گزارش «شهروند» از اجرای طرح ملی «دادرس سبز» توسط سازمان جوانان جمعیت هلال احمر
بذر امید در خاک داغ زمین
[مریم رضاخواه ] زمین خسته است؛ از نفسهای داغ تابستان، از اشکهای خشکسالی، از زخمهای عمیق جنگلهای سوخته. باد زخمیست بر صورت جهان و باران نمیداند باید ببارد یا بر زمین تشنهاش گریه کند. آسمان هم گاه خاکستریست، گاه پر از دود و بینفس.
اینها واقعیت زندگی ماست، نه تصویرهایی در کتاب علوم. واقعیتی تلخ به نام تغییرات اقلیمی؛ خطری آرام و خزنده، اما واقعیتر از همیشه. آینده دیگر به سادگی گذشته نیست. نمیشود چشم بر نابودی تالابها، فرونشست زمین، خشکسالیهای بیپایان و سوختن جنگلها بست.
در دل همین غفلت روزمره، نسلی آرام برخاسته است؛ نوجوانانی با دلهای نگران و دستانی مشتاق که میخواهند صدای زمین باشند. «دادرس سبز» نام تازهایست بر این بیداری؛ طرحی از جنس آگاهی، مشارکت و مهربانی با زمین. جوانهای که در دل آموزش روییده و رو به آیندهای سبز قد کشیده؛ تا شاید زمین، دیگر آه نکشد.
سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر با درکی عمیق از این ضرورت، بار دیگر پیشگام شده است. نهادی مردمی و آیندهنگر که این بار با تکیه بر ۱۳ سال تجربه موفق طرح «دادرس»، چهرهای تازه و سبز به خود گرفته است. «دادرس سبز»، قصه نوجوانانی است که تصمیم گرفتهاند به جای تماشای خاموش بحران، خودشان بخشی از راهحل باشند.این حرکت سبز را سید هاشم حسینیالمدنی، رئیس سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر؛ وحید ایمانی، معاون پیشدبستانی و دانشآموزی سازمان جوانان؛ امیر شفیعی، مدرس رسمی تغییرات اقلیمی و یکی از کارشناسان و پژوهشگران طرح دادرس و سمیرا میرزامحمدی، یکی از مدرسان پرتلاش این طرح، در گفتوگو با «شهروند» روایت میکنند.
صدای زمین را بشنویم
سید هاشم حسینیالمدنی، رئیس سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر، وقتی از تغییرات اقلیمی حرف میزند، صدایش رنگ اضطرار میگیرد. نه فقط بهعنوان یک مسئول، که بهعنوان انسانی که نگران آینده فرزندان این خاک است، واژهها را با تأمل بر زبان میآورد. او خوب میداند که زمین دیگر آن زمین همیشگی نیست: «ماجرا از یک دغدغهآغاز شد اما حالا دیگر تبدیل به یک مطالبه ملی شده است؛ به پیشنهاد سازمان جوانان و با تأکیدات مکرر ریاست محترم جمعیت هلالاحمر بر ضرورت توجه به تغییرات اقلیمی، تصمیمی سرنوشتساز گرفته شد.»
حالا دیگر حرف از یک طرح گذرا نبود. بحث، راهاندازی نهضتی بزرگ بود؛ نهضتی دانشآموزی، فراگیر و مبتنی بر شبکهسازی اجتماعی. دختران و پسران نوجوان، در مدارس گرد هم آمدند؛ تا یاد بگیرند، آموزش دهند و عمل کنند.
