آغاز ساخت چندین پایگاه امداد جادهای خیرساز در آذربایجان شرقی با حضور رئیس جمعیت هلال احمر
١٠ گام بلند داوطلبان در مسیر نجات
[ مریم رضاخواه] در سرزمینی که حوادث طبیعی و جادههای پرپیچوخمش، گاه قصههای تلخی از بیکسی و فقدان روایت میکنند، هر گام انساندوستانه، نه فقط حرکتی فیزیکی، بلکه تجلی نوری است که از دل مهربانی میتابد. آذربایجان شرقی، با تمام زیباییها و شکوهش، بارها شاهد لحظاتی بوده که جان انسانها در گرو ثانیهها مانده و دستی برای نجات نبوده است. اما حالا، در آستانه دههای که به نام کرامت مزین شده، این خطه شاهد فصلی تازه است؛ فصلی که به جای انتظار، با اقدام داوطلبانه آغاز میشود.هنوز هم کسانی هستند که بینامونشان، اما با دلهایی روشن، به یاری انسانها میشتابند. در همین فضا، ١٠ کلنگ خیران داوطلب هلال احمر، در ١٠نقطه از آذربایجان شرقی بر زمین خورد؛ اما نه برای شکافتن خاک، بلکه برای پیریزی امید. این پایگاهها قرار نیست فقط بناهایی بتنی در کنار جادهها باشند؛ بلکه سنگرهایی خواهند بود برای نجات جانهایی که در لحظهای بحرانی، چشم به راه نوری از دورند.
داستان این کلنگزنیها، داستان همدلی است؛ از پدر داوطلبی که زمین پدریاش را بخشید، تا پیرمرد داوطلبی که رؤیای ساختن پناهگاهی برای لحظههای سخت را سالها در دل داشت. اینها تنها قطعاتی از یک پازل بزرگاند؛ پازلی از کرامت، ایثار، مشارکت و مسئولیتپذیری اجتماعی که به دست جمعی از داوطلبان هلال احمر، نهادها و نیکوکاران ساخته میشود. آغاز این پروژه، آغاز مسیری است که در آن «امنیت»، «آرامش» و «نجات» نه بهعنوان شعار، بلکه بهعنوان دستاوردی واقعی، در دل جادههای پرحادثه خواهد نشست.
نهالهایی از امید در دل جادههای حادثهخیز
شهرهای تبریز، خداآفرین، تسوج، مرند، جلفا، ملکان، ورزقان و چاراویماق، میزبان پایگاههایی خواهند بود که قرار است در سختترین لحظات، مأمن مردم باشند. در شرایطی که ثانیهها برای نجات جان انسانها حیاتی است، این پایگاهها بهمنزله پل میان حادثه و نجات خواهند بود.
با اعتباری بالغ بر ۶۷۳ میلیارد ریال و مشارکت بخش خصوصی، خیرین داوطلب و نهادهای پشتیبان، این پروژه نهتنها یک حرکت عمرانی، بلکه یک جریان انسانی عمیق است؛ روایتی از دلسوزی و همت، در روزگاری که انسانها بیش از همیشه به هم نیاز دارند.
خیرین، شفیعان جانهای در راه ماندهاند
پیرحسین کولیوند، رئیس سازمان هلال احمر کشور در این مراسم با تبریک دهه کرامت، آغاز این پروژهها را گامی مبارک در راستای خدمت به مردم دانست و گفت: امروز نه تنها کلنگی بر زمین زده میشود، بلکه بر دلهایی مینشیند که زیباترین میراث انسانیت، یعنی نوعدوستی و عطوفت را زنده میکنند. این پایگاهها، پناهگاه مردم در روزهای سخت خواهند بود و از صمیم قلب از خیرین و دستاندرکاران این پروژه سپاسگزارم.
وی ادامه داد: این اقدام خیران، چراغ راهی برای نجات جان انسانها در دنیا و شفیعی برای آخرت خواهد بود. با استعانت از امام رضا (ع)، این آغاز مبارک را گرامی میداریم و امیدواریم که با همت خیرین، نیکوکاران و مسئولین، بتوانیم ظرفیت امدادرسانی خود را به طور چشمگیری افزایش دهیم.
