امداد در گردنه مرگ

چند روایت از پایگاهی که زمین آن را اهالی روستای خیرآباد وقف هلال‌احمر کردند

تصادف‌های مرگبار جاده تویسرکان حتی اهالی روستای خیرآباد را هم داغدار جوانان‌شان کرده بود. همین پیچ‌های خطرناک و جاده دوطرفه باریک که چپ‌کردن خودروهای سواری و باری در آن عادت شده بود، بهانه‌ای شد برای اینکه 10 سال پیش در این جاده پایگاه موقت امداد علم شود.
اوایل فقط ایام نوروز فعال بود و برف‌ریزان زمستان. یکی از همان شیفت‌های نوروز وقتی مدیرعامل جمعیت همدان برای سرکشی به این پایگاه موقت آمده بود، تصادف سنگینی نزدیک پایگاه رخ داد. دستور دائمی‌شدن پایگاه امداد جاده‌ای خیرآباد استان همدان همان‌جا صادر شد.
پایگاه جاده‌ای درست چند متری خانه‌های روستایی، در 12کیلومتری تویسرکان و در گردنه خیرآباد دایر شد. اسمش را گذاشتند یادمان شهید جعفری و به نام سه‌راه خیرآباد هم معروف شد. نُه سال از آن روزها گذشته و امدادگران پایگاه جاده‌ای شهید جعفری همچنان تصادفات پیچ‌های خطرناک را امدادرسانی می‌کنند.

نُه سال از دائمی‌شدن پایگاه جاده‌ای شهید جعفری استان همدان در محور تویسرکان-گردنه خیرآباد می‌گذرد. تا یک سال قبل امدادگران پایگاه شیفت‌های خود را در کانکس سر می‌کردند و خبری از ساختمان آجری نبود.

وقتی برای احداث ساختمان پایگاه دنبال زمین می‌گشتند، اهالی روستای خیرآباد دست‌به‌دست دادند و زمینی 6هزار متری برای ساخت پایگاه در اختیار هلال‌احمر قرار دادند.

«هادی اسدبیگی» مسئول پایگاه امدادی شهید جعفری می‌گوید: «اهالی روستای خیرآباد هوای امدادگران را دارند. حتی زمین پایگاه را آنها در اختیار هلال‌احمر قرار دادند. یکی از افرادی که بخشی از زمین‌های خود را به هلال‌احمر بخشید، فردی بود که سال‌ها قبل پسر خود را در تصادف جاده‌ای در همین گردنه از دست داد.

آن زمان اینجا نه پایگاه موقتی بود و نه دائم. به همین دلیل تا رسیدن نیروهای امدادی و اورژانس به محل حادثه، هر دو جوان جان خود را از دست داده بودند. مردم خیرآباد از زمان استقرار امدادگران در این پایگاه کمک حال ما بودند. شاید یکی از دلایل این محبت آنها این باشد که سال‌هاست در جاده‌های اطراف روستا تصادف‌های زیادی رخ می‌دهد و از اهمیت این پایگاه آگاه هستند.»

پانزده امدادگر در شیفت‌های ماهانه این پایگاه حضوری همیشگی دارند. دوطرفه بودن جاده و وجود گردنه‌های خطرناک باعث شده تا این پایگاه در هر ماه از سال با تصادف‌های مرگباری روبه‌رو باشد.

اسدبیگی می‌گوید: «در فاصله زمانی پانزدهم شهریور تا بیستم مهر که فصل گردوچینی در تویسرکان است، بیشترین تصادف‌ها را در این محور داریم و حتی گاهی دو تا سه تصادف در روز هم در این جاده رخ می‌دهد. ایام نوروز هم از شلوغ‌ترین روزهای کاری ما در پایگاه جاده‌ای است و تعداد تصادف‌ها به دلیل تردد بالای خودروها بالا می‌رود. خوشبختانه امکانات پایگاه برای عملیات‌های ما خوب است و آمبولانس و خودرو نجات به‌روز هستند. اما تجهیزات انفرادی امدادگران مثل کوله امداد و وسایل مورد نیاز آنها کافی نیست و نیاز به تجهیز دارد.»

 

گره از پیچ جاده‌ای باز کردیم

پایگاه شهید جعفری در جاده‌ای کوهستانی جا خوش کرده و آب‌وهوای سرد و باران و برف‌های سنگینی را تجربه می‌کند. این روزها بارش‌ باران و لغزنده‌شدن جاده آمار تصادف‌های این جاده را بالاتر برده و امدادگران پایگاه را بیشتر از همیشه درگیر خود کرده است.

«هادی شمس‌الهی» از امدادگران قدیمی این پایگاه می‌گوید: «ماه گذشته مرگ‌بارترین تصادف جاده‌ای همدان در نزدیکی این پایگاه رخ داد. خودرو پرایدی با 6 سرنشین با یک خودرو سنگین شاخ‌به‌شاخ شده بود و همه سرنشینان پراید در دم جان باخته بودند. عملیات رهاسازی یک ساعتی طول کشید.

