«کبیر تانجا» معاون اندیشکده «بنیاد تحقیقات ناظر» در مطلبی به بررسی جنس درگیری میان ایران و رژِیم صهیونیستی پرداخته و بر اهمیت فعالیت جاسوسی و امنیتی در این میدان تاکید میکند.
به گزارش شهروند آنلاین، «کبیر تانجا» معاون اندیشکده «بنیاد تحقیقات ناظر» در مطلبی به درگیری میان ایران و اسرائیل در پانزده ماه گذشته پرداخته و در آن بر اهمیت تداوم عملیات اطلاعاتی- انسانی در جنگهای مدرن تأکید و شکافهای موجود در فناوریهای جدید را آشکار میکند. (لازم به ذکر است که ترجمه این گزارش به معنای تایید محتوای آن نیست و به منظور آشنایی مخاطبان ایرانی با پیشنهادهای مطرح در سطوح مختلف سیاسی و نخبگانی در واشنگتن منتشر میشود.)
در این مطلب آمده است: در طول ۱۵ ماه گذشته خاورمیانه شاهد طیف وسیعی از انتخابهای استراتژیک بازیگران دولتی و غیردولتی بوده که تلاش کردهاند برنامههای سیاسی و ژئوپلیتیک منطقهای را به نفع خود شکل دهند به طوری که عملیات طوفان الاقصی حماس علیه اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، استراتژیهای اسرائیل و ایران را تا حد امکان به یک جنگ متعارف تمام عیار نزدیک کرد.
پویایی فعالیتهای ایران و اسرائیل سالهاست که بیسر و صدا زیربنای رقابت استراتژیک خاورمیانه بوده است، زیرا قدرتهای عربی بیشتر بر ایجاد قدرت اقتصادی و مالی خود تمرکز کردهاند. آنها همچنین توسعه قراردادهای کوتاه مدت با تهران و مذاکرات پشت پرده با اسرائیل را برای ایجاد سطحی از بیطرفی در اولویت قرار دادهاند. با این حال، اسرائیل پیشبرد سیستم اطلاعات – امنیتی را به عنوان انتخاب خود در ایجاد یک استراتژی «حمله از جلو» برای مقابله با «دفاع از جلو» ایران که به عنوان «دفاع تهاجمی» نیز شناخته میشود در اولویت قرار داده است، که در زمان قاسم سلیمانی فرمانده فقید سپاه قدس، طراحی و ایجاد شده است.
.سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل، به ویژه آژانس اطلاعاتی خارجی آن «موساد»، برای مدت طولانی اولین خط دفاعی آن بودهاند، هم از نظر استراتژیک و هم از نظر تاکتیکی. ایده اصلی تفکر امنیتی اسرائیل این است که علیه تهدیدات درک شده به شیوهای تهاجمی اما هدفمند عمل کند، به گونهای که بسیاری از همتایان آنها در کشورهای دیگر عمل نمیکنند. این وضعیت اجازه میدهد تا قبل از شروع جنگ متعارف، با تهدید برخورد شود. برای اسرائیل، درگیری متعارف یک امر بالقوه پرهزینه و وجودی است.
در حالی که اسرائیل پیش از این در یک ساختار متعارف عملکرد خوبی داشته است، همانطور که در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ شاهد بودیم، زمانی که تهدید ائتلافی از کشورهای عربی به رهبری مصر و سوریه را دفع کرد، رویکرد اطلاعاتی-امنیتی که عملیات مخفی را در اولویت قرار میدهد، به خط دفاعی اسرائیل توانایی قابل توجهی میدهد. این استراتژی شامل روشهای بحث برانگیزتری مانند ترور بوده است.
«رونن برگمن»، روزنامه نگار، در شرح مفصل خود از روشهای امنیتی مخفی اسرائیل، «ترور» را ابزار اصلی استراتژیهای امنیتی اسرائیل از دهه ۱۹۴۰ میداند. از آن زمان، رویدادهای مهم، مانند کشته شدن ورزشکاران اسرائیلی در بازیهای المپیک ۱۹۷۲ در مونیخ آلمان، توسط یک «مبارز» فلسطینی، نیاز به کارهای اطلاعاتی- امنیتی را به عنوان اولین خط دفاعی اصلی اسرائیل مطرح میکند. با در نظر گرفتن روندهای فوق، عملیاتی مانند عملیات مربوط به پیجرها که هدف آن سران و اعضای حزبالله لبنان بود، اهمیت عملیات مخفیانه طولانی مدت را در ساختار امنیتی اسرائیل بیش از پیش برجسته میکند. در همین راستا، عملیات اسرائیل که دانشمندان هستهای ایران را در داخل ایران هدف قرار میداد روی برنامه هستهای ایران تاثیر گذاشت.