رئیس جمعیت هلالاحمر همچنین بر اهمیت نقش خیرین در توسعه زیرساختهای امدادی تأکید کرد و افزود: خیرین، سرمایههای اجتماعی کشور هستند که با اقدامات خداپسندانه خود، نهتنها جان انسانها را نجات میدهند، بلکه الگویی برای جامعه در مسیر نوعدوستی و ایثار ارائه میکنند.
جزییات کلنگزنی پایگاه های امداد و نجات در آذربایجان شرقی
در گوشهای از آذربایجان شرقی، زمینهایی که روزگاری خاموش و بینشانه بودند، با صدای کلنگهایی که با نیت نجات و خدمت بر خاک نشستند، جان تازهای گرفتند. این صدای کلنگها، نوید ساخت ۹ پایگاه جدید امداد و نجات و یک ساختمان اداری را میداد؛ ساختوسازهایی نه صرفاً با آجر و سیمان، بلکه با اعتماد و همراهی مردم، خیرین داوطلب و فعالان مسئولیت اجتماعی شرکتها.
حمید منجم، مدیرعامل جمعیت هلالاحمر آذربایجان شرقی، با نگاهی سرشار از اطمینان، در گفت و گو با «شهروند» از «باور» سخن گفت؛ باوری که امروز در دل خیرین داوطلب، گروههای اجتماعی و بخش خصوصی نسبت به هلالاحمر شکل گرفته است. «ما دولت نیستیم؛ ما مردمیم»، جملهای است که او بارها تکرار کرده و امروز با این پروژهها جان تازهای گرفته است.
او توضیح می دهد که با آغاز عملیات ساخت این ۹ پایگاه جدید، تعداد پایگاههای امداد و نجات در استان از ۳۳ به ۴۲ خواهد رسید؛ یعنی رشدی ۲۶ درصدی در مدت کوتاه فعالیت مدیریت فعلی. نکته مهم اینجاست که تمام این پروژهها بدون استفاده از بودجههای داخلی جمعیت و صرفاً با تکیه بر مشارکتهای مردمی و منابع مسئولیت اجتماعی شرکتها تأمین مالی شدهاند.
منجم با اشاره به موفقیت دو پایگاه امدادی که سال گذشته نیز از همین مسیر به بهرهبرداری رسیدند، می گوید: «اینها فقط پروژههای عمرانی نیستند؛ اینها شاخصهایی از رشد سرمایه اجتماعی ما هستند. وقتی یک شرکت یا یک خیر داوطلب با تمام دل و جان پای ساخت یک پایگاه امدادی میآید، یعنی به ما اعتماد دارد؛ یعنی باور کرده که کمکش بهجای درستی میرود.»
او ادامه می دهد: «مردم امروز بیشتر از همیشه در کنار ما هستند. هلالاحمر را صرفاً بهعنوان یک نهاد امدادی نمیبینند، بلکه آن را بستری برای مشارکت، تعامل و همدلی میدانند. این روند رو به رشد سرمایه اجتماعی، نقطه اتکای ما برای آینده است.»
کلنگهایی که امروز بر زمین خوردند، تنها آغاز عملیات ساخت نیستند؛ آنها نشانهای از ادامه مسیری روشناند. مسیری که در آن جادهها و روستاها، با امید و امنیت بیشتری به آینده مینگرند و امدادگران، با پشتیبانی بهتر و نزدیکتر، آمادهاند تا در هر لحظهای که حادثه سر میرسد، جان و دلشان را به میدان ببرند.
همدلیها، ریشههای نجات آینده
این پروژه با مشارکت نهادهایی چون منطقه آزاد ارس، شرکت آناتا، مجتمع مس سونگون و دیگر نیکوکاران داوطلب هلال احمری که گمنام و بیهیاهو آمدهاند تا به مردم خدمت کنند، به ثمر خواهد نشست. آنها که جانِ کارند، نه نامِ کار.
پایگاههایی که قرار است با تجهیزات پیشرفته، تیمهای واکنش سریع و دسترسی سریع در جادهها و مناطق بحرانزده، دژهای نجات باشند؛ نه فقط برای امروز، بلکه برای نسلهایی که خواهند آمد.
دهه کرامت جانها
آغاز این پروژه در دههای که به نام امام رضا (ع) و خواهر بزرگوارش حضرت معصومه (س) مزین است، رنگی از معنویت به این اقدام بخشیده است. حرکتی که ریشه در کرامت انسانی دارد و ثمرهاش، آرامش و امنیتی است که روزی در لحظههای پراضطراب به داد انسانها خواهد رسید.
