بايد انتخاب كرد

چهل ‌سال است كه ايران در مسابقات ورزشي خود از رودررويي مستقيم با ورزشكاران رژیم‌صهیونیستی اجتناب مي‌ورزد. اين سياست مبتني بر دركي سياسي است كه رژيم مذكور را فاقد مشروعيت مي‌دانيم، بنابراين و به‌طور طبيعي از رودررو شدن با چيزي كه مشروعيت ندارد، اجتناب ورزيده مي‌شود. در حالي كه ما در زمان جنگ با عراق، چنين رفتاري را با ورزشكاران كشور درحال جنگ خود نداشتيم، زيرا حكومت و كشور عراق را مشروع دانسته و در آن‌جا سفارتخانه نيز داشتيم، بنابراین مسأله فراتر از خصومت است.

در سال‌هاي اوليه انقلاب اين رفتار مشكل خاصی ایجاد نمی‌کرد، زيرا از يك سو حمايت‌هاي مردمي از چنين اقدامي بالا بود و از سوي ديگر فدراسيون‌هاي جهانی ورزشي به قدرتمندي امروز نبودند. به علاوه سعي مي‌كردند وارد مناقشات نشوند. البته اين رفتار مختص ايران نبود، بسياري از كشورهاي اسلامي نيز آن را انجام مي‌دادند، به همين علت نيز اسراييل به لحاظ ورزشي از قاره آسيا منفك شد و جزو اروپا قرار گرفت و تمامي مسابقات قاره‌اي آن با كشورهاي اروپايي است. ولي در مسابقات جهاني، اين مشكل هرازگاهی رخ مي‌دهد. اگر رژیم‌صهیونیستی به لحاظ ورزشی قوی بود، خیلی بیشتر شاهد این ماجرا می‌بودیم.

اسراييل از اين نظر در موقعيت بدي قرار دارد. همين كه يك مجموعه از كشورها آن را به رسميت نشناسند و ورزشكاران آنها حاضر به مقابله با ورزشكاران‌اش نشوند، به لحاظ تبليغاتي و سياسي براي اين رژيم نقطه ضعف است، به ويژه در مواردي كه همه مي‌دانند ورزشكار غيراسراييلي قدرتمندتر است و به راحتي ورزشكار اسراييلي را شكست خواهد داد.

طي سال‌هاي اخير قضيه قدري تفاوت كرده است. فدراسيون‌هاي جهاني حساس‌تر و قدرتمندتر شده‌اند و نسبت به توجيهات ورزشكاران براي عدم مبارزه با دقت بيشتري برخورد و رسيدگي مي‌كنند و چون خود را از سياست دور مي‌دانند، اقدام به مقابله مي‌كنند و اين مشكلي است كه براي ورزشكاران ايراني به وجود آمده است. آنان كه مي‌پذيرند مسابقه ندهند و راه آن را نيز پيدا مي‌كنند، مشكلي ندارند و احتمالا به لحاظ مادي و معنوي نيز تشويق مي‌شوند، ولي مشكل هنگامي رخ مي‌دهد كه ورزشكار ايراني موافق اين سياست نباشد و در يك وضعيت متناقض قرار بگيرد كه اگر مسابقه دهد، در ايران با مشكل مواجه مي‌شود و اگر مسابقه ندهد، به هدفش كه رسيدن به مدال است، نمي‌رسد. تشويق‌هاي مادي و معنوي نيز جايگزين اين خواست و هدف او تلقي نمی‌شوند. اتفاقي كه براي سعيد مولايي، ورزشكار ايراني رخ داد وجه ديگري از اين پديده بود كه دستاوردهاي پيشين اين سياست را با مشكل مواجه كرد. به‌ویژه با انتشار ویدیویی از او که ضجه می‌زد و گریه می‌کرد و در پایان هم از تیم ایران بیرون رفت.

مشكل اينجاست كه اگر اين مسأله سياست رسمي ايران است، بايد اعلام كرد و اگر نيست، بايد به عهده ورزشكار گذاشته شود. در حالي كه اين سياست اعلام نشده، ولي رسمي است. چرا اعلام نمي‌شود؟ براي اين‌كه فدراسيون‌هاي جهاني نمي‌پذيرند و ايران را لغو عضويت مي‌كنند و اين چيزي نيست كه ايران به آن علاقه‌اي داشته باشد. حالا فرض كنيد كه به جز تيم‌هاي انفرادي مثل كُشتي و جودو؛ تيم‌هاي فوتبال، واليبال و بسكتبال دو كشور در سطح جهان و براساس جدول روبه‌روي يكديگر قرار گيرند، آنگاه چه كار خواهيم كرد؟ ايران بايد دست به انتخاب بزند. هركدام از دو راه ممكن بهتر از وضعيت كنوني است.

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.