نبرد در دل آتش و دود برای نجات جانها
گفتوگوی «شهروند» با نیروهای امدادی جنوب کشور که با فداکاری و شجاعت، در انفجار مرگبار، به جستوجوی جانهای از دست رفته پرداختند
سیما فراهانی| شرایط محیطی به شدت نامساعد بود، آوارهای سنگین و پراکنده، دود غلیظ و خطرات احتمالی ناشی از انفجارهای بعدی، همه و همه بر دشواری کار افزودند. نیروهای امدادی باید با دقت و سرعت عمل میکردند، زیرا هر ثانیه ممکن بود به معنای نجات یا از دست دادن جان یک انسان باشد. آنها فداکاری را در گرمترین نقطه جنوب کشور، تمام کردند. در پی وقوع یک انفجار مهیب که در روزهای اخیر مردم را تحت تأثیر قرار داد، تیمهای امدادی و نجاتگر با تمام توان خود به محل حادثه اعزام شدند تا یکی از دشوارترین ماموریتهای خود را اجرا کنند. با آغاز آواربرداری و عملیات نجات، نیروهای امدادی با همبستگی و همکاری بینظیر، به تلاش برای نجات جان افراد زیر آوار و کمک به مصدومان پرداختند. تیمهای امدادی با عزم و ارادهای قوی، در برابر شرایط دشوار ایستادگی کردند و به کمک هموطنان خود شتافتند.
ماموریت با ماسک ایمنی
تیمهای امدادی با وجود خستگی و فشارهای روحی، هرگز از پا نیفتادند. آنها با همکاری و همبستگی، به یکدیگر قوت قلب میدادند و با استفاده از تجهیزات ایمنی و تکنیکهای حرفهای، به تلاش برای نجات جان انسانها ادامه میدادند. این ماموریت نه تنها آزمون تواناییهای فنی آنها بود، بلکه نشاندهنده عزم و ارادهای قوی در برابر سختیها و چالشها بود.
ناصرالدین مهدی زاده رئیس اداره عملیات جمعیت هلال احمر استان هرمزگان که همچنان در محل حضور دارد، در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» میگوید: «یک محوطه کانتینری، که در ابتدا تصور میکردیم، یک انبار تجهیزات باشد، به یکباره تبدیل به کانون حادثه گسترده شد. ما با سه تیم امدادی به محل اعزام شدیم و هرگز تصور نمیکردیم که با چنین ابعاد گستردهای از حادثه مواجه شویم. به محض رسیدن، حجم حادثه ما را در شوک فرو برد. دود سمی ناشی از آتشسوزی به شدت در فضا پخش شده بود. در مواجهه با مواد مشتعل، از اینکه کدام خاموشکننده استفاده شود، سردرگم بودیم. حجم گسترده آتش به حدی بود که نیروهای عملیاتی حتی نمیتوانستند به محل نزدیک شوند.
در ابتدا، ما به انتقال مصدومان سرپایی پرداختیم و اجسادی که پیدا میشد را در کیسههای مخصوص قرار دادیم و منتقل کردیم. تیم ما شامل 13 نفر بود و در مجموع با مدیرعامل و رئیس اداره عملیات به حدود 18 نفر رسیدیم. با اضافه شدن نیروهای دیگر، تعداد ما تقریباً به 60 نفر افزایش یافت. مواد ناشناخته و دود سمی نیاز به تجهیزات و ماسکهای ایمنی داشت، اما گرمای شدید بندر و حرارت آتش اجازه تنفس را از ما گرفته بود. به تدریج به غروب نزدیک میشدیم و شرایط به شدت دشوارتر میشد. در این وضعیت، دسترسی به افرادی که ممکن بود زیر آوار باشند، بسیار بعید به نظر میرسید. با این حال، ما به جستوجو ادامه دادیم و در نهایت چند جسد را کشف کردیم.»
مصدومان حاد و نیاز به درمان فوری
رئیس اداره عملیات جمعیت هلال احمر استان هرمزگان، شرایط مصدومان در آن منطقه را اینگونه توصیف میکند: «مشخص بود که هیچکس در محوطه اصلی زنده نمانده است؛ یا به دلیل موج انفجار و یا سوختگی جان خود را از دست داده بودند. ساختمانها و سایتهای اطراف نیز به شدت آسیب دیده بودند. وضعیت طوری بود که برخی از مصدومان نیاز به درمان در اتاق عمل داشتند. ما مصدومان از وضعیت حاد گرفته تا سرپایی را پیدا کردیم. هرکس نزدیکتر به محل اصلی بود، وضعیتش هم وخیمتر بود. با این حال خیلی از افراد هم سرپایی درمان شدند. البته آنجا منطقه کاری است. مسکونی نیست. آن ساعت نیز ساعت کاری بود و افرادی هم که در حال تردد بودند آسیب دیدند. همچنین پارکینگ پشت منطقه نیز در آتش سوخته بود و موج انفجار به شدت به آنجا و خودروهایی که در آنجا وجود داشتند، آسیب رسانده بود.»