روایت یک نیکوکار داوطلب؛ «کاری کردم که به یادگار بماند»
در میان جمعی از مسئولان و خیرین، پیرمردی آرام و متواضع ایستاده بود؛ چهرهای آفتابسوخته، صدایی گرم و نگاهی روشن از رضایت. نامش میرحیدرموسوی است؛ نیکوکار داوطلبی که زمین شخصیاش را برای ساخت یکی از پایگاههای امداد جادهای هلالاحمر اهدا کرده. نه برای شهرت، نه برای یادبود؛ فقط برای آنکه شاید روزی، جان انسانی در آن نقطه نجات پیدا کند.
او با لبخندی صمیمی، از انگیزهاش به «شهروند» میگوید: «خیلیها دوست دارن مسجد بسازن یا مدرسه. منم دلم میخواست کاری کنم که در لحظات سخت لازم شود. اگر کسی گرفتار شود یا زخمی، بتواند در این پایگاه نجات پیدا کند . در این شرایط انسان کاری کرده تا همیشه به یادگار بماند. محلی باشد برای نجات افراد و گرفتار شدگان.»
آقای موسوی که متولد سال ۱۳۳۶ است و سالها در تهران مغازه داشته، میگوید این ایده سالها در ذهنش بودهد و داوطلبانه دست به انجام این کار خیر زده است: «به چند جا فکر کرده بودم. ولی هیچکدام مثل این زمین نبود. دیدم زمین کنار جادهست، گفتم این بهترین موقعیت هست. با دوستانم مشورت کردم و همگی به این نتیجه رسیدیم که این زمین ٢٨٠٠ متری بهترین مکان برای پایگاه امداد و نجات است.»
وقتی از او درباره واکنش خانوادهاش میپرسیم، نگاهش گرمتر میشود: «موافق بودند. خدا رو شکر. اینجور کارا باید از دل خانواده هم بگذرد. اگه همدل نباشند، آدم نمیتواند تصمیم درستی بگیرد.»
او در پایان گفتوگویش جملهای میگوید که در ذهن باقی میماند؛ جملهای که تمام فلسفه ایثار و داوطلبی را در خود دارد: « یک کار خوب، اگه برای دل آدم باشه، برای خدا باشه، تا همیشه میمونه. شاید من نباشم، ولی همین پایگاه یه روز جون یکی رو نجات میده.»
زمینی اهدا کردم تا پایگاهی برای نجات باشد
در میان خیرینی که دل در گرو نجات جان انسانها گذاشتهاند، نام سرمنش نیز میدرخشد. این خیر داوطلب با اهدای یک قطعه زمین ۱۳۰۰ متری، سهمی ماندگار در احداث یکی از پایگاههای امداد جادهای ایفا کرده است. وقتی با او درباره انگیزهاش صحبت میکنیم، با لحنی محکم و پدرانه به «شهروند» میگوید:
«در منطقه ای که زندگی می کنیم، پایگاه هلالاحمر نداشت. خواستم کمکی باشد برای مردم فقیر و نیازمند. مرحوم پدرم ، همیشه به فکر مردم بود. بخشی از زمینی که ارثیه پدریم بود، با رضایت خانواده، داوطلبانه واگذار کردم برای ساخت این پایگاه. قول دادیم بسازیمش و در اختیار جمعیت هلالاحمر بگذاریم.»
سرمنش که خود دستی در کار ساختوساز دارد، درباره مشخصات این پایگاه میگوید: «زمینش ۱۳۰۰ متره و قراره یک بنای ۲۵۰ متری ساخته شود. امیدوارم هرچه زودتر کلنگش به زمین بخورد و به بهرهبرداری برسد.»
او نیز همچون دیگر خیرین داوطلب این طرح، از حمایت خانوادهاش در این تصمیم سخن میگوید: « زمین از پدرم به ارث رسیده بود و متعلق به خودم بود. خانواده ام نیز کاملا راضی بودند. اینجور کارها باید با دل و همراهی انجام شود.» سخاوت و مسئولیتپذیری، وجه مشترک همه خیرین داوطلبی است که در این طرح نقش داشتهاند؛ انسانهایی که با ایمان و نیت خالص، بستری برای آرامش، امنیت و نجات در آیندهای نهچندان دور فراهم کردهاند./