پنجاه سال نبرد برای روایت زندگی بزرگان!

خلق اپرای عروسکی «مولوی» به روایت بهروز غریب‌پور

  [ شهروند ]  چند روزی است که تالار فردوسی بنیاد فرهنگی هنری رودکی میزبان اپرای عروسکی «مولوی» به نویسندگی و کارگردانی بهروز غریب‌پور است. این اپرای عروسکی که قرار است تا ٢٢ آذر همه‌روزه ساعت ١٨ در تالار فردوسی روی صحنه برود، با استفاده از بیش از ۱۰۰ عروسک ریسمانی، داستانی را بر اساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس روایت می‌کند. اپرای عروسکی «مولوی» که از بهمن‌ماه ١٣٨٨ به بعد- که برای اولین بار روی صحنه رفت- بارها و بارها در کشورهایی چون گرجستان و امارات متحده عربی اجرا شده؛ موضوع صحبت‌های بهروز غریب‌پور با نگار امیری- و بخشی نیز هادی عیار- است که به نظر می‌رسد از وضعیت تحقیرآمیزی که نمایش عروسکی در آن گرفتار آمده، دل‌خون و نگران است…

اجرای اپرای «مولوی»

چند سال پیش شرایطی که به واسطه همه‌گیری ویروس کرونا ایجاد شد، باعث شد تعداد زیادی از افراد گروه هنری آران- که داشتیم در کنار هم کارهای مختلفی را آماده می‌کردیم- مجبور به مهاجرت به شهرستان‌ها یا حتی خارج از کشور شوند و البته برخی نیز مجبور شدند شغل‌شان را تغییر دهند. این دست ما را برای اجرای کارهای جدید بسته بود و بنابراین من هم در این میان ناچار شدم کاری را برای دور جدید اجراهای گروه انتخاب ‌کنم که هم سرآغاز آثار رپرتواری گروه بود و به عبارت بهتر بارها اجرا شده بود و هم این‌که محبوبیت فراوانی در داخل و حتی خارج از کشور داشت. این دلیل اصلی آغاز بازتولید اجراهای گروه از «اپرای مولوی» بود که به دلایل مختلف- به‌خصوص از این نظر که این اثر در داخل و خارج از ایران مورد توجه و علاقه تماشاگران قرار گرفته و امکان ادامه اجراهای خارجی را نیز دارد- برای تجدید حیات و احیای گروه هنری آران بهترین انتخاب ممکن به نظر می‌رسید. بعد از این هم که تصمیم به اجرای این کار را گرفتیم، یک تمرین بسیار دشوار دوماهه داشتیم و در نهایت توانستیم «اپرای عروسکی مولوی» را آماده اجرا کنیم.

متن اپرای مولوی
متن این اپرا از ابیات خود مولانا- و بخش کوچکی نیز از دیگر شاعران بزرگ از جمله حافظ، صائب و سیف فرغانی- با هدف روایت یک خط سیر داستانی گردآوری شده است. روندی که البته بایستی از نظر تطابق محتوایی، وزنی و قوافی ابیات با کاراکتر نیز به دقت مورد توجه قرار گیرد- و البته این در تمام اپراها مشترک است. اما درباره اپرای عروسکی مولوی؛ شکل‌گیری متن این نمایش نزدیک به دو سال و نیم طول کشیده- و این البته منهای گذشته و تحقیقاتی بوده که درباره ایده نمایش به انجام رسیده است. به‌طور خلاصه درباره این روند در اپرای مولوی- و البته بقیه اپراها- باید بگویم که بعد از انتخاب اشعار و قوافی برای صحنه‌های مختلف، بایستی بررسی دوباره‌ای روی آن‌ها انجام گیرد. چنان که در همین اپرای مولوی هم به عنوان مثال برای صحنه حمله مغول‌ها ٢٦ هزار بیت مثنوی مورد بررسی دوباره قرار گرفت تا در نهایت بیتی مثل کنگره ویران کنید از منجنیق برای این صحنه انتخاب شود.

چرا اپرای عروسکی؟!
شخصیت‌های اپراهای عروسکی گروه آران پیش از این در هیچ فرمت دیگری روایت نشده بودند- و حتی فیلم و تئاتر هم درباره‌شان ساخته نشده بود و این اپراها نخستین تصاویری بود که از این بزرگان اجرا می‌شد. اما دلیل روایت این داستان‌ها در قالب نمایش عروسکی؛ باید بگویم که اپرا در همه دنیا اشتراکاتی دارد که نخستین اشتراک منظوم بودن متن است که همین خصیصه به تنهایی بخش عظیمی از انتقادهایی را که به اجراهایی که بر اساس آثار فردوسی و دیگر بزرگان وارد آمده، بی‌اثر می‌کند. این دلیل اصلی انتخاب زبان اپرا برای این آثار بود. چون من عقیده دارم که در اثری مرتبط با مولوی یا فردوسی زبان باید زبان خود مولوی یا فردوسی باشد و بنابراین تصمیم گرفتم به سراغ اپرا بروم که تلفیقی از شعر، موسیقی و خوانندگی است. نکته دوم هم این بود که این اتفاق در فرمت تئاتر نیز قابل دستیابی نبود؛ به‌خصوص از این نظر که تئاتر منظوم نیازمند خواننده‌ای است که تربیت شده باشد و با گریم سنگین شب‌های متوالی اجراهای متوالی داشته باشد که این را هم در ایران نداشتیم. بنابراین اپرای عروسکی را تالیف کردم که همه این موارد را در خود دارد و البته این خصیصه اضافه را هم دارد که تماشاگر در اپرای عروسکی تحت تاثیر سابقه و کارنامه بازیگری هنرمندی که نقشی مهم را بازی می‌کند، قرار نمی‌گیرد و به عنوان مثال هنگامی که قرار می‌شود مولوی را روی صحنه بیاوریم، عروسک، صدا و روابط مولوی صرفاً مختص همین اثر می‌شود و جز این هیچ اثر دیگری نیست که بر ذهنیت مخاطب تاثیر بگذارد.

