گفتوگوی «شهروند» با مرد جوانی که دوربین مداربسته بیمارستان علیمرادیان نهاوند او را سر زبان ها انداخت
پرستار داوطلب هلال ناجی نیکای ٢٢ ماهه
[ مریم رضاخواه] در روزهای شلوغ تعطیلات نوروز، جایی در یکی از اورژانسهای پررفتوآمد کشور، سکوتی کوتاه با همهمه شکست. نه با صدای آژیر آمبولانس، نه با فریاد درد، بلکه با فریادی از عمق دلِ یک پدر. درِ اورژانس بیمارستان علیمرادیان شهرستان نهاوند با شدت باز میشود. صدای قدمهایی شتابزده به سمت پذیرش میدود. مردی جوان، دختربچهای را در آغوش گرفته. صورت دختر کبود است. مرد فریاد میزند: «کمک! دخترم داره خفه میشه!»
این روایتِ لحظهای است که نیکا، دختربچه ای، در آستانه قطع نفس ایستاده بود. پرستاری به سمت در دوید، چشمش به دختری افتاد با صورت کبود و بیجان در آغوش پدری هراسان. خودش را معرفی نمیکند؛ نه قهرمان است، نه مدعی. ماسک جراحیاش را کنار میزند، بچه را میگیرد و بدون لحظهای درنگ، او را برمیگرداند و چند ضربهی محکم و حسابشده به پشت کودک وارد میکند.
اسمش نیکاست. ۲۲ ماهه. سیب کوچکی راه تنفسش را بسته. این لحظههایی است که هر ثانیهاش ممکن است به قیمت جان یک کودک تمام شود.
فرهاد سراغی، پرستار طرح بیمارستان علیمردان شهرستان نهاوند، ٣٠ سال دارد و بهتازگی وارد بخش درمانی شده، اما سالها تجربه امداد و نجات دارد. می گوید:« صدا رو از بیرون شنیدم. رفتم جلوی در اورژانس. پدری بود که دختربچهای را بغل کرده بود. صورت بچه کبود بود و علائم خفگی مشخص. گفت تکه ای سیب در گلوی دخترش گیر کرده. نیکا را در آغوش گرفتم، مانور بکبلو زدم. خدا رو شکر جسم خارجی خارج شد… و کودک نفس کشید.»
او سکوت میکند. انگار همان لحظه جلوی چشمانش تکرار شده. بعد میگوید: «پدرش همانجا نشست روی زمین، شروع کرد به گریه… منم واقعاً تحت تأثیر قرار گرفته بودم. تنها خوشحال بودم که کار درست انجام شد.»
اما برگشتن نفس نیکا، پایان ماجرا نبود…
فیلمی که جنبه آموزشی داشت
نیکا را به اتاق احیا منتقل میکنند. کمبود اکسیژن در مغز، باعث تشنج میشود. سراغی میگوید: «با دستور پزشک درمان شروع شد. دارو زدیم، پایش تنفس و قلبی انجام شد. خوشبختانه بچه برگشت، وضعیتش پایدار شد.»
از او میپرسم: «پیش اومده تا حالا همچین موردی رو قبلاً تجربه کرده باشی؟»
لبخند تلخی میزند: « این نخستین بار نبود. بارها در جاهای مختلف از این اتفاق ها افتاده و من و دیگر همکارانم با آموزش هایی که دیده بودیم توانستیم نجات بخش کودکان باشیم. اما این بار چون این حادثه را دوربین های بیمارستان ثبت کردند مورد توجه قرار گرفت. فیلم هم از این لحاظ که جنبه آموزشی داشت، منتشر شد. دست به دست چرخید و بازدید زیادی داشت.»
«این امدادگر داوطلب هلال احمر از صحنه هایی می گوید که در پایگاه امداد جادهای تجربه کرده است: «در پایگاه امداد جادهای، صحنههای تلخ کم ندیدم. از سیل گرفته تا تصادف و کوهستان. در یکی از تصادف های جاده ای مادر بارداری به طور فجیعی جان خود را از دست داد. جنین هم جان سالم به در نبرد. پدرش فقط با ناله تکرار میکرد: «خدا بعد از ٦ سال داشت بهم بچه میداد.»این صحنه همیشه در ذهن من حک شده.
