گزارش «شهروند» از عملیات نفسگیر برای یافتن دو کوهنورد گمشده در خرمنکوه استهبان
در جستوجوی امید در دل خرمن کوه
[ مریم رضاخواه] همه چیز از یک صعود ساده شروع شد؛ دو مرد ٥٥ و ٦٢ ساله با تجربههایی پراکنده از صعود، انگیزهای بالا، اما بدون تجهیزات کامل و آمادگی فنی راهی ارتفاعات خرمن کوه استهبان شدند، بیخبر از آنکه چند ساعت بعد، همین مسیر آرام قرار است به کابوسی سرد و تاریک بدل شود.
در ارتفاعی که نفسها سنگینتر میشود و نور روز به سرعت رنگ میبازد، یکی از آن دو، خسته و ناتوان، از ادامه مسیر بازماند. دیگری، در تلاش برای فتح قله و بازگشت، راه را گم کرد؛ ناگهان تاریکی فرا رسید، سرما نفوذ کرد و آرامش جای خود را به وحشت داد. دیگر نه نشانی از قله بود، نه مسیر بازگشت؛ مشخص. تنها چیزی که باقی ماند، یک تماس اضطراری بود و کورسوی امیدی به آمدن امدادگران.
در این لحظه بود که عملیات نجات آغاز شد. نه در روز روشن، که در دل شب. تیم امداد و نجات هلال احمر استهبان، بدون لحظهای درنگ، به دل کوه زد. هر قدم، تجربهای بود در دل نادیدهها، هر چراغقوه، نوری بود در دنیای بینقشه و پرمخاطره کوهستان. این مأموریت، فقط یک نجات نبود؛ ماجراجوییای بود علیه زمان، سرما و تاریکی.
روایتی که در این گزارش میخوانید، تنها مستندی از یک حادثه نیست؛ داستانی واقعیست از شجاعت، سرعتعمل، و پیروزی انسان بر بیرحمی شرایط طبیعی. داستانی که با یک تماس آغاز شد، اما با بازگشت دو جان نجاتیافته، به پایان رسید.
این ماجرا از جایی شروع شد که دو کوهنورد میانسال با هدف صعود به قله خرمنکوه، بدون همراهی راهنما و با تجهیزات محدود، به سمت ارتفاعات حرکت کردند. ساعاتی از شروع صعود نگذشته بود که یکی از آنها بر اثر خستگی مفرط در میانه راه از ادامه باز میماند. نفر دوم تصمیم میگیرد صعود را ادامه دهد و سپس بازگردد، غافل از آنکه شب در کوهستان آغاز ماجرایی دیگر خواهد بود.
تماس اضطراری؛ آغاز مأموریت
ساعت ۸:۳۰ شامگاه ٢١ فروردین ماه، تماس اضطراری به مرکز EOC مخابره شد. لحن صدای درخواستکننده پر از اضطراب بود. بلافاصله فرماندهی عملیات تصمیم گرفت دو تیم امدادی پنجنفره را از نزدیکترین پایگاه به منطقه اعزام کند.
«محسن خیرات، رئیس شعبه هلال احمر استهبان به «شهروند» می گوید: «وقتی گزارش رسید، به سرعت آماده شدیم. وضعیت جوی پایدار بود اما تاریکی شب، شیب کوه و تعدد درهها، کار رو سختتر میکرد. باید سریع عمل میکردیم.»
رسیدن به پای کوه؛ جستوجو در تاریکی
ساعت ۹:۳۰ شب تیم امداد با خودرو به پای خرمنکوه رسید. تماس تلفنی با نفر اول برقرار شد و او موفق میشود با چراغقوه سیگنال دهد. اما چیزی که امدادگران را نگران میکرد، وضعیت نفر دوم بود. او مسیر را اشتباه رفته بود و وارد درهای نامعلوم شده بود. او در مکالمه با تیم امداد نمیتوانست مختصات دقیق بدهد.
