یک امدادگر در گفتوگو با «نیویورکر» از محاصره دوماهه غزه میگوید؛ اوضاع وخیمتر از حد تصور است
در تقلا برای زنده ماندن
اواسط ژانویه (اواخر دی ماه ١٤٠٣)، اسرائیل و حماس با آتشبس موافقت و موقتا جنگ غزه را که پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد و تاکنون جان بیش از ٥٠ هزار فلسطینی را گرفته، متوقف کردند. در طول ١٥ ماه اول جنگ، رفتار اسرائیل، بهویژه در جلوگیری از ورود کمکهای کافی به غزه، محکومیت بینالمللی را به همراه داشت. وضعیت در طول آتشبس بهبود یافت، اما اوایل ماه مارس، اسرائیل ورود کمکهای ضروری را کاملا ممنوع کرد و مذاکرات برای تمدید آتشبس با کارشکنیهای اسرائیل شکست خورد. از آن زمان، نبرد تمامعیار اسرائیل با غزه از سر گرفته شده و میزان غذا و دارویی که در این منطقه باقی مانده، بهطرز اسفناکی برای نیازهای مردم آن ناکافی است. «لوئیز واتریج»، افسر ارشد اورژانس در آژانس امداد و کار سازمان ملل برای پناهندگان فلسطینی (آنروا)، در گفتوگو با مجله آمریکایی «نیویورکر» (The New Yorker) از واقعیت هولناکی که اهالی غزه بعد از انسداد کمکهای بشردوستانه به دست اسرائیل با آن مواجههاند و چگونگی تلاش امدادگران برای عبور از تهدیدات مرگبار اسرائیل گفت. سال ٢٠٢٤، اسرائیل با تصویب دو لایحه که ژانویه ٢٠٢٥ به اجرا درآمدند مانع فعالیت آنروا در سرزمینهای اشغالی شد، اما کارکنان محلی این آژانس امدادی در تلاش برای ادامه کار خود بودهاند.
وضعیت کنونی غزه، یعنی دوره پس از پایان آتشبس، را چگونه توصیف میکنید؟
میتوان با اطمینان گفت تا به امروز، تمام پیشرفتهایی که در طول آتشبس حاصل شد، معکوس شده است. بیش از دو ماه است که هیچ کمکی وارد غزه نشده است. این فقط مربوط به کمکهای بشردوستانه نیست، همه مایحتاج همینطور است، از ذخایر تجاری تا سوخت، غذا و دارو؛ همه چیز. در واقع بیش از دو ماه است که هیچ چیزی وارد غزه نشده است. آنروا توانست در طول آتشبس به کل جمعیت غزه غذا بدهد و اقلام غیرغذایی یعنی سرپناه، لوازم بهداشتی و چیزهایی از این قبیل را برای ٥٠٠هزار نفر فراهم کردیم. وخامت اوضاع اکنون فراتر از حد تصور است و در بیان نمیگنجد. مردم اساسا گرسنهاند. وقتی با امدادگران صحبت میکنیم از گرسنگی کودکان میگویند. مردم با یک وعده غذایی در روز زنده میمانند و بدون دارو هستند.
در طول آتشبس چه اتفاقی میافتاد؟ قبل از آتشبس درباره مشکلات عبور کالا از مرز و توزیع در غزه شنیده بودیم. چه چیزی در آن دوره تغییر کرد؟
تفاوت در دسترسی بود. فعالیتهای ما بیش از یک سال، از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ژانویه ۲۰۲۵، از هر نظر با محدودیت و فشار از سوی اسرائیل مواجه بود. تأسیسات ما هدف حمله اسرائیل قرار میگرفت. من ساعتها در کاروانها منتظر تحویل کمک به مردم، حرکت و دسترسی بودم و اسرائیلیها اجازه نمیدادند. سال گذشته همین موقع قبل از حمله نظامی اسرائیل در رفح بودم، ۱.۴ میلیون نفر در آنجا بودند و سپس هرجومرج شد. اما در طول آتشبس، بولدوزرها و ماشینآلات مورد نیاز را تحویل گرفتیم. غذا تحویل داده شد. توانستیم خدمات و کمک به مردم را در تمام مناطق غزه ارائه دهیم و اینها، قبل از آتشبس نبود.
