همه چیز از خانه شروع میشود
«شهروند» در گفتوگو با کارشناسان، الفبای نهادینه شدن قانونپذیری در جامعه را بررسی میکند
[لیلامهداد] یادگیری نظم و قانونگرایی از دوره کودکی اهمیت بالایی دارد زیرا یادگیری این مهارتها میتواند تأثیرات مثبت و ماندگاری بر زندگی فرد داشته باشد. بهعنوان نمونه مهارت نظم و قانونگرایی به کودکان کمک میکند تا شخصیت خود را شکل دهند و به فردی مسئول و مستقل تبدیل شوند. مدیریت زمان یکی دیگر از مزایای مهارت نظم است زیرا افراد میتوانند بهخوبی زمانشان را مدیریت کنند و در انجام وظایف و فعالیتها موفقتر باشند. درواقع قانونگرایی به کودکان و نوجوانان میآموزد که چگونه با دیگران تعامل کنند و احترام به قوانین و هنجارهای اجتماعی را بیاموزند. آنها میتوانند با رعایت نظم و قانون احساس سردرگمی و استرس ناشی از عدمسازماندهی را مدیریت کنند.
از نوجوانی باید نظم و انضباط و تبعیّت از قانون را یاد بگیریم
مقام معظم رهبری میفرمایند: «یک بخش از وقت به آموزش و مهارتها صرف بشود، دنبال کنید این قضیه را. سبک زندگی اسلامی، تعاون، همکاری اجتماعی، اینها را بچه باید در مدرسه یاد بگیرد. نظم و قانونگرایی؛ یکی از مشکلات ما مساله بیانضباطیهایی است که در زندگی اجتماعی و زندگی خانوادگی و مانند اینها معمولا وجود دارد؛ ما از نوجوانی و از جوانی باید نظم و انضباط و تبعیت از قانون را یاد بگیریم. روح مطالعه، احساس تحقیق و مطالعه در جوان و نوجوان میتواند نهادینه بشود؛ شما میتوانید این را به عنوان یک مهارت به او منتقل بکنید.»
در سنین پیشدبستانی (٣ تا ٥ سالگی)، میتوان با استفاده از بازیها و داستانها، مفهوم قانون و نظم را به آنها معرفی کرد
خانوادهها باید در چهارچوب محیط خانه، قوانینی را وابسته به مکان تعریف کنند
قانونپذیری کودکان به عوامل مختلفی بستگی دارد، اما معمولا از سنین پایین، یعنی حدود ٢ تا ٣سالگی، میتوانیم به تدریج مفاهیم قوانین و محدودیتها را به آنها آموزش دهیم. در این سنین، کودکان شروع به درک اصول اولیه و قواعد اجتماعی میکنند. سجاد نوروزیان، آیندهپژوه حوزه کودک به «شهروند» میگوید: «آموزش قاعدهپذیری یا قانونپذیری را باید از دوره خردسالی و نوپایی شروع کرد.» بنابرنظر نوروزیان در سنین پیشدبستانی (٣ تا ٥ سالگی)، میتوان با استفاده از بازیها و داستانها، مفهوم قانون و نظم را به آنها معرفی کرد. همچنین، در این سنین مهم است که والدین و مربیان الگوی خوبی برای رفتار قانونمدار باشند. بهطور کلی، قانونپذیری یک فرآیند تدریجی است که با بزرگتر شدن کودک و افزایش تواناییهای شناختی و اجتماعی او باید به تدریج عمیقتر و پیچیدهتر شود. او اظهار میکند: «خانوادهها باید در چهارچوب محیط خانه، قوانینی را وابسته به مکان تعریف کنند. به عنوان مثال زمان غذاخوردن گوشیها کنار گذاشته شود و تلویزیون خاموش باشد.» این آیندهپژوه حوزه کودک عنوان میکند: «خانوادهها با بالا رفتن سن کودکشان باید قوانینی درخصوص بازی کردن، قانون به اشتراک گذاشتن اسباببازیها و … را در خانه اعمال کنند.»
