جای خالی «هلال احمر» در سینمای ایران!
شهروند بررسی میکند: سینمای ایران چرا چشم بر هلال احمر و نیروهایش بسته و خود را از این امکان بینظیر محروم کرده است؟
با این که سینمای ایران تا حد زیادی چشم بر هلال احمر و ماموریتها و نیروهایش بسته و خود را از این امکان بینظیر محروم کرده است؛ ولی با این حال بیشتر آثاری که سینمای ایران را در دنیا به عنوان یک سینمای انسانی و اخلاقی و شریف شناساندهاند، به نوعی در راستای اهداف و فعالیتهای هلال احمر قرار دارند- و استفاده از از عنوان «سینمای هلال احمر»ی درباره آنها بیراه یا اغراق نیست.
[پولاد امین] وقتی در آغاز روند حرکتی جدید «شهروند» بنا بر این شد که مروری اجمالی بر تصویر «هلال احمر» و اهداف و وظایفش در سینمای ایران داشته باشیم؛ اولین و مهمترین نکتهای که خود را نشان داد، جای تا حد زیادی خالی «هلال» در این سینما بود- که با اینکه در جهان به یک سینمای شریف و انسانی معروف است، ولی با این حال به نحوی تناقضآمیز چشم خود را بر نهادی بسته که اهداف و وظایف و عملیاتهایی که دنبال میکند، انسانیترین موضوعات را در بر میگیرد. و این در حالی است که با اندک آشنایی با «هلال احمر» این نکته به آسانی خود را به رخ میکشد که وظایفی که این سازمان در مواقع بحرانی دنبال میکند، فارغ از اینکه سینما و سینماگران بخواهند یا نخواهند آن هلال سرخ بر زمینه سفید را به نمایش گذارند یا نه؛ انسانیترین و در عین حال سینماییترین رویدادها را شامل است و یک سینماگر باهوش تنها و تنها با نشستن پای صحبتها و خاطرات یکی از نیروهای باسابقه این نهاد چه گنجینه ارزشمندی از موضوعات جذاب و پرهیجان را که میتواند در اختیار داشته باشد.
این مطلب به این بهانه نوشته شده است- که نشان دهد سینمای ایران چرا تاکنون چشم بر هلال احمر و نیروهایش بسته و خود را از این امکان بینظیر محروم کرده است…
در دیگر کشورهای جهان فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی زیادی درباره صلیب سرخ و کمکهایش به آسیبدیدگان حوادث یا جنگهای مختلف ساخته شده است. آثاری که شماری از جذابترین و پرهیجانترین فیلمها و سریالهای تمام این چند دهه عمر سینما و تلویزیون را شامل هستند و گستره وسیعی، از فیلمهای جنگی تا آثاری درباره بحرانها، فجایع یا همهگیریهای مختلف و البته عملیاتها و امدادهای فوری و پزشکی را در بر میگیرند. مروری اجمالی بر سینما و تلویزیون ایران اما نشان میدهد که هنرمندان ما- جز تعدادی انگشتشمار- چشم خود را بر نهاد مشابه صلیب سرخ در ایران بسته و تاکنون تلاشی چشمگیر در زمینه ترسیم تصویری جذاب از «هلال احمر» انجام ندادهاند. این در حالی است که با توجه به وظایف و ماموریتهای این نهاد در بحرانها و حوادث مهم و خاطرات پرشماری که در این موارد از زبان نیروهای باتجربه و کارکشته هلال احمر شنیده یا منتشر شده، تکتک ماموریتهای هلال احمر قابلیت لازم برای ساخت یک فیلم یا حتی یک سریال کوتاه جذاب و مهیج را دارند- و در روزگاری که به گفته منتقدین و کارشناسان مهمترین کمبود و آسیب سینمای ایران کمبود یا نبود فیلمنامههای جذاب داستانگوست، خاطرات منتشر شده یا نشده نیروهای هلال احمر هر کدام بهترین و بارورترین بذر برای شکلگیری یک اثر قهرمانمحور جذاب میتوانند باشند که در عین حال اهداف این نهاد را نیز دنبال میتوانند بکنند.
تصویر هلال
تصویر «هلال احمر» را در سینمای ایران به اشکال مختلف میتوان ردیابی کرد. اولین شق این رویکرد میتواند ترسیم تصویری ظاهری از این نهاد باشد- که با هر متر و معیاری یکی از مهمترین نهادهای کشور حادثهخیز ایران است. آثاری که وظایف، عملیاتها و در مجموع نحوه کمکرسانی این سازمان تاثیرگذار هنگام وقوع حوادث و بلایای طبیعی و غیرطبیعی را به مرم نشان میدهند، در این راسته قرار میگیرند. شاید بتوان «نجاتیافتگان» زندهیاد رسول ملاقلیپور را شاخصترین فیلم با این رویکرد نامید- که ماجراها و فداکاریهای یک امدادگر و پرستار زن را در خط مقدم جبهه جنگ، زیر آتش مستقیم دشمن به نمایش میگذارد. «خاکستر سبز» ابراهیم حاتمیکیا درباره حضور چند فیلمساز و امدادگر در جنگ بوسنی و فیلم سینمایی «احمد» ساخته امیرعباس ربیعی درباره ساعات اولیه و بحرانی بعد از زلزله فاجعهبار بم از دیگر فیلمهایی هستند که تصاویری از هلال احمر و نیروهایش در آنها ترسیم شده است.
سینمای هلال
هلال احمر به عنوان یک نهاد غیرانتفاعی، خیریه و مردمی، تنها با ماموریتهایش در متن بحرانها و فجایع عمومی تعریف نمیشود و طبق اساسنامهاش در حوزه فعالیتهایش اهداف فرهنگی پرشماری نیز تعریف شده- که از جمله آنها میتوان به آموزش امدادی همگانی، افزایش آگاهی مردم در مخاطرات و افزایش سطح تابآوری جامعه اشاره کرد. این یعنی این نهاد داوطلبانه فارغ از تصویری که در متن ماموریتهایش میتواند در سینمای ایران داشته باشد، در راستای اهداف و ماموریتهای فرهنگیاش نیز پتانسیل حضوری پررنگ در متن سینمای ایران را دارد. از این منظر؛ گذشته از اینکه آیا هلال احمر حامی فیلمی خاص بوده یا نه؛ آن فیلم خاص اگر مواردی مانند افزایش مدارا و تابآوری اجتماعی و دیگر دستاوردهای فرهنگی را دنبال کند، به این معناست که در راستای اهداف و فعالیتهای هلال احمر حرکت کرده و سزاوار تمجید است.
با نگاهی از این زاویه بیشتر آثاری که سینمای ایران را در دنیا به عنوان یک سینمای انسانی و اخلاقی و شریف شناساندهاند، به نوعی در راستای اهداف و فعالیتهای هلال احمر نیز قرار دارند- و اطلاق عنوان سینمال هلال احمری به آنها بیراه یا اغراق نیست. نکته مهم در این بین این که این گزاره تقریبا بیشتر فیلمهای اجتماعی سینمای ایران را شامل میشود، اگر چه نافی این «باید» نیست که سینمای ایران حیف است چشم خود را بر فعالیتهای نهادی ببندد که تکتک ماموریتهایش قابلیت تبدیل به یک فیلم مهیج جذاب را دارند…