هنوز صحنه‌های دلخراش این تصادف در ذهن من و امدادگران پایگاه باقی مانده است. برخلاف تصور خیلی‌ها از شغل امدادگری، چنین صحنه‌ها و اتفاق‌هایی هیچ وقت برای ما عادی نمی‌شود و همیشه تأثیر خود را می‌گذارد. برای همین تصادف‌های همیشگی، بارها نامه به مسئولان استان و شهرستان نوشته‌ایم تا فکری به حال جاده دوطرفه و باریک و پیچ‌های خطرناک آن کنند. در این سال‌ها تنها یکی از این پیچ‌ها اصلاح شده و هنوز چند گردنه و پیچ خطرناک در محور تویسرکان باقی مانده است.

با این وجود، اصلاح‌شدن همین یک پیچ خطرناک و دو بانده شدن جاده در آن از تصادف‌های معمول ما کم کرده است. البته همیشه هم تصادف‌ها به دلیل خرابی جاده نیست و در جاهایی هم که جاده صاف و مستقیم است، ما شاهد تصادف‌هایی هستیم که به دلیل بی‌احتیاطی راننده‌ها رخ می‌دهد.»

حوادث زمستانه این جاده با برف‌های شدید و زمین‌گیرشدن خودروها و مسدود شدن جاده همراه است. بهمن ماه، اوج این بارش‌هاست که معمولا یکی، دو باری جاده را مسدود می‌کند. شمس‌الهی می‌گوید: «حالا که ساختمان پایگاه ساخته‌شده امکان اسکان اضطراری در محوطه پایگاه فراهم است. اگر جمعیت زیاد شود هم اهالی روستای خیرآباد فضای مسجد را برای اسکان اضطراری آماده یا افراد در راه مانده را به خانه‌های خود میهمان می‌کنند. خلاصه که همراه ما هستند و نمی‌گذارند مسافری حتی برای چند ساعت در زمستان‌های پربرف این جاده بدون سرپناه و جای امن و گرم بماند.»

 

بچه‌های عموعباس و خاله پروانه

امدادگران پایگاه شهید جعفری همدان می‌گویند توجه و محبت اهالی روستای خیرآباد باعث‌شده امدادگران این پایگاه را مثل خانه خود دوست بدارند. از رسیدگی به باغچه کوچک پایگاه تا کمک به اهالی روستا برای انجام کارها و رفع مشکلات‌شان، به کمک امدادگران پایگاه انجام می‌شود. اهالی روستا هم برای کمک‌رسانی به امدادگران در شرایط سخت چیزی کم نمی‌گذارند.

به اسکان مسافران در راه مانده کمک می‌کنند و تا بهترشدن وضع جاده، مسافران را میهمان خانه‌های خود می‌کنند. برای تهیه غذای در راه مانده‌ها دست به کار می‌شوند و از کمک از بستن زنجیر چرخ گرفته تا توزیع مواد غذایی و … دریغ نمی‌کنند. «عمو عباس» و همسرش «خاله پروانه» بیشتر از سایر اهالی شش دانگ حواس‌شان به بچه‌های پایگاه است.

مسافران زمستان سال گذشته این محور که در برف گرفتار شده بودند، هنوز مزه آش رشته خاله پروانه را زیر زبان دارند و از مهربانی‌ها و میهمان‌نوازی‌های عمو عباس خاطره‌های زیادی دارند؛ زن و شوهری که تنها پسرشان را در همان تصادف سال‌ها پیش سه‌راه خیرآباد از دست داده‌اند و حالا همه امدادگران پایگاه را مثل پسر خود دوست دارند.

عمو عباس می‌گوید: «هرچه داشته باشیم در سبد اخلاص می‌گذاریم و در اختیار امدادگران می‌گذاریم. پایگاه هلال‌احمر همسایه ما است و ما می‌بینیم برای اینجا چقدر زحمت می‌کشند.» مدام به پایگاه جاده‌ای که 70 متر با اولین خانه روستا فاصله دارد، سر می‌زند و احوال امدادگران را جویا می‌شود.

در کارها کمک حال‌شان است و هوایشان را دارد. تا چند وقت پیش که گاو عمو عباس هنوز زنده بود، یخچال امدادگران را از ماست و شیر و پنیر خالی نمی‌گذاشت. امدادگران پایگاه شب‌های ماه رمضان با شیر گرمی که عمو عباس برایشان تحفه می‌آورد، افطار می‌کردند.

یا آخرین باری که جاده به خاطر برف بسته شده بود، تا امدادگران مشغول اسکان مسافران بودند، خاله پروانه برای هر 150 نفرشان آش رشته‌ پخته بود و مسافران در برف مانده این جاده شام میهمان دست‌پخت او بودند.

عمو عباس می‌گوید: «وقتی جنب‌وجوش بچه‌های پایگاه را می‌بینم، به کمک‌شان می‌آیم تا اگر کاری از دستم بربیاید برایشان انجام دهم. امدادگرها هم برای مردم روستا کم نمی‌گذارند. اگر کسی حالش خوب نباشد، از آنها کمک می‌گیرد. تب یا فشارمان را می‌گیرند و هر کاری از دست‌شان بربیاید انجام می‌دهند. بچه‌های این پایگاه برای ما حکم بچه‌های روستای خودمان را دارند.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.