روی کار آمدن دوباره ترامپ و ماراتن تقابلی تازه ایران و آمریکا
ترامپ و ایران؛ راند دوم یک چالش حساس با ابعاد پیچیده
پیروزی مجدد دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا در میانه نگرانی دوستان، دشمنان و رقبای آمریکا و هشدارهای پرتعداد متفکران و اندیشمندان غربی درباره این موضوع، به بحث داغ رسانههای جهانی و عرصه بینالمللی تبدیل شده است. در این میان نحوه مواجهه ترامپ با ایران و پرونده پرچالش ایران و آمریکا در دومین دوره ریاستجمهوری ترامپ محل بحثهای بسیاری بوده است. برخی معتقدند ترامپ با احیای سیاست فشار حداکثری و ضریب دادن به رقبای ایران در منطقه و بستن گلوگاههای اقتصادی ایران تا حداکثر میزان ممکن درصدد پیادهسازی برنامه چهار سال اول خود درباره ایران است. از سوی دیگر عدهای معتقدند وی با توجه به تجربه دوره پیشین و متقابلا افزایش تجربه جمهوریاسلامی در مواجهه با او، کار سادهای برای مهار جمهوریاسلامی در پیش نخواهد داشت و چه بسا حتی به دنبال توافق با ایران نیز باشد.
بازخوانی یک دوره پر فشار تحریم و ترور
مسئله ایران در انتخابات ٢٠١٦ آمریکا و ابتدای ظهور ترامپ، تبدیل به بحث داغ رقابت او با کلینتون شده بود. ترامپ مرتبا عنوان میکرد که توافق هستهای(برجام) مطلوب نیست و او درصورت پیروزی آن را پاره خواهد کرد. از ژانویه ٢٠١٧ تا می ٢٠١٨ که ترامپ با صدور فرمانی خروج آمریکا از برجام را اعلام کرد، قریب یک سال و نیم طول کشید. مرداد ٩٦ کنگره آمریکا به بهانههای واهی نقض حقوقبشر و تروریسم قانون تحریمی «کاتسا» موسوم به «مادر تحریمها» را علیه ایران مصوب کرد و با امضای ترامپ اجرایی شد. پس از التهابات دیماه ٩٦ نیز، ترامپ با مساعد فرض کردن شرایط داخلی ایران، زمان را برای خروج از برجام و عدمتمدید تعلیقهای ٦ماهه تحریمها و اعمال فشار گسترده بر جمهوری اسلامی، مناسب دید و در نهایت اردیبهشت ٩٧ این اقدام را عملی کرد. اقدامی که در چارچوب «پروژه تابستان داغ» برای فشار اقتصادی به ایران و ملتهب کردن وضعیت داخلی کشور تدارک دیده شده بود و با اتخاذ برخی سیاستها و طرحهای اقتصادی ازجمله ارز ترجیحی و همراهی مردم تا حدی از اثرات آن کاسته شد. وضعیت ارزی ایران در حدفاصل پاییز ٩٧ تا زمستان ٩٨ با وجود ٤برابر شدن نرخ دلار به شرایط نسبتا کنترل شدهای رسید تا اینکه پس از وقایع آبان ٩٨ و ترور شهید سلیمانی با فرمان ترامپ و ایضا تشدید فشارها بر شبکه فروش نفت ایران و آغاز همهگیری کرونا تا زمستان ٩٩، نرخ دلار مرزهای ٣٠هزار تومان را نیز رد کرد.
نمایش اعتدال توأم با ابهام نسبی در مورد ایران
در ماههای اخیر اما ترامپ ضمن موفق خواندن «سیاست فشار حداکثری» خود علیه ایران، دولت بایدن را به مماشات و ضعف در برابر ایران متهم میکرد. هر چند ترامپ در چند مقطع ازجمله در گفتوگوی اینترنتی با ایلان ماسک عنوان کرد که درصورت پیروزی قصد ندارد اقدام بدی علیه ایران انجام دهد. وی حدود یک ماه قبل نیز با انتقاد از افراط در تحریم روسیه، چین و ایران از خدشه تحریمها به اعتبار دلار گفت و عنوان کرد تحریمها علیه این سه کشور را کاهش خواهد داد. رویکرد ترامپ در ایام تبلیغات نسبت به ایران را باید در چارچوب نمایش نوعی تدبیر و ترمیم چهره خشن و دیوانه از خود ارزیابی کرد، اما تضمینی برای کاهش فشارها بر ایران از سوی دولت او وجود ندارد. لازم به ذکر است برایان هوک از اعضای ارشد تیم ترامپ و از طراحان سیاست فشار حداکثری، پس از پیروزی ترامپ اعلام کرد که وی قصد تغییر حکومت در ایران را ندارد. هر چند مجموعه این موارد را میتوان در قالب سیاست ابهام برای سنجش شرایط و اختلال در محاسبات ایران ارزیابی کرد.
