گزارش« شهروند» ازفعالیت های کاروان های داوطلبانه در مسیر سلامتی و آگاهی
آن سوی تب و تشنگی؛ کاروانهایی برای نجات و دانایی
مریم رضاخواه| در دل کویر، جایی که آب هنوز آرزویی دور است و خانهها با حصار باد و آفتاب ساخته شدهاند، روزهایی هست که یک کاروان، شبیه قاصدک، رد مهربانی را با خود به ارمغان میآورد. روزهایی که کودکی با تب و گلوی خشک، چشمانش برق میزند از دیدن مردی با روپوش سفید. روزهایی که مادران روستا، با دلشورهای آرام، کودکانشان را برای واکسیناسیون و معاینه به زیر سایه چادری سفید میآورند؛ همان چادر هلالاحمر که برایشان بوی زندگی میدهد. «نذر خدمت» نه فقط نام یک طرح ملی است، بلکه داستان نذرهای خاموشیست که هر پزشک، هر امدادگر و هر داوطلبی در دلش زمزمه میکند؛ نذر دانستن، نذر درمان کردن، نذر ماندن کنار مردم. طرحی که از دل کمآبی و خشکسالی جنوب متولد شد، اما قد کشید تا امروز با شانههای استوار داوطلبانش، به کوهستانهای سرد غرب، دشتهای داغ شرق و روستاهای فراموششده مرکز ایران هم برسد.
محمدجواد عزتی وظیفه خواه، رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر، با نگاهی ژرف و انسانی به این طرح نگاه میکند؛ گویی هر آمار، یک قصه است و هر عدد، نشانی از دستهایی که التیام بخشیدند، آموزشی که آگاهی آورد، یا دارویی که نجاتبخش شد.
او در گفت و گو با «شهروند» از «نذر خدمت» نه بهعنوان یک پروژه، بلکه بهعنوان یک جریان زنده یاد میکند؛ جریانی که از دل عشق و تعهد میجوشد و در جغرافیای رنج، بذر امید میکارد. رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر، از برنامهای میگوید که سالهاست ردپای مهربانی را در مناطق کمبرخوردار کشور حک کرده است.
او توضیح میدهد که این طرح از سال ۱۳۹۷ و با نام اولیه «نذر آب» متولد شد؛ پاسخی به خشکسالی شدید و کاهش نزولات جوی در کمربند خشک اقلیمی ایران. اما بعدها، به دستور دکتر کولیوند رئیس جمعیت هلال احمر و برای گسترش دامنه خدمات، نام و ساختار آن به «نذر خدمت» تغییر یافت تا خدمات متنوعتری چون آموزش و توانمندسازی، زیست محیطی و آب رسانی، سلامت و معیشت و کارآفرینی، را در بر گیرد.
سلامت؛ محور تپنده نذر خدمت
«سلامت» یکی از مهمترین ارکان نذر خدمت است. عزتی با نگاهی دقیق به آمارها اشاره میکند که تاکنون ۷۷۲ کاروان سلامت در قالب این طرح برگزار شده و سه هزارو دویست و هفتاد نفر از کادر درمانی داوطلب اعم از پزشک و پیراپزشک به این مناطق اعزام شدهاند. این کاروانها در مجموع هزارو نود و چهار روستا و ۲۹۷ شهرستان را تحت پوشش قرار دادهاند.خدمات سلامتمحور این کاروانها گسترده است: از پایش و غربالگری بیماریهای شایع، ارائه خدمات دارویی و بهداشتی رایگان، تا مشاوره و ارجاع تخصصی به مراکز درمانی.
آموزش و توانمندسازی؛ ستون پنهان اما بنیادین نذر خدمت
اگرچه چهرهی آشکار طرح «نذر خدمت» را کاروانهای سلامت و خدمات درمانی شکل میدهند، اما آنچه این حرکت ملی را ماندگار، ریشهدار و مؤثر میسازد، ستون پنهانی بهنام آموزش و توانمندسازی است. آموزشهایی که نهفقط به درمانِ امروز میپردازند، بلکه برای سلامت فردا سرمایهگذاری میکنند.
محمدجواد عزتی وظیفه خواه، رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر، در همینباره میگوید: «کاروانهای نذر خدمت فقط برای درمان نمیآیند؛ آنها حامل آگاهیاند.» به گفتهی او، آموزشهای عمومی مانند کمکهای اولیه، بهداشت فردی، بهداشت باروری و سلامت روان، در کنار آموزشهای تخصصی همچون شناخت بیماریهای مشترک انسان و دام، اصول خودمراقبتی و شیوههای مقابله با بیماریهای شایع محلی، بخش جداییناپذیر این طرح است.اینجا دیگر صرفاً درمان مطرح نیست، بلکه نذر خدمت آمده تا دست در دست جوامع محلی بگذارد، توانشان را بالا ببرد و به آنان بیاموزد چگونه حافظ سلامت خود و اطرافیانشان باشند؛ برای امروز، برای فردا.
رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر به کارگاههای تخصصی هم اشاره میکند: «در بعضی مناطق، آموزشهایی درباره استفاده از سیستمهای نوین آبرسانی، الگوهای کشت جایگزین، و نگاهداشت آب سالم برگزار شده؛ چون برای ما پیشگیری از بحران، حتی مهمتر از واکنش به آن است.»
در سال ۱۴۰۳، رویکرد آموزشی این طرح ملی نیز در قالب پروژههای ملی و استانی دنبال شد. تنها در سال گذشته، ۴۲ هزار و ۴۲۱ نفر از آموزشهای تخصصی و عمومی این برنامه در حوزههای سلامت، بهداشت، پیشگیری و مراقبت بهرهمند شدند؛ آموزشهایی که نه تنها موجب کاهش نیاز به درمان میشود، بلکه نوعی سرمایهگذاری در امنیت سلامت کشور است.با مراجعه به روند اجرای این طرح در سالهای پیش، میتوان افزایش تدریجی کیفیت و کمیت آموزشها را بهوضوح مشاهده کرد.
دستاوردهای طرح ملی «نذر خدمت»
از آغاز طرح تاکنون:
• 772 کاروان سلامت
اعزامشده به مناطق کمبرخوردار کشور
• 3,270 کادر درمان داوطلب
شامل پزشک، پرستار، پیراپزشک و روانشناس
• 1,094 روستا
تحت پوشش مستقیم خدمات سلامت
• 297 شهرستان
میزبان خدمات داوطلبانه درمانی
• 249,000 نفر
بهرهمند از خدمات مستقیم کاروانهای سلامت
در حوزه آموزش در سال 1403:
• 42,421 نفر
شرکتکننده در دورههای آموزشی سلامت، بهداشت، پیشگیری و مراقبت
یک نذر هفتساله
تا امروز، بیش از ۲۴۹ هزار نفر از هموطنانمان از خدمات مستقیم کاروانهای سلامت بهرهمند شدهاند. این برنامه در قالب پروژههای ملی و استانی اجرا میشود و در هر دوره، ۴ رویکرد را دنبال میکند: سلامت محور، آموزش و توانمندسازی ، محیط زیست و آبرسانی، معیشت و کارآفرینی.
امسال، پرتوانتر از همیشه
نذر خدمت امسال نیز با صدور مجوز رسمی میثم افشار،دبیرکل جمعیت هلالاحمر، در روز هجدهم اردیبهشت و همزمان با هفته هلالاحمر افتتاح شد. ۳۲ استان در قالب پروژه استانی، مجری آن خواهند بود و ٤ استان هم نقش معین را در قالب پروژه ملی ایفا میکنند. عزتی امیدوار است این طرح، به الگویی از «نذر آگاهی، سلامت و همدلی» تبدیل شود و در سالهای آینده نیز پربارتر از گذشته ادامه یابد.محمدجواد عزتی وظیفه خواه از همراهی ۸۱ استان معین در پروژه های ملی با افتخار یاد میکند. «هر بار که پزشک داوطلبی چمدانش را برای رفتن به روستایی دور میبندد، یک نذر انساندوستانه در دل این سرزمین ادا میشود. نذری برای زندگی..»
وقتی اسباببازی، امید میشود
میگوید از سال ۱۳۸۹ به صورت داوطلب وارد جمعیت هلالاحمر شده و حالا بعد از سالها حضور در کاروانهای نذر خدمت، هنوز دلش برای هر سفری تندتر میزند. مریم گرجی، مربی آموزش کودکان است؛ با صدایی آرام، اما پرشور از خاطراتی میگوید که جایشان نه فقط در حافظه، بلکه در دل آدم میماند.