هر مدرسه، یک پایگاه آگاهی شد. هر دانشآموز، یک سفیر سبز برای حفاظت از زمین. بچهها یاد گرفتند که بحران اقلیم، فقط یک چالش جهانی نیست؛ یک مسئولیت شخصی هم هست. یاد گرفتند که صرفهجویی در مصرف آب، کاشت یک درخت، یا حتی اصلاح سبک زندگی روزمره، گامهایی کوچک اما مؤثر در مسیر بزرگ نجات زمیناند.از نظر حسینی المدنی، تغییر اقلیم دیگر یک مفهوم علمی یا موضوع سیاسی نیست؛ یک واقعیت ملموس و دردناک است که با پوست و گوشتمان در حال لمس آن هستیم. او از آمارهایی می گوید که کشور را درگیر این بحران کرده است: «۹۰ درصد تالابهای کشور خشک شدهاند. بیش از ۴۰۰ دشت، افت کمی و کیفی سفرههای زیرزمینی را تجربه میکنند. فرونشست زمین حالا تقریباً در همه استانها نگرانکننده است و در برخی جاها، نرخش ۵۰ برابر حد بحرانی کشورهای توسعهیافته است. ۱۵ هزار درخت بلوط طی فقط ۲۰ سال نابود شدهاند. بیابانزایی هم که بماند، ما جزو پنج کشور اول در این زمینه هستیم.»
اما رئیس سازمان جوانان، در همین نقطه مکث میکند. ناامیدی در صدایش نیست. او اهل عمل است. وقتی از آینده میپرسیم، لبخند میزند و از امیدی سبز حرف میزند: «دادرس سبز» برای ما فقط یک طرح نیست. یک جنبش است. جنبشی که از دل نوجوانها شکل گرفته؛از دل همان نسلی که اگر امروز مجهزشان نکنیم، فردا دیگر چیزی برای نجات وجود ندارند.»
حسینی المدنی توضیح میدهد که سازمان جوانان هلالاحمر با سابقه بیش از ۱۳ سال اجرای طرح دادرس و ایجاد شبکه دانشآموزی ماهر، حالا وارد فاز جدیدی از مسئولیتپذیری شده است. طرح دادرس سبز، پاسخی است به بحران اقلیم، اما نه از بالا، نه با شعار، بلکه از پایین و با مشارکت نوجوانان. دادرس سبز شبکه بزرگ دانشآموزی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی است. از نگاه او، دادرس سبز نهفقط یک طرح آموزشی، بلکه بخشی از تحقق «جهاد تبیین اقلیمی» برای نوجوانان است. در سخنرانیهای رسمیاش بارها گفته: «باید بچهها را بهگونهای تربیت کنیم که از حالا برای نجات آینده آماده شوند.»
«دادرس سبز»؛ جایی میان دغدغه و اقدام
در میانه شور و هیجان، بخشی از برنامه با رنگ و بویی عملیاتیتر همراه شد؛ در گام اول، مانور میدانی دادرس سبز با تلفیقی از آموزش، نمایش و پیامآوری، در دل ساحل شکل گرفت. نوجوانان، همزمان با برگزاری مرحله دوازدهم المپیاد «آماده» ویژه دختران، در دو پویش مهم شرکت کردند: «غرق نشویم» و «سازگاری با تغییرات اقلیمی».حرکات منظم، نمایشهای امدادی، تشکیل زنجیره انسانی و همآوایی صدها دانشآموز که پیامهایی انسانی و زیستمحیطی میساختند، بخشی از مانور بود؛ مانوری که نهفقط مهارتهای امدادی را یادآوری میکرد، بلکه به زبان نمادها میگفت:زندگی در ساحل باید ایمنتر باشد و آینده زمین به آگاهی نسل ما گره خورده است.وحید ایمانی، معاون پیش دبستان و دانش آموزی سازمان جوانان این مانور را آغاز نهضت میداند؛ نهضت دانشآموزی برای سازگاری با تغییرات اقلیمی. او به «شهروند» می گوید: «بیش از ۴۰۰ دانشآموز از سراسر کشور، در ساحل انزلی در کنار هم ایستادند و یک صدا گفتند دادرس سبز، دوستدار زمین. ساحل، سکوی آغاز این جریان شد. قایقهای نجات، موتورگلایدرها، تیمهای آفرودر، مانورهای نمایشی، نجاتغریق فرضی… همه و همه بهانهای بود برای گفتن یک حرف: زمین در خطر است، و نوجوان ایرانی برای نجاتش ایستاده است. ما میخواهیم نسل جدید نهتنها آموزش ببیند، بلکه آموزش بدهد، شبکه بسازد، مشارکت کند، تولید محتوا داشته باشد و در نهایت تبدیل شود به عضوی تأثیرگذار برای مقابله با بحران اقلیمی. ما سواد را فقط دانش نمیدانیم؛ سواد یعنی دانش بهعلاوه عمل. هدف ما این نیست که بچهها فقط بدانند اقلیم چیست و تغییر اقلیم چگونه رخ میدهد. ما میخواهیم آنها یاد بگیرند که چگونه میتوانند فرزندان خوبی برای این سرزمین و سیاره زمین باشند. چگونه میتوانند محیط زندگیشان را بهتر کنند.»