تغییر وضعیت پرونده برجام و منطقه
افزون بر آن از زمان خروج آمریکا از برجام، شرایط توافق هستهای به شکلی اساسی دگرگون شده است و جمهوری اسلامی با انباشت مواد غنیشده ٢٠ و ٦٠درصدی و ایجاد شبکهای تازه برای دور زدن تحریمها، تحرکات مهمی برای فروش نفت و تامین ارز انجام داده است هر چند وضعیت ارزی کشور متأسفانه مناسب نیست. در این مدت و پس از ناکامی ترامپ در ممانعت از اجرایی شدن بند غروب ٥ساله برجام و فعال کردن مکانیسم ماشه، بندهای غروب ٨ و ٨ونیم ساله این توافق نیز اجرایی شد تا دست ترامپ برای ایجاد بحرانسازی برای ایران از بستر پرونده هستهای بستهتر از قبل باشد. هر چند تا بند غروب ١٠ساله برجام و اتمام قطعنامه ٢٢٣١ فرصتی کمتر از یک سال باقی مانده و خطر فعالشدن مکانیسم ماشه پا برجاست.
از سوی دیگر، پروژه عادیسازی اعراب و اسرائیل در قالب پیمان ابراهیم در شرایط کنونی منطقه به محاق رفته و محور مقاومت با وجود هزینه سنگین، ضربات کاریای به رژیم اسرائیل وارد کرده است. جمهوری اسلامی اکنون در شرایط سالهای ٩٨-٩٩ نیست و مانور خود در منطقه را مجددا گسترش داده است، حملات سنگینی به رژیم اسرائیل انجام داده، و به گواه بسیاری از کارشناسان عرصه بینالملل ازجمله جان مرشایمر، نظریهپرداز مشهور آمریکایی روند منطقه به سود ایران و مقاومت است و برنده این روند ایران خواهد بود.
اجماع داخلی و انباشت تجربه داخلی در برابر ترامپ
علاوه بر این موارد، به جرأت میتوان گفت در نحوه مواجهه با تحولات جهانی و در نسبت با دوره جدید ترامپ، به وضوح اجماع و همبستگی بیشتری در سطح سران نظام بهوجود آمده و بروز اختلاف نظر یا غافلگیری در مقابل برنامههای ترامپ، مانند دوره اول وی، زمینه کمتری دارد. جمهوری اسلامی در ٤سال اخیر ضمن باقی ماندن در توافق برجام و کاهش تعهدات خود با استفاده از بندهای مقرر در این توافق، از یک سو سعی در واکنش متقابل به شیطنت آمریکا و تروئیکای اروپایی و از سوی دیگر سعی در به نتیجه رساندن این توافق برای پایان بخشی به بحران فرسایشی هستهای به شکلی کم هزینه داشته است.
پیوستن به بریکس و شانگهای و تلاش برای مشارکت و نقش آفرینی در کریدورهای اقتصادی جهان، و ایضا برجسته کردن مسئله بازدارندگی هستهای و تأکید بر تغییر دکترین هستهای ایران درصورت نیاز، ازجمله کارتهای سران و سطوح عالی نظام برای بازی در محیط تازه بینالملل بوده است که کار ترامپ را برای مهار ایران کنونی سختتر از پیش میکند. در مجموع میتوان گفت نه ترامپ، ترامپ سالهای ٢٠١٦ تا ٢٠٢٠ است و نه ایران، ایران آن زمان. مرحله کنونی با اجماع داخلی و وحدت سطوح مختلف نظام و انتشار سخنان و صدای واحد از کشور که اخیرا مورد تأکید رهبر انقلاب قرار گرفت، قابل مدیریت خواهد بود.