امدادرسانی با تجربه کافی
این حادثه نه تنها جان افراد را به خطر انداخت، بلکه یادآور فداکاری و همبستگی نیروهای امدادی در مواجهه با بحرانها بود. نوید مظفری نجاتگر یکم جمعیت هلال احمر استان هرمزگان هم از لحظه ابتدایی در محل حضور یافت. او ماموریت خود در این حادثه را اینطور روایت میکند و به خبرنگار «شهروند» میگوید: «طبق اعلام مرکز کنترل هلال احمر، پس از انفجار اولیه، ما بعد از بیست دقیقه به محل حادثه رسیدیم و پس از ارزیابی اولیه، عملیات آغاز شد. در ابتدا آواربرداری شروع شد و در طی این دو روز، چند جسد از زیر آوار خارج کردیم.
در بیرون از محوطه اصلی، همه زخمی بودند و به سرعت تمامی دستگاهها، از جمله اورژانس و آتشنشانی، مصدومان را به مراکز درمانی منتقل کردند و اقدامات درمانی انجام شد. این شرایط دشوار بود، اما ما تجربه کافی در این زمینه داریم و نیروها دست به دست هم دادند تا کار انجام شود. بعد از اطفای کامل حریق، خطراتی مانند انفجار قیر از بین میرود و ما بهطور کامل وارد عمل خواهیم شد. من خودم از روز اول، ساعت دوازده و نیم در محل بودم و بیوقفه کار میکنیم. شب، حریق افزایش یافت و بشکههای قیر منفجر شدند، اما آتشنشانی جلوی آن را گرفت و اجازه نداد که اوضاع بدتر شود. البته انفجارها کوچک بودند و بلافاصله جداسازی بشکهها برای جلوگیری از حریق، انجام شد.»
مدیریت و برنامهریزی بسیار خوب بود
در حالی که برخی از اعضای تیم به جستوجوی مصدومان زیر آوار مشغول بودند، بقیه باید به ارزیابی خطرات احتمالی و مدیریت شرایط اضطراری میپرداختند. مظفری ادامه میدهد: «هر تیمی که میخواست وارد صحنه شود، بیشتر از بیست دقیقه وقت نداشت که داخل برود، مصدومان و اجساد را پیدا کند و برگردد. تیمهای دیگر منتظر میماندند تا نوبتشان شود. بعد تا بقیه تیمها داخل بروند و برگردند، تقریبا یک ساعتی طول میکشید تا باز نوبت تیم اول شود.
در این مدت نیز، تیم اول ریکاوری میشدند و باز به صحنه دود و آتش وارد میشدند. البته ما از لحاظ تجهیزات، کامل بودیم؛ ماسک فیلتر دار، دستکش، کلاه و عینکهای ایمنی داشتیم. میتوان گفت این یکی از سختترین ماموریتها بود. با این حال مدیریت و برنامهریزی بسیار خوب بود و هیچ اتفاقی برای نیروها نیفتاد. همه چیز بهخوبی مدیریت شد. از همان لحظه که وارد شدیم، اقدامات در خصوص مصدومان انجام شد و سریع سراغ آواربرداری رفتیم. حجم آوار متغیر بود. در یک سری نقاط زیاد بود و یک سری کم. داخل محل، نیز خشکی و موج انفجار محسوس بود و بسیاری از آمبولانسهای هلال احمر و اورژانس در آنجا حضور داشتند و سریعاً کارهایشان را انجام میدادند.»
فقط صدای گریه و شیون به گوش میرسید
علاوه بر چالشهای فیزیکی، فشار روانی ناشی از مشاهده وضعیت ناگوار قربانیان و خانوادههای داغدار نیز بر دوش امدادگران سنگینی میکرد. نجاتگر یکم جمعیت هلال احمر ادامه میدهد: «تلخترین صحنه، پیکری بود که وقتی با او مواجه شدم، انگار از دیدن صحنه انفجار خشکش زده باشد و موج انفجار او را گرفته بود. صحنه خیلی بدی بود. خیلی از آمبولانسهای هلال احمر و اورژانس آنجا بودند سریع کارهایشان انجام میشد. من نیز در آواربرداری مشغول بودم و از همان لحظه که وارد شدیم، به مصدومان رسیدگی کردیم. تمام ساختمانها چک و بررسی شدند و آواربرداری ادامه یافت. برخی از خانوادهها در کنار اسکله حضور داشتند و صحنه بسیار سختی بود؛ آنها داغدار و شوکه بودند و نمیدانستند چه کار کنند. فقط صدای گریه و شیون به گوش میرسید.»