چالش‌های نمایش عروسکی
از بزرگ‌ترین موانع و چالش‌هایی که در مسیر رشد و بالندگی نمایش عروسکی وجود دارند، می‌توان به نگاه تحقیرآمیز به نمایش عروسکی اشاره کرد که باعث تضعیف شدید آثار این گونه نمایشی شده است. نکته دیگر این‌که دانشجویان متاسفانه در دانشگاه‌ها جز بخش تئوری، آموزش عملی درستی نمی‌بینند. در حقیقت چالش اصلی این گونه نمایشی از این‌جاست که ناآگاهی و عدم شناخت مدیران، دانشگاه و دانشجویان نسبت به ارزش‌های نمایش عروسکی باعث می‌شود که خود دانشجویان هم در نهایت در مسیری قرار می‌گیرند که تنها هدف‌شان گرفتن مدرک و گذراندن مراحل لیسانس، فوق‌لیسانس و دکترا می‌شود. همین هم به نوبه خود موجب نگاه تحقیرآمیز تمام این افراد- اعم از مدیران و اساتید و حتی خود دانشجویان- به نمایش عروسکی می‌شود و هر گونه اشتیاق و میلی به تجربه دیگر گونه‌های نمایش‌ را در دانشجوها و بازی‌دهنده‌ها می‌کشد.

وضعیت تحقیرآمیز نمایش عروسکی
در تمام دنیا هنرجویان و دانشجویان انواع و اشکال مختلف هنرها را آموزش می‌بینند. در دانشگاه‌های ما، اما، به نام رشته عروسکی شاهد تولید و آموزش عجایب‌المخلوقات هستیم. و هر کسی هم که باد بکارد، طوفان درو خواهد کرد! وقتی رشته‌ای با نبود کارگاه‌ برای تمرین و کار تجربی مواجه است و دروس غیرمرتبط هم تتمه نفس این رشته را گرفته؛ طبیعی است که این تحقیر ادامه خواهد داشت و نمی‌توان انتظار شرایطی بهتر را داشت. این نگاه تحقیرآمیز باعث شده محصولات عروسکی ما بی‌نهایت ضعیف  شوند، در حالی‌که عروسک‌ها انعکاس‌دهنده دنیای انسان‌ها هستند و می‌توانند کمیک، تراژیک و هر چیز دیگری باشند و باید به جایگاه آن‌ها توجه کرد. اما متاسفانه به نظر می‌رسد آسان‌ترین رشته دانشگاهی را نمایش عروسکی می‌دانند و این موضوعی است که باید آسیب‌شناسی شود.

نبرد نیم‌قرنی
من از ١٣٤٩ تاکنون مشغول نبردی نابرابر بوده‌ام و البته به طور خاص در مورد مولوی، من از سال ١٣٤٩ که در دانشکده هنرهای زیبا حضور داشتم و اساتیدی مانند خانم دکتر جهان‌بیگلو، دکتر ضیاء‌الدین سجادی، دکتر رهنما و دیگران همواره تاکید داشتند که زندگی این بزرگان را به آثاری دراماتیک تبدیل کنیم، در تمام این پنجاه و چند سال به دنبال این کار بودم و البته از زمانی هم که تصمیم گرفتم این اجراها را در قالب نمایش عروسکی روی صحنه آوریم، تمام تلاشم این بوده که بگویم شما دارید یکی از پدیده‌های ممتاز بشریت را تحقیر می‌کنید. هیچ تمدنی وجود ندارد که فاقد نمایش عروسکی باشد. این گونه نمایشی در مذاهب به خصوص در آسیای شرقی مثل هند و اندونزی جنبه آیینی و دینی دارند. شما در بازی‌‎دهندگی به خلق موجود زنده می‌پردازید و به همین دلیل نیاز به کارگاه، شیوه‌ها و سالن‌های مختلف اجرایی دارید. تکثر صحنه‌ها در جهان عروسکی بی‌نظیر است به این دلیل من اعتقاد دارم که همه از راس تا قاعده نسبت به این نمایش جاهل هستند و همه عمدا یا سهوا در تحقیرش کوشیده‌اند و در اینجاست که باید گفت خانه از پای بست ویران است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.