«چهار یا پنج دوره با نذر خدمت همراه بودم. هر بار که میرفتیم، تیم بزرگی بودیم. از پزشک و پرستار گرفته تا مربیان آموزش و داوطلبان امدادی. قبل از هر اعزام، بررسی میکردیم که روستاهایی که قرار است برویم چه نیازهایی دارند، چند کودک دارند، چه خانوادههایی بیشتر در مضیقهاند… بعد کمکهای مردمی را جمع میکردیم و راهی میشدیم.»اما آنچه برای مریم گرجی مهمتر از هر چیزی است، آموزش کودکان است. او بازی را دستمایهای برای آموزش قرار داده: «با بچهها بازی میکنیم، اما در دل بازیها، کمکهای اولیه را یاد میدهیم. اینکه اگر زلزله آمد چه کنند، اگر زخمی دیدند چه واکنشی نشان دهند. این آموزشها در قالب بازی خیلی اثرگذارتر است.»خانم گرجی تا امروز به سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و هرمزگان رفته است؛ جایی که محرومیت نه یک واژه، که یک واقعیت ملموس است: «بعضی بچهها حتی کفش ندارند. نه برق دارند، نه آب. گاهی مدرسهای در کار نیست. بعضیها حتی شناسنامه هم ندارند. اما وقتی یک اسباببازی ساده دستشان میدهی یا با آنها همدلانه بازی میکنی، برق شادی توی چشمشان روشن میشود؛ حس میکنی امید برگشته.»
او با بغضی در صدایش ادامه میدهد: «بچههایی بودند که فقط برای دیدن ماشین هلالاحمر از خانه بیرون آمده بودند. ماشین برایشان عجیب بود. ما با همان امکانات محدود، سعی میکردیم لحظهای از کودکی را به آنها هدیه بدهیم. لحظهای بیغم…»
مریم گرجی باور دارد آموزش و امید، دو بال نذر خدمتاند: «ما فقط نمیرویم که کمک کنیم؛ میرویم تا چیزی بسازیم. نه فقط در ساختمانها، بلکه در دلها. کودکی را که امروز چیزی یاد میگیرد، شاید فردا خودش مربی بعدی باشد…»
روایت یک زوج جهادی
گاهی یک سفر، یک تصمیم، یک حرکت کوچک، میتواند زندگی انسان را از ریشه تغییر دهد. برای دکتر رامین غفاری، آن سفر، طرح «نذر آب» بود. سال ۱۳۹۷ بود؛ قرار بود پزشکان داوطلب، راهی خاش در استان سیستان و بلوچستان شوند،.
در گرمای تند و خاک غلیظ جنوب شرق ایران، لبخند مردمی را دید که با کمترین امکانات، بیشترین مهربانی را خرجشان کردند. در همان سال با همسرش که او نیز برای خدمت به سیستان و بلوچستان آمده بود آشنا شد و ازدواج کرد. غفاری به شهروند می گوید: «از آن روز تا امروز، این مسیر نه فقط مسیر خدمت، بلکه مسیر زندگی ما شده.از خاش تا اسدیه، از دل هرمزگان تا مرزهای جنوبی خراسان، هر سال دست هم را گرفتیم و راهی شدیم. برای ما «نذر خدمت» فقط نام یک طرح نیست، اسم دوم زندگیمان است. درمان کردهایم، گوش دادهایم، اشک ریختهایم، خندیدهایم.»
به یک خاطره فراموش نشدنی اشاره می کند: «مادری از اهالی اسدیه آمده بود. پسر کوچکش را روز قبل درمان کرده بودم. دندان درد پسرک بند آمده بود. امروز نه برای ویزیت، نه برای دارو، که فقط با یک کاغذ کوچک آمده بود. گفت: «آقای دکتر فقط اسمتون رو میخوام. میخوام برم مشهد، براتون دعا کنم.» فکر کردم چه کردهام؟ فقط یک دندان را درمان کردم. اما او انگار جانش را سپرد به آن لحظه. من هم اسمم را نوشتم. اما چیزی بیشتر از اسم، میان ما رد و بدل شد: ایمان به اینکه هنوز هم خدمت، قدر دارد. ایمان به اینکه بعضی لبخندها، ارزش یک عمر تلاش را دارند. در همه این سالها، زخمهایی دیدم که درمانپذیر نبودند، دردهایی شنیدم که بیشتر از جسم، روح را آزار میدادند. افسوسهایی هم داشتیم؛ اینکه چرا فقط باید بکشیم، چرا فرصت ترمیم نیست. ولی مردمی که میگفتند شاید این آخرین دیدارشان با دکتر باشد.حالا سال ١٤٠٤ است. هنوز نمیداند این بار کجا خواهد رفت. « مطمئنم هر جا که باشم، آن حس، آن تپش، آن شوق، دوباره سراغم خواهد آمد. برای من و همسرم، «نذر خدمت» فقط یک مأموریت نیست. بخشی از تپش قلبمان است. بخشی از باورمان به زندگی.»