قاعدهپذیری نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و تعاملات اجتماعی فرد ایفا میکند
نظام آموزشی قبل از سه مسئولیت آموزش خواندن و نوشتن و محاسبات، مهارت قاعدهپذیری را به دانشآموزان آموزش میدهد. این مهارت به دانشآموزان کمک میکند تا درک بهتری از قوانین و نظم اجتماعی پیدا کنند و بتوانند بهطور مؤثری در جامعه عمل کنند. نوروزیان بیان میکند: «قاعدهپذیری شامل یادگیری اصول و قواعدی است که رفتار فرد را در محیطهای مختلف هدایت میکند و نقش مهمی در شکلگیری شخصیت و تعاملات اجتماعی دانشآموزان ایفا میکند.»
او معتقد است نظام آموزشی با آموزش چطور نوشتن، چطور خواندن، چطور سر کلاس نشستن و… مهارت قانونپذیری را آموزش میدهد. این آیندهپژوه حوزه کودک میگوید: «این چگونگی انجام دادنها در محیطهای آموزشی رسمی ادامه همان قاعدهپذیری است که کودک باید در خانواده بیاموزد.» نوروزیان معتقد است کودکانی که در خانواده نظم و قانون را یاد نمیگیرند وقتی وارد محیطهای بزرگتر میشوند دچار چالش و تنش میشوند چون نمیتوانند در چهارچوب قوانین قرار بگیرند. او ادامه میدهد: «در چنین شرایطی اطرافیان به این کودکان برچسب بیشفعالی یا اختلال در آموختن میزنند در حالی که آنها تنها مهارت قانونپذیری را نیاموختهاند.»
قاعدهپذیر یا قانونپذیر بودن مهارت سادهای است که به نظر نمیرسد مهم باشد اما میتواند مسیر زندگی افراد را تحتالشعاع قرار دهد
قانونپذیر بودن مهارت ساده اما مهمی است که میتواند مسیر زندگی افراد را تحتالشعاع قرار دهد
یکی از تکنیکهای مؤثر در آموزش مهارت قاعدهپذیری، بازیهای سازمانیافته هستند. این بازیها به دانشآموزان کمک میکنند تا قواعد و قوانین را بهصورت عملی یاد بگیرند و در عین حال مهارتهای اجتماعی و همکاری را تقویت کنند. بازیهای سازمانیافته فرصتی برای تعامل کودک با دیگران را فراهم و به آنها کمک میکنند تا مهارتهای ارتباطی و همکاری را توسعه دهند. نوروزیان میگوید: «بازیهای سازمانیافته میتوانند حس رقابت و انگیزه را در کودکان ایجاد و آنها را تشویق به رعایت قواعد کنند زیرا کودکان باید در حین بازی، تصمیمگیری کنند و این میتواند به تقویت مهارتهای تفکر انتقادی آنها کمک کند.» این آیندهپژوه حوزه کودک عنوان میکند: «قاعدهپذیر یا قانونپذیر بودن مهارت سادهای است که به نظر نمیرسد مهم باشد اما میتواند مسیر زندگی افراد را تحتالشعاع قرار دهد.» او بیان میکند: «قوانین و جریمهها نمیتوانند فردی را که چنین مهارتی را نیاموخته، مجبور به قانونپذیری کنند.» نوروزیان تاکید دارد که قوانین باید توسط کسانی که آنها را وضع میکنند رعایت شوند. او میگوید: «قوانین باید متناسب باشند و خود اولیا هم آنها را رعایت کنند چون عدمرعایت قوانین توسط اولیا آن قانون را اتوماتیک لغو میکند.»