یکی از امدادگران که در این عملیات حضور داشت، می گوید:« نفر اول خیلی خسته بود. می گفت نمیتوانم حتی یک قدم دیگه بردارم. اما خوششانس بود که در نقطهای نشسته بود که ما تونستیم از نور هدلامپش موقعیت رو پیدا کنیم. حدود ساعت ۱۱:۳۰ شب او را پیدا کردیم، مقداری به او آب و خوراکی دادیم. سپس استراحت داد، و به تدریج به دامنه کوه حرکت کردیم.»
دشواری جستوجو برای کوهنورد دوم
اما مأموریت اصلی تازه شروع شده بود. نفر دوم، باوجود هشدارها، موقعیتش را ترک کرده بود. او تلاش کرده بود از مسیر دیگری پایین بیاید، اما وارد درهای شده بود که دسترسی به آن سخت و پرخطر بود.
خیرات در ادامه جزییات این ماموریت را شرح می دهد: « باورش نمیشد که قله را فتح کرده باشد اما در یک مسیر کاملاً اشتباه قرار گرفته بود. مختصاتی که داده بود از مسیر ما خیلی فاصله داشت. مجبور شدیم با نقشهخوانی دقیق و بررسی توپوگرافی منطقه حرکت کنیم.»
تیم دوم جستوجو ساعتها در تاریکی و سکوت مطلق کوهستان به دنبال او میگشتند. تا اینکه با کمک امدادگران مختصات دیگری از نقطه جدید محلی که در آنجا قرار داشت ارسال کرد. اما تماسهای تلفنی کمکم بیپاسخ میماندند؛ شارژ گوشی او هم رو به اتمام بود.
حوالی ساعت ١٣:۳۰ ظهر ، با توجه به مختصات ارسالی، امدادگران با دقت پیش میروند و سرانجام کوهنورد دوم را پیدا میکنند. درمانده، گمشده، خسته و بیرمق.
بازگشت به ایمنی
درحالی که امدادگران، در شرایطی دشوار، در شب و روز، بیوقفه تلاش کردند تا این عملیات نجات را به سرانجام برسانند عملیات انتقال را هم همزمان با پیدا شدن کوهنورد دوم کلید زدند.
ایمان پاکدل، نجاتگر و مربی کوهستان که در صحنه حضور داشت به «شهروند» میگوید:«این عملیات برای ما فقط یک نجات نبود. درسی بود برای همه کوهنوردان. برنامهریزی، آموزش، تجهیزات و تصمیمگیری درست، میتواند بین زندگی و مرگ تفاوت ایجاد کند.»
پایان خوش، اما با هشداری جدی
هرچند این حادثه با پایانی خوش همراه شد، اما مسئولان هلال احمر نسبت به خطرات کوهنوردی بدون آموزش هشدار میدهند. این دو کوهنورد، با وجود تجربههای پیشین، دورههای آموزش رسمی را نگذرانده بودند و اصول صعود ایمن را رعایت نکرده بودند.
فرمانده عملیات در پایان گفت: «کوه همیشه هست، اما جان شما فقط یکیست. اگر آموزش ندیدهاید، مسیر را نمیشناسید، یا تجهیزات کافی ندارید، هرگز تنهایی یا بدون راهنما اقدام به صعود نکنید. کوهنوردان علیرغم داشتن تجربههای قبلی، فاقد آموزش تخصصی و مهارتی لازم در کوهپیمایی فنی بودند.تجهیزات مورد استفاده ناقص و فاقد جیپیاس دقیق بود.برنامهریزی زمانی صحیحی برای صعود و برگشت نداشتند که منجر به گرفتار شدن آنها در تاریکی شب شد. ناآشنایی با اصول اولیه ماندن در محل پس از مفقودی، باعث شد تا تیمهای جستوجو سردرگم شوند. او به موارد موفقیت آمیز ماموریت نیز اشاره می کند:
اعلام زودهنگام کمک و روشن بودن تلفن همراه در دقایق ابتدایی، تأثیر مستقیمی در موفقیت عملیات داشت.»