در طول آتشبس هزاران کامیون وارد غزه شدند، چیزی که قبل از آتشبس هرگز ندیده بودیم. قبل از آتشبس، گاهی اوقات شاید حدود ٥٠ کامیون در روز دریافت میکردیم. از آن تعداد به بیش از چهار هزار کامیون در هفته در طول آتشبس رسیدیم. همه چیز تغییر کرد. همچنین دسترسی به داخل غزه داشتیم. مناطقی بود که ماهها از آنها بیخبر بودیم. رفح یکی از آنها بود. توانستیم برخی از مراکز بهداشتی را بازسازی کنیم. در پایان سال گذشته، شاهد محاصره کامل و تمامعیار جبالیا بودیم. پس از آتشبس، امدادگران ما توانستند به آن مناطق دسترسی پیدا کنند. مردم به خانههای ویران خود برگشتند تا بستگانشان را از زیر آوار بیرون بیاورند. برخی هفتهها و برخی بیش از یک سال زیر آوار دفن بودند. با شکستن آتشبس و انجام محاصره تمامعیار غزه، اکنون همه اینها از دست رفته است.
سال اول جنگ شما و دیگر امدادگران میگفتید کمکها همیشه ناکافیاند، اما بهندرت به صفر میرسند. ٥٠٠ کامیون در روز لازم بود، اما ١٠٠ یا ٢٠٠ یا ٧٥ کامیون اجازه ورود به غزه پیدا میکردند. اما آنچه اکنون اتفاق میافتد، یعنی «صفر کامیون» فاجعه است.
این حرف کاملا منصفانه است. حدود ٥٠٠ کامیون در روز لازم بود تا نیازهای دو میلیون نفر را تأمین کند و حالا هیچ کامیونی وارد غزه نمیشود.
تعاملات شما با اسرائیل سال گذشته محدود بود، الان چطور است؟ آیا میدانید آنها چگونه اتفاقات را توضیح میدهند؟
از زمان اجراییشدن لایحه کنست (پارلمان اسرائیل) در پایان ژانویه، ما اکنون سیاست قطع ارتباط با مقامات اسرائیلی را داریم. آنها با آنروا ارتباطی نخواهند داشت. هماهنگی و ارتباطات از طریق دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل انجام میشود. اما واقعیت این است که ما بزرگترین آژانس بشردوستی با ١٢ هزار کارمند هستیم. ما تنها آژانسی هستیم که میتوانیم با این محاصره دو ماهه بدون تدارکات و بدون ارتباط، هنوز کاری انجام دهیم. مقامات اسرائیلی همکاری با آنروا را قطع کردند که اوضاع را از هر نظر بسیار سختتر میکند.
در حال حاضر امدادگران به سه دسته تقسیم میشوند. برخی همکاران من که ساکن غزهاند و هر روز از خواب بیدار میشوند و به جامعه خود خدمت میکنند. آنها در تمام طول جنگ این کار را انجام دادهاند. آنها هر روز جان خود و خانوادههایشان را برای انجام این کار به خطر میاندازند. دسته دوم افرادی مانند من هستند که دیگر اجازه ورود به غزه را ندارند، اما دانش کافی از این منطقه دارند. این فقط شامل امدادگران آنروا نیست. ما شاهد افزایش امدادگران سایر آژانسهای سازمان ملل یا سازمانهای غیردولتی، پزشکان و جراحانی هستیم که آموزشدیده و قادر به ارائه کمک به مردم غزه هستند که از ورود آنها به این باریکه جلوگیری میشود. دسته سوم هم امدادگرانی هستند که جان خود را در راه کمک به مردم غزه از دست دادهاند. نزدیک به ٣٠٠ نفر از همکاران من در آنروا و در مجموع ٤٠٠ امدادگر در مسیر امدادرسانی بر اثر حملات اسرائیل جان باختهاند.