آمادگی و ایمنی؛ کلید موفقیت در عملیات نجات
عملیات امدادی پس از انفجار اخیر، یکی از دشوارترین ماموریتهایی بود که نیروهای امدادی با آن مواجه شدند. یوسف دهقانی، امدادگر جمعیت هلال احمر استان هرمزگان شهرستان قشم نیز، از سختیهای این ماموریت میگوید: «شرایطی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم بسیار دشوار است. البته برای افرادی مانند ما، این شرایط ممکن است قابل تحملتر باشد، اما دیدن افرادی که در اینجا ایستادهاند و خانوادههایشان که از وضعیت عزیزانشان بیخبرند، واقعاً سخت و دلخراش است.
ما در محوطه عملیاتی منتظریم تا به محض دریافت علامت مبنی بر وجود افرادی زیر آوار، برای کمک اقدام کنیم. همچنین، ما پشتیبان آتشنشانی هستیم و به افراد داخل محوطه کمک میکنیم. اگر آتشنشانی نیاز به اکسیژن تراپی و یا کمکهای اولیه داشت، به او رسیدگی میکنیم. ما با توجه به آموزههایی که از قبل داشتهایم، باید در این شرایط خود را وقف دهیم و بدن خود را آماده نگه داریم. از انجام کارهای اضافی پرهیز کنیم و گروهها بهصورت منظم و با تغییر تیمها کار کنند تا همه خسته نشوند. هر شهرستانی که اعزام شده، دو یا سه تیم به مدت دو ساعت کار انجام میدهند و سپس تیمها عوض میشوند تا نیروهای تازه نفس وارد عمل شوند.
همچنین باید مراقب گرمازدگی و خفگی باشیم و از بروز ضعف جلوگیری کنیم. از نظر تأمین مواد غذایی و نوشیدنی، به ویژه شیر، با توجه به آلودگی موجود، احتیاط لازم را به عمل میآوریم تا مشکلاتی مانند عفونت ریه پیش نیاید. عملیات ما با استفاده از ماسک و تجهیزات ایمنی انجام میشود. قبل از ورود به محوطه عملیاتی، ایمنی فردی چک میشود و ماسکها و تجهیزات یکبار مصرف با هر بار ورود و خروج تعویض میشوند. کلاه ایمنی، دستکش و عینک نیز از الزامات هستند و با هر بار ورود و خروج، افراد بررسی میشوند.»
عملیات در جهت مخالف وزش باد
یوسف دهقانی در ادامه صحبتهایش میگوید: «هر شهرستان یک سر تیم دارد که مسئول بررسی ایمنی تیم خود است. با توجه به وجود دود غلیظ، نمیتوان بهطور ناگهانی به سمت آن رفت، زیرا خطر حریق و انفجار وجود دارد. تغییر جهت وزش باد نیز تأثیرگذار است و تیمهای عملیاتی باید در جهت مخالف باد عملیات خود را انجام دهند. وقتی باد از سمت شرق بوزد، تیم عملیاتی شرق نمیتواند کار انجام دهد.
در اطراف محوطه آتشنشانی، اورژانس و تیمهای مختلف در حال انجام مأموریت هستند و احتمال گرگرفتگی و حریقهای کوچک نیز وجود دارد. دود موجود نیز نفتی و غلیظ است، بنابراین احتیاط در این زمینه الزامی است. حمایت روانی از خانوادهها نیز در اولویت ماست. نیروهای داوطلب، به ویژه تیم سحر، در محل مستقر شدهاند و ما نیز در صورت مشاهده هرگونه مشکل، سعی میکنیم افراد را آرام کنیم. انتظار خانوادهها برای دریافت خبر از عزیزانشان و نگرانی مردم درباره زمان اطفای حریق، فشار زیادی را به ما وارد میکند.»
حمایت روانی
دیدن چهرههای نگران و ناامید خانوادهها که در انتظار خبری از عزیزانشان بودند، قلب هر امدادگری را به درد میآورد و انگیزه آنها را برای ادامه کار دوچندان میکرد: «ما باید تلاش کنیم که در این شرایط، آرامش را حفظ کنیم و اجازه ندهیم شایعات دامن بزنند. بهعنوان مثال، وقتی فردی در حال فیلمبرداری بود، خودم با او صحبت کردم و خواستم که فیلم نگیرد، زیرا این کار ممکن است باعث ایجاد استرس برای خانوادهها شود. حتی به نیروهای امدادی نیز تأکید کردیم که عکسها و فیلمها جایی منتشر نشود. حمایت روانی برای افرادی که در اینجا نیستند و نمیتوانند وضعیت را ببینند، بسیار مهم است و تصویر نمیتواند گویای تمام واقعیتها باشد.»