درباره برخی از نمونههای قابل توجه این دستگاه امنیتی فراگیر که توسط سیستم اطلاعاتی- عملیاتی هدایت میشود، میتوان به ترور «محمود المبحوح»، مذاکره کننده ارشد تسلیحاتی حماس در سال ۲۰۱۰ به دست یک جوخه ضربت موساد در دوبی اشاره کرد. پس از ۷ اکتبر، اقدام اسرائیل در ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در مرکز تهران، نشان دهنده ادامه بسیج برنامهریزیهای استراتژیک ریشهدار و بلندمدت است که اسرائیل به آن معروف شده است.
ایران از طریق ایجاد یک معماری «دفاع از جلو» و استفاده از توان نیروهای متحد خود در منطقه به عنوان یک استراتژی بلندمدت تعریف شده، موفقیتهای زیادی را به نام خود ثبت کرده است. «حمیدرضا عزیزی» پژوهشگر، استراتژی «دفاع از جلو» ایران را «نه یک دکترین نظامی جدید، بلکه یک شکل بازدارندگی تکامل یافته و به روز شده» میداند.
به عنوان مثال، پس از تلفاتی که حماس و حزب الله به دست عملیات نظامی اسرائیل متحمل شدند، حوثیها به عنوان یک نیروی بالقوه باقی ماندهاند. در حالی که حوثیها از یک پیشینه ایدئولوژیک برخاستهاند که باعث رقابت مستقیم آنها با سعودیها از سال ۲۰۱۵ تاکنون شده است. فقدان رهبری مشخص برای مقابله با حوثیها نشان دهنده حیاتی بودن کار اطلاعاتی-امنیتی در این حوزه است. حملات هوایی علیه این گروه، که از سوی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ دوباره شروع شده، نیز نتوانسته است هیچ بازدارندگی عمدهای ارائه دهد.
یمنیها که اکنون یکی از اعضای اصلی «محور مقاومت» به شمار میآیند، دارای ظرفیتهای بیشتری نسبت به حماس یا حزبالله هستند. در حالی که حوثیها همچنان به تهدید و هدف قرار دادن اسرائیل ادامه میدهند و حول حاکمیت و استقلال فلسطین جمع میشوند، به نظر میرسد که با آتشبس اسرائیل و حماس نیز همسو هستند. بر اساس گزارشها، نیروهای یمنی که تجارت صدها میلیارد دلاری در آبراههای دریای سرخ را مختل کردهاند، اکنون کشتیهای تجاری غیراسرائیلی را هدف قرار نمیدهند.
راه بررسی دقیق ایده «جنگ مدرن» در بستر خاورمیانه این است که به طور خاصتر، بر رقابت اسرائیل و ایران تمرکز کنیم. حمله تروریستی ۷ اکتبر یکی از این موارد بود که اتکای بیش از حد به فناوریها در خط مقدم امنیتی به عنوان یک مساله در حال توسعه و نه یک راه حل بلندمدت برجسته شد. بحث فناوری در خاورمیانه فراتر از معنای متعارف با ارتشها و سیستمهای تسلیحاتی سنتی آغاز نشد، بلکه با بازیگران غیردولتی و استفاده و ساخت پهپادهای آنها آغاز شد. داعش نوعی کاتالیزور بود، کارگاههایی برای ساخت هواپیماهای بدون سرنشین ایجاد کرد، از تخصص مهندسان اروپا و فراتر از آن استفاده کرد. با این حال، خاورمیانه نشان داده است که جنگ مدرن بسیار فراتر از بحث در مورد فناوری و مرکزیت هوش مصنوعی است. در حالی که این ابزارها ممکن است به زرادخانه های پیشرو در صحنههایی مانند رقابتهای قدرتهای بزرگ تبدیل شوند، درگیریهای منطقهای، فرقهای و ایدئولوژیک، همچنان به طرحهای عملیاتی و اطلاعاتی سنتیتری نیاز دارند.
در حالی که تکنیکهای جدیدتر مانند داده کاوی، اوسینت و هوش سیگنال به طور قابل توجهی به ظرفیتهای اطلاعاتی میافزاید، مرکزیت برنامهریزی استراتژیک و تاکتیکی مبتنی بر هوش انسانی بیش از هر قالب دیگری حیاتی است. حذف اسامه بن لادن، رهبر القاعده در پاکستان و کشته شدن ابوبکر البغدادی، بنیانگذار داعش، در سوریه محصول هوش انسانی بود. «ریچارد مور»، رئیس ام آی ۶، سرویس اطلاعات خارجی انگلیس در سال ۲۰۲۳ گفت که با وجود گسترش هوش مصنوعی، «آینده جاسوسی در هوش و قضاوت انسانی نهفته است». این یک دیدگاه نادر اما مهم از یکی از برجستهترین نهادهای اطلاعاتی جهان بود که سابقهای طولانی در خاورمیانه دارد./ایرنا