این فقط گام اول بود. گامهای بعدی، آموزشهای هدفمند، تربیت مدرسان در سطح ملی، ایجاد سامانه هوشمند، تعاملی برای آموزش، گفتوگووکسب تجربه پویشهای مجازی و در نهایت، اعزام مربیان متخصص به مدارس کشور بود. همه اینها، به گفته وحید ایمانی، در دل چهار ساحت طراحی شده جای گرفت: «آموزش، مشارکت، شبکهسازی و ارزشیابی».اما شاید تأثیرگذارترین بخش کار، همان کاری بود که بچهها در خانهها و محلههایشان انجام دادند. ایمانی تأکید میکند: «ما از هر دانشآموز خواستیم که آموزش دیده، تبدیل به یک سفیر شود؛ پنج نفر را خودش آموزش دهد. خانوادهاش، دوستانش، همکلاسیهایش، این یعنی شبکهسازی زنده. یعنی تقویت حس مسئولیتپذیری اجتماعی. یعنی آمادگی برای آیندهای که ممکن است خشکتر، گرمتر و بیرحمتر از امروز باشد.»
پایان هر مرحله هم یک نماد داشت؛ «پیکسل دادرس سبز». نشان افتخار کوچک اما معناداری که روی لباس بچهها میدرخشید و اعلام میکرد: «من برای زمین قدم برداشتهام. من دادرس سبز هستم، من به بودن در هلال احمر افتخار می کنم.»
وحید ایمانی وقتی از آینده حرف میزند، کلامش جدیتر میشود: «ما فقط یک طرح اجرا نکردیم؛ ما یک جریان را آغاز کردیم. امروز بیش از ۳۰۰ هزار دانشآموز وارد این جریان شدهاند. اما این تازه آغاز مسیر است. دادرس سبز قرار است به صدای بلند نوجوان ایرانی در برابر تغییرات اقلیمی بدل شود. صدایی آگاه، منسجم، علمی و مردمی..»
از سیاستگذاری تا طراحی علمی؛ تولد «دادرس سبز»
طرح دادرس سبز از دل بخشنامه و دستور اداری بیرون نیامد؛ بلکه با مشارکت طیفی از کارشناسان، پژوهشگران، مربیان جوان، مدیران دغدغهمند و داوطلبان خوشفکر، رفتهرفته شاکله گرفت، بومیسازی شد و مسیر خود را به سوی کلاسهای درس باز کرد. امیر شفیعی که مدرس رسمی تغییرات اقلیمی و دارای دکترای جغرافیا و برنامهریزی شهری است، یکی از کارشناسان و پژوهشگران این طرح است. او از حدود سال ۱۳۹۰ به صورت داوطلب با سازمان جوانان همکاری دارد. این مدرس سازمان جوانان میگوید از همان سالها دغدغه محیط زیست را در دل برنامههای غنچههای هلال گنجانده بود، اما حالا با حمایت ساختارمند سازمان، فرصت یافته این دغدغه را در سطح ملی و با اتکا به مبانی علمی دنبال کند. شفیعی، که همزمان عضو داوطلب جمعیت هلالاحمر نیز بود، سابقهای طولانی در آموزش محیطزیستی به کودکان، تألیف محتوای آموزشی، و اجرای طرحهای بینرشتهای داشت. او بههمراه تیمی از کارشناسان و مربیان، مسئولیت طراحی محتوای علمی و مدل اجرای دادرس سبز را بر عهده گرفت.در این طرح، تمرکز تنها بر آموزشهای تئوریک نیست. این داوطلب سازمان جوانان در گفتوگو با «شهروند» تأکید میکند که: «ساختار آموزشی طرح دادرس سبز بر اساس مسئولیت اجتماعی طراحی شده است؛ یعنی دانشآموزان میآموزند چگونه نسبت به محیط زیست اطراف خود حساس باشند و چگونه برای بهبود آن اقدام کنند. یکی از مثالهایی که شفیعی میزند، اهمیت دادن به قطرهقطره آب مدرسه است: «ممکن است چکهکردن شیر آب مدرسه بهلحاظ آماری اثر زیادی در هدررفت آب کشور نداشته باشد، اما هدف ما این است که بچهای که امروز در مدرسه شیر آب را تعمیر میکند، فردا اگر کشاورز شد، ارزش آب را بداند.»