١٣ سال همکاری داوطلبانه
فرهاد سراغی از ۱۳ سال پیش با هلالاحمر همکاری داوطلبانه داشته. میگوید: «عاشق امداد بودم. همیشه دنبال این بودم که بتوانم در شرایط سخت به آدمها کمک کنم. در رشته پرستاری هم تحصیل کردم. تا از دو جهت بتوانم به افراد کمک کنم. الان نیروی طرحیام، ولی همچنان هلالاحمریام. مربی تخصصی امداد و نجات هستم.»
از او میپرسم این نجات، در زندگی حرفهایات چه جایگاهی داشت؟
میگوید: «واقعیتش این است که در آن لحظه نیکا فقط یه کودک نبود؛ یک جان بود که داشت خاموش میشد اما با یک مانور ساده برگشت. حس خیلی خاصی بود. شاید اگه چند ثانیه دیرتر میرسیدم، همهچیز فرق میکرد.»
پای صحبت که مینشینی، متوجه میشوی اینها قهرمانهای بدون شنلاند. کسانی که در میان سر و صدای یک اورژانس شلوغ، یا گرمای جادهای کوهستانی، یا زیر بارش سیل، یا میان آوار زلزله ای مخرب، یاد گرفتهاند که گاهی یک واکنش درست، میتواند زندگی را از مرگ پس بگیرد.
نیکا حالا در آغوش خانوادهاش است. نفس میکشد. میخندد. شاید روزی قصهاش را بشنود. قصهای که قهرمانش، پرستاری بود که سالها قبل، با لباس داوطلبی هلالاحمر، تصمیم گرفته بود برای نجات آدمها زندگی کند.
چگونه از خفگی در کودکان جلوگیری کنیم؟
۱. مراقبت در زمان غذا خوردن
تکههای غذا را کوچک و نرم کنید.
از دادن غذاهایی مثل آجیل، انگور کامل، آبنبات، هویج خام، ذرت بوداده (پاپکورن) یا تکههای بزرگ گوشت و سیب به کودکان زیر ۴ سال خودداری کنید.
کودک هنگام غذا خوردن نباید در حال دویدن، بازی کردن یا خندیدن باشد.
۲. انتخاب اسباببازی مناسب
از اسباببازیهایی با قطعات کوچک که ممکن است جدا شوند، برای کودکان زیر ۳ سال پرهیز کنید.
برچسب سنی اسباببازی را بررسی کنید.
هر وسیلهای که قطر آن کمتر از در بطری نوشابه باشد، میتواند خطرناک باشد.
۳. رعایت ایمنی محیط خانه
اشیای کوچک مانند سکه، دکمه، باتری سکهای، مهره، گیره کاغذ، دانههای تسبیح یا جواهرات باید دور از دسترس کودک باشند.
از دسترسی کودک به کیسههای پلاستیکی جلوگیری کنید (خفگی در اثر انسداد مجاری تنفسی).
۴. آموزش و آمادگی والدین
مانورهای کمکهای اولیه مانند مانور «بک بلو (Back Blow)” و «هایملیش (Heimlich)” را یاد بگیرید.
در دورههای کمکهای اولیه و احیای قلبی-ریوی (CPR) مخصوص نوزادان و کودکان شرکت کنید.
*اگر کودک دچار خفگی شد، چه کنیم؟
+برای کودکان زیر یک سال:
کودک را روی ساعد یا زانوی خود به شکلی که صورتش به پایین باشد قرار دهید.
۵ ضربه محکم و دقیق به پشت بین دو کتف بزنید (Back Blows).
اگر جسم خارج نشد، او را برگردانده و ۵ فشار ملایم روی قفسه سینه بزنید (Chest Thrusts).
همچنان در تماس با اورژانس باشید (۱۱۵ در ایران).
+برای کودکان بالای یک سال و بزرگتر:
از کودک بخواهید سرفه کند.
اگر قادر به سرفه یا صحبت نیست، به پشت او ۵ ضربه محکم بزنید.
در صورت بیاثر بودن، مانور هایملیش (Heimlich Maneuver) را انجام دهید (فشار ناگهانی به شکم، درست بالای ناف).
در صورت بیهوشی، احیای قلبی-ریوی آغاز شود و سریع با اورژانس تماس گرفته شود.