قانونگرایی تحتتاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی است
دوران نوجوانی دوره سرکشی و قانونگریزی است بنابراین قانونگریزی نوجوانان موضوعی پیچیده و چندوجهی است که تحتتأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روانشناختی قرار دارد. بهعنوان مثال فشارهای اجتماعی، عدمتوجه به نیازهای نوجوانان و نبود الگوهای مثبت میتواند منجر به قانونگریزی آنان شود. فقر و مشکلات مالی هم میتواند نوجوانان را به سمت رفتارهای قانونشکن سوق دهد، بهویژه در مواردی که احساس میکنند هیچ گزینهای برای بهبود وضعیت خود ندارند. در این میان خانوادهها نقش مهمی در شکلگیری رفتارهای نوجوانان دارند. عدمنظارت، ارتباط ضعیف و مشکلات خانوادگی میتواند به قانونگریزی نوجوانان منجر شود. مشکلات روانی و عدمتوانایی در مدیریت احساسات هم یکی از عواملی است که میتواند باعث بروز رفتارهای قانونشکنانه در نوجوانان شود. با این تفاسیر برای کاهش قانونگریزی نوجوانان، نیاز به برنامههای آموزشی، مشاورههای روانشناختی و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی و تفریحی مناسب است.
ما با کودک و نوجوان سروکار داریم، آنها نزدیکترین وضعیت زیستی، ذهنی، روانی و اجتماعی را به خلقیات طبیعی انسان دارند، بنابراین چیزی که مغایر با این خلقیات باشد روی آنها تاثیر منفی دارد
برخی رویکردها، روشها و برنامههای تربیتی، ناکارآمد و غیرعلمی هستند
محمد داوری، مشاور تربیتی و آموزشی به «شهروند» میگوید: «پاسخ به ضرورت یادگیری نظم و قانونگرایی از دوره نوجوانی، پیشفرضهای علمی، فلسفی و کارشناسی دارد.» داوری ادامه میدهد: «قبل از صحبت درباره چگونگی تربیت شهروندان قانونمند برای آینده، باید مشخص شود چه تصور و تعریفی از شهروند قانونمند داریم.» این مشاور تربیتی و آموزشی عنوان میکند: «یک تلقی از قانونمندی به معنای اطاعتپذیری در نظام آموزشی ما وجود داشته که با شکست روبهرو شده است.» او معتقد است دلیل شکست این رویه این بوده که با مبناو فلسفه تعلیم و تربیت و با روانشناسی کودک و نوجوان سازگار نبوده است. داوری اظهار میکند: «ما با کودک و نوجوان سروکار داریم، آنها نزدیکترین وضعیت زیستی، ذهنی، روانی و اجتماعی را به خلقیات طبیعی انسان دارند، بنابراین چیزی که مغایر با این خلقیات باشد روی آنها تاثیر منفی دارد.» این مشاور تربیتی و آموزشی بیان میکند: «اگر ما رویکرد درستی به معنای تربیت یک شهروند مدنی را در پیش بگیریم، بیشک موفقیتهایی به دست میآوریم. آنچه امروزه باعث نگرانی شده، همان رویکردها، روشها و بینشها و برنامههای غیرعلمی و ناکارآمد گذشته است.»
نسل جدید درک درستی از ضرورت قانون در زندگی اجتماعی دارد
گراییمحمد داوری، مشاور تربیتی و آموزشی با طرح این سوال که آیا نسل جدید قانونگریز هستند یا خیر؟ میگوید: «به راحتی نمیتوان چنین اتهامی را به این نسل وارد کرد. این مساله نیازمند تحقیق است.» داوری ادامه میدهد: «احساس میکنم نسل جدید، درک درستی از ضرورت قانون در زندگی اجتماعی دارد اما به قوانین مغایر با حقوق کودک و نوجوان یا قوانین مغایر با نیازهایش، واکنشهای اعتراضی دارد.» او اظهار میکند: «نکته قابل تامل این است که نسل جدید این واکنشها را تعمیم میدهد به تمام هنجارها، ارزشها و قوانینی که در نزد نسلهای پیشین پدرومادرها، معلمان و مربیان محترم بوده، بنابراین نسل پیشین آنها را محکوم میکند یا برچسب قانونگریزی به آنها میزند.» این مشاور تربیتی و آموزشی بیان میکند: «به نظرم در پس این اعتراضها، مطالبه قانونی مبتنی بر نیازهای این نسل براساس الزامات روانشناختی و جامعهشناختی وجود دارد.»