پژوهش اقلیمی، طراحی بومی، آموزش مشارکتی
یکی از مهمترین نقاط قوت طرح دادرس سبز، تکیه آن بر دادههای اقلیمی واقعی و طراحی مبتنی بر شرایط زیستمحیطی ایران است. شفیعی توضیح میدهد: «برای ما مهم بود که طرح، نمایشی نباشد. بنابراین ابتدا کشور را از نظر اقلیمی به مناطق مختلف تقسیم کردیم و برای هر منطقه، محتواهای ویژه طراحی شد. مثلاً در شمال کشور درباره گونههای در معرض خطر حیاتوحش خزر گفتیم؛ در جنوب درباره آلودگی دریا و لاکپشت پوزهعقابی؛ در غرب درباره فرسایش خاک و قطع درختان، و در شرق درباره بحران آب و بیابانزایی. این یعنی دانشآموز در منطقه خودش، با معضل خودش آشنا شود و راهحل بومی را بشناسد.»
او میافزاید: «با مدیریت و نظارت معاونت پیش دبستانی و دانشآموزی سازمان جوانان هلال احمر، بستههای آموزشی را بهگونهای طراحی کردیم که دانشآموز نهفقط شنونده، بلکه کنشگر باشد. کاربرگها، تمرینهای میدانی، بازیهای محیطزیستی و فعالیتهای گروهی، به دانشآموز یاد میدهد چگونه برای نجات زمین، تصمیم بگیرد و اقدام کند.»
در این طراحی، از روش آموزش همسالمحور و مدل «دانشآموز بهمثابه مربی» نیز استفاده شد؛ یعنی بچههایی که در طرح آموزش میبینند، خودشان میتوانند پیامآور حفاظت از محیط زیست در میان همکلاسیها، خانواده و محله باشند.
نقشه راه اجرا؛ از آموزش مربی تا مانور میدانی
مدل اجرای دادرس سبز، سهسطحی بود: ابتدا مدرسان ملی، همچون شفیعی، به آموزش مربیان استانی پرداختند. سپس مربیان، وارد مدارس شدند و کارگاههایی ویژه دانشآموزان برگزار کردند. در برخی مدارس، مانورها واردوهای محیطزیستی در فضای باز یا پارکهای جنگلی نیز اجرا شد.شفیعی درباره این تجربه میگوید: «در یکی از مدارس قم، بچهها بعد از کارگاه، تصمیم گرفتند محوطه مدرسه را با کمک هم پاکسازی کنند. در شیراز، دانشآموزان نقشه مسیر خانه تا مدرسه را کشیدند و نقاط آلودگی را مشخص کردند. در اردبیل، بچهها درباره تأثیر ذوب یخچالهای طبیعی روی منابع آب منطقه تحقیق کردند. اینها اتفاقی نیست؛ این یعنی آموزش درست.»