در طول یک سالونیم گذشته اسرائیل مانع کمکرسانی میشد. بعد نوعی فشار بینالمللی به وجود میآمد یا وضعیت انسانی غزه بهشدت وخیم میشد و اسرائیل اجازه میداد برای مدت کوتاهی کمکهایی وارد شود تا بتواند بگوید ببینید، اوضاع به آن بدی که مردم میگویند، نیست و سپس دوباره از ورود کمکهای کافی جلوگیری میکرد. به نظر میرسد که نسخهای از این روند ادامه دارد. غذا در طول آتشبس وارد میشد و مردم میتوانستند برخی از مایحتاج خود را تهیه کنند و اکنون دوباره از ورود ضروریات زندگی جلوگیری میشود.
این تحلیل منصفانهای از اتفاقات است، اما حالا همه چیز تحت تاثیر است؛ از آنچه میخورید تا موارد ساده بهداشتی تا اینکه نمیدانید آیا تا پایان روز مجبور به ترک خانهتان میشوید یا نه و اگر آواره شوید به کجا بروید؟ من با همکارانم که ساکن غزه هستند، صحبت میکنم و آنها شبها نمیتوانند بخوابند. میگویند هواپیماها از کنارتان رد میشوند. گاهی اوقات بمب میاندازند، گاهی هم نه. بنابراین شما دائم در ترس زندگی میکنید. غذای کافی وجود ندارد و شما گرسنه و خسته و از پا افتادهاید. در یک لحظه، دوباره آواره میشوید و مجبورید بدون هیچ اطلاعی به منطقه دیگری بروید و این بیرحمی ادامه دارد. آنها مدام تا آخرین حد تحت فشار قرار میگیرند و دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند. چیزی که سال گذشته زیاد از مردم شنیدم این بود که اساسا، ما اینجا خواهیم ماند و با هم خواهیم مرد، زیرا در این وضعیت مرگ اجتنابناپذیر است.
پس از بازگشت این سطح از کمبود فعلی در غزه، اوضاع در سطح اجتماعی به کدام سمت میرود؟
اوایل هفته گذشته، افرادی در پناهگاهی در غزه درباره مادری به ما گفتند که هنوز مقداری آرد داشت و وقتی نان درست میکرد و بوی آن را دیگر بچههای گرسنه میشنیدند، احساس گناه میکرد. وقتی فرزندان دیگران پی تکهای نان به سمت او میآمدند، نان را با آنها تقسیم میکرد، با علم به اینکه این کار جان فرزندان و خانوادهاش را به خطر میاندازد. اما چه کاری از دستش برمیآمد؟ آنها بچههایی گرسنه هستند. داستانهای زیادی از این دست در غزه میشنویم که مردم چیزی ندارند، اما به نوعی هنوز هم آن را به اشتراک میگذارند. نمیدانم آنها این قدرت را از کجا پیدا میکنند!
بنابراین این نیرو در جامعه غزه وجود دارد که واقعا الهامبخش، قدرتمند و در عین حال تکاندهنده و حیرتانگیز است. واقعا دردناک است که آنها اینگونه زندگی میکنند، اما هنوز هم یکدیگر را به حال خود رها نمیکنند. اما مثل هر جامعهای، البته وحشت هم وجود دارد، زیرا مردم گرسنهاند و سعی در زنده ماندن دارند و این بر جامعه نیز تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین شما واقعا نمیتوانید از یک رویکرد کلی را در چگونگی تلاش دو میلیون نفر برای جان به در بردن از گرسنگی در نظر بگیرید. هیچکس در غزه سه وعده غذایی در روز ندارد. آنها یک وعده غذایی در روز دارند. بعضی از مردم یک روز را بدون غذا میگذرانند. بسیاری از والدین غذا نمیخورند تا فرزندانشان بتوانند غذا بخورند و البته این بر همه چیز تأثیر خواهد گذاشت./