مدام اشخاص موردعلاقه خود را برنجانیم. درواقع ابراز نادرست خشم ناشی از مشکلات شخصی در محل کار یا عدمرضایت از نقش خود در خانواده در اکثر موارد، شخص بیگناهی را آماج تیرهای خشم ما قرار میدهد. گاهی همسران برای حفظ رابطهای که به نظر مطلوب میرسد، از موارد مهمی چون جنبههای شخصیتی، زمینه خانوادگی، مذهبی، نژادی، تحصیلی و…سَرسَری میگذرند در حالی که چنین مواردی میتوانند در رابطه نقش بنیادینی داشته باشند. شیوههای متفاوت برخورد با مسائل، به خصوص در حالی که هر دو طرف از اعتماد بهنفس پایینی برخوردار باشند، میتواند به حالتی تبدیل شود که دو طرف مدام یکدیگر را مقصر دانسته و نسبت به هم بیاعتماد شوند.
ازدواج به امید ساختن فرد دلخواهمان، کاری بسیار خطرناک است
اعتماد بهنفس پایین شاید یکی از عواملی باشد که زندگی مشترک را به مخاطره میاندازد. شخصی که اعتماد بهنفس پایینی دارد، رابطهای را پایهگذاری میکند که در آن مدام در حال تعریف و تمجید از طرف مقابلش است. چنین شرایطی به مرور زمان او را خسته میکند. در نتیجه کوچکترین تعریف و تمجیدی، از کسی غیر از همسرش، نظر او را جلب میکند.
دلیل بعدی شاید این باشد که در جامعه امروزی گاهی اوقات، نقشهای سنتی زن و مرد جابهجا میشود. به عنوان نمونه شاید این زن باشد که شغلی مهم و پردرآمد دارد، بنابراین این احتمال وجود دارد به مرور زمان به فردی که از نظر شغلی قدرتمندتر از اوست، علاقه نشان بدهد.
ازدواج با کــسی که او را نه برای آنچه هست، بلکه برای آنچه میخواهیم از او بسازیم، میخواهیم کاری بسیار خطرناک است. تغییر دادن، اصلاح کردن و … از جمله رفتارهایی است که موجب دلسردی شده و نشانه عدمرضایت از شریک زندگی است.
زوجین باید مهارتهای ارتباطیشان را افزایش دهند
سوالی اصلی که اینجا مطرح میشود، این است که چه باید کرد؟ باید گفت، زوجین باید مهارتهای ارتباطیشان را افزایش دهند. به عنوان نمونه عصبانیت طرف مقابل خود را درک کنند و زنجیر طولانی درگیریها را پاره کنند. نکته بعدی که زوجین باید مدنظر قرار بدهند این است که یک یا هر دو طرف باید بر موقعیت غلبه کنند و مسئولیت کار اشتباه خود را بپذیرند و با صداقت خود، اعتماد و صمیمیت طرف مقابل را جلب کنند. واقعیتی که گاهی نادیده گرفته میشود، این است که اگر گفتگو و ارتباط فاقد صداقت باشد و دو طرف راحت و با حفظ احترام متقابل با یکدیگر برخورد نکنند و توقعات نامعقول را وارد بحث کنند، مشکل همچنان باقی خواهد ماند.
زوجین اگر نتوانند به راحتی با یکدیگر گفتگو کنند، در تمام جنبههای زندگی دچار سوءتفاهم شده یا به مشکل بر میخورند که نتیجهای جز جدایی نخواهد داشت.
مشکلات زوجین شرایط مالی، عدمصمیمیت و عدمگفتگو
این مساله درست است که هر اختلافنظر و جدایی در رابطه عاطفی، شبیه به یکدیگر نیست و علل مخصوص به خود را دارد، اما با تکیه بر تحقیقات انجام گرفته در این زمینه و بررسی نظر کارشناسان این حوزه باید گفت؛ شرایط مالی، رایجترین علت دعوا میان زوجین است. درواقع در دنیای مدرن امروزی، زوجین هر دو در درآمدها و هزینه های زندگی، دخیلاند، به همین علت درگیریهای آنها در این مورد نیز بیشتر شده است.
دومین علت عدمصمیمیت است. اگر زوجین با هم صمیمیت لازم را نداشته باشند، پس از مدتی در کنار هم، احساس تنش و ناآرامی خواهند داشت. نکته بعدی که باید مورد توجه قرار بگیرد، این است که مهم نیست زوجین در چه مرحلهای از رابطهشان هستند، مهم این است که به اندازه کافی برای هم زمان بگذارند. این بدان معنا نیست که همیشه و در همه جا در کنار هم باشند، اما کیفیت زمان با هم بودن از اهمیت زیادی برخوردار است.
بسیاری از زوجها از اینکه نمیتوانند با همسرشان ارتباطی موثر داشته باشند، مینالند. زوجین اگر نتوانند به راحتی با یکدیگر گفتگو کنند، در تمام جنبههای زندگی دچار سوءتفاهم شده یا به مشکل بر میخورند که نتیجهای جز جدایی نخواهد داشت.
مشکلات حلنشده مانع بعدی بر سر راه زوجین است
به همان اندازه که برقراری ارتباط یا شریک زندگی اهمیت دارد، درک احساساتش هم از لزومات یک رابطه است. تقسیم وظایف یکی دیگر از کارهای سادهای است که میتواند جلوی چالشهای بزرگتر را بگیرد. شاید تقسیم کار برای زوجها، کار سادهای نباشد، اینکه چه کسی ظرفها را بشوید یا رختها را در لباسشویی بیندازد و… درواقع تقسیم وظایف شاید در کلام مساله مهمی نباشد اما اگر به درستی انجام نشود، مشکلات بزرگی را به وجود خواهد آورد.
مشکلات حلنشده مانع بعدی بر سر راه زوجین است. هر فردی ممکن است در زندگیاش از مشکلی که هنوز حل نشده، رنج ببرد. این مشکل میتواند مربوط به دوران قبل از آشنایی زوجین باشد یا حتی در حین رابطه با یکدیگر بهوجود آید. آنچه اهمیت دارد، زمان آن نیست بلکه برطرف کردن آن است. اگر شما نتوانید به کمک همسرتان مشکلی که از آن رنج میبرید را حل کنید، نه تنها غم و غصهتان عمیقتر میشود بلکه به مرور زمان ثبات و اعتمادتان را نیز نسبت به طرف مقابل از دست خواهید داد.
برخی از زوجها از رابطه زناشویی خود ناراضی هستند. اگر نارضایتیشان را بیان نکنند پس از مدتی دچار مشکلات بزرگتری خواهند شد. درواقع رابطه جنسی یکی از مهمترین نیازهای هر زندگی مشترکی است که باید برآورده شود. بنابراین با خودتان صادق باشید، اگر نارضایتی وجود داشت، میتوانید از یک مشاور کمک بگیرید و به سادگی آن را حل کنید.