دادرس سبز؛ آغازی برای آیندهای آبی
وقتی صحبت از تغییرات اقلیمی میشود، ذهنها سریع میرود سمت تصاویری از خشکسالی، طوفانهای شن، کاهش منابع آبی یا گرمایش زمین. اما کمتر کسی به این فکر میافتد که چطور میتوان از ریشه، از پایه، از دوران کودکی، برای مدیریت این بحران قدم برداشت.میرزامحمدی، یکی از مدرسان پرتلاش این طرح در استان تهران، فعالیتش را از سال ۱۳۸۲ با جمعیت هلالاحمر آغاز کرده و حالا بیش از دو دهه است که زندگیاش با آموزش، امداد و دغدغههای زیستمحیطی گره خورده است.او میگوید: «از همان زمان دانشجویی دغدغهام این بود که بتوانم کاری برای جامعهام انجام دهم. همین شد که وارد هلالاحمر شدم و حالا سالهاست که مربی جمعیت هلال احمر هستم. اما در یکی دو سال اخیر، موضوع تغییرات اقلیمی آنقدر جدی شد که دیگر نمیشد بیتفاوت از کنارش گذشت.»
میرزامحمدی باور دارد همانطور که سالها گفتهاند باید در هر خانواده یک امدادگر باشد، حالا زمان آن رسیده که در هر خانه، یک دانشآموز آگاه به مسائل محیطزیستی هم وجود داشته باشد.او تأکید میکند: «در کشورهای دیگر این آموزشها نهادینه شده. ما هم باید از پایه شروع کنیم. از همین حالا، از همین مدرسهها.»اما تغییرات اقلیمی یعنی چه؟ و چگونه میتوان این مفهوم سنگین و جهانی را برای ذهنهای کوچک اما پرشور نوجوانان قابل درک کرد؟
سمیرا میرزامحمدی توضیح میدهد: «اول از همه باید بچهها بفهمند تغییر اقلیم یعنی چی. ما فقط نمیخواهیم شعار بدهیم. باید درک کنند گرم شدن زمین یعنی چه، منابع طبیعی چیست و چرا باید از آنها مراقبت کنیم. اگر درک کنند که آینده خودشان در خطر است، آنوقت تلاش خواهند کرد. برای همین، آموزشها طوری طراحی شده که هم علمی باشد، هم کاربردی و ملموس.»
سال گذشته، این دغدغه شکلی عملی به خود گرفت. تعدادی از مربیان برتر از استانهای مختلف کشور انتخاب شدند تا آموزشهای تخصصی ببینند و بعد این آموزشها را در سطح مدارس و مناطق خود گسترش دهند.میرزامحمدی، یکی از این مدرسین منتخب، میگوید:«در این آموزشها یاد گرفتیم چطور به بچهها کمک کنیم اولاً تغییرات اقلیمی را بشناسند و بعد هم راهکارهای سازگاری با آن را یاد بگیرند. نه سازگاری از جنس آگاهی، مصرف کمتر، حفظ منابع و مراقبت از طبیعت.»
اکنون دانشآموزانی که در طرحهای دادرس و «تدریس ماهرانه» آموزش میبینند، بخشی از این پروژه سبز هستند.« طرحها گروهی هستند. ما این بچهها را نه فقط دانشآموز، که سفیران سبز آینده میبینیم.»
میرزامحمدی با وجود فعالیت در استان تهران، در البرز هم فعال است. حضورش در طرح «دادرس سبز» نهتنها بهواسطه سالها تجربه، بلکه به دلیل دلسوزی و تعهدی است که نسبت به نسل آینده دارد. نجات زمین به زبان دانشآموزداستان دادرس سبز، روایت کاشتن بذر آگاهی است در دل زمینهای خشک، در هوای آلوده، در قلب کودکانی که حالا میدانند زندگی فقط زندهبودن نیست؛ بلکه خوب زیستن است. روایت نسلی که یاد میگیرد نجات، فقط از زیر آوار زلزله نیست؛ گاهی باید سیارهای را از فروپاشی نجات داد. در نهایت، هدف این طرح آن است که نوجوان مسلمان بداند او فقط دانشآموز نیست؛ او خلیفه خدا بر زمین است؛ همانگونه که خدا در آیه ۳۰ سوره بقره فرمود:
«إنی جاعلٌ فی الأرضِ خلیفة»
و خلیفه بودن یعنی نگاهبانی از زمین، مردم، و هر چه خدا آفریده./