و اينگونه ما کنار هم مُرديم
روايتي متفاوت از تاريخ 9/9/99 در سختترين روزهاي کرونايي
نه، نه، نود نه. بله! صحبت از عدد «9» است. روز و تاریخی که درست وسط اخبار کرونا و قرنطینه، تیمارداری و عزاداری، آمدن یک روز خوب را گوشزد میکند. روزی که برای ما ایرانیها آنقدر اهمیت ویژهای پیدا کرد که حتی عدهای برای لوکسترشدن زندگیشان میلیونها تومان خرج کردند تا در تاریخ تولد شناسنامه فرزندشان نوشته شود:«9/9/99». هرچند شگون تکرار اعداد 9 فقط به تولد نوزادان ختم نشد. ایران خودرو هم به مناسبت این روز رکورد بیشترین تولید را شکست یا مثلا شبکه ورزش به همین مناسبت اچدی شد تا نشان دهند 4 عدد تکراری در تقویم، چطور میتوانند رکورد تولد و تولید را بین همه روزهای سال جابهجا کنند!
اما کمی، فقط کمی آنطرفتر از همین باورها، عدد 9 در این روز یک روی دیگر هم داشت؛ رویی که به روایت آمار 12هزار و ۹۵۰ بیمار جدید مبتلا به کووید-۱۹ در کشور شناسایی شدند و 389 بیمار جان خود را از دست دادند تا نشان دهد قدرت عدد 9 همانقدر که میتواند به عنوان یک عدد رُند در قسمت تولد ثبت شود، آخرین عددی بود که عدهای با آن سروکار داشتند. تا کمی آنطرفتر از تاریخ تولد، تاریخ مرگشان باشد.
ظهر ابری و بارانی دیروز، مقابل سالن تطهیر بهشت زهرا، غوغا بود. زنان و مردان آمده بودند دنبال جنازههای عزیزانشان. جمعیت پشتبهپشت هم ایستاده بودند و از هر گوشهای صدای گریه و ضجه میآمد. وسط این شلوغیها هرچند دقیقه یکبار صدایی از پشت بلندگو نام متوفی را اعلام میکرد: «مرحوم مصطفی برنجی». صدای ضجهها بالاتر رفت: «میخواست داماد بشه» اینها را مرد جوانی میگفت که 9/9/99 به خانوادهاش وفا نکرد و تنها برادرش را از آنها گرفت و جنازهاش را تحویل داد. بعد نوبت خانواده سیفی رسید و بعد نصیریها را صدا زدند تا بالاخره به شب نرسیده جنازهها تمام شوند.
حالا ما از تاریخ 9/9/99 دو روایت داریم، تولد و مرگ. روزی که برای خیلیها این عدد در قسمت تولد شناسنامهشان نوشته شد و برای عدهای هم در قسمت وفات. اما واقعا راز این اعداد و هیاهویش چیست؟ آیا معنای خاصی در پشت این تاریخهای منحصربهفرد وجود دارد؟ یا فقط ریاضیات محض است؟ به گفته آلن لنزی، استاد علوم دینی که اعدادشناسی کتاب مقدس را مطالعه میکند، جستوجوی معنی در اعداد، یک گرایش طبیعی انسان است. لنزی با اشاره به اسرار کوچک زندگی این پدیده را اینگونه روایت کرده: «دانشمندان علومشناختی نشان دادهاند که مغز انسان سختگیر است و به دنبال الگوهای معنیدار در دادههای حسی و مشابهی است که در جهان با یکدیگر ارتباط دارند.»
اما گاهی اوقات ما برای یافتن این الگوها، زیادهروی میکنیم. از چهرههایی که در ابرها دیده میشوند تا تصادفات عددی. این الگوها پس از یافتن به راحتی به مفاهیم تخیلی گره میخورند.»
در قرون وسطی، متخصصان اعداد که بهدنبال اهمیت عرفانی عددها بودند، اعتقاد داشتند همه اعداد جنبههای مثبت و منفی دارند؛ به غیر از عدد 11. به گفته پتروس بانگوس،این عدد «هیچ ارتباطی با چیزهای الهی ندارد. نه نردبانی است که بتوان از آن بالا رفت و نه اساسا چنین لیاقتی دارد. «و اینگونه بود که مردم معتقد شدند 11 گناهکاری است که بین اعداد الهی 10 و 12 گیر افتاده است. اما با فاصله گرفتن از قرون وسطی خوشبختانه نظریهها هم مثل همه اتفاقات دستخوش تغییر شدند.»
مثلا گلیس مککانتس، شمارهشناس، سالهاست که چشمانداز خوشبینانهای برای 11 پیشرو دارد و معتقد است: «هر وقت 11/11 را دیدید، بدان معناست که درهای جهان به روی هرچه میخواهید باز است. مردم باید یک شمع سفید روشن کنند و روی آنچه که میخواهند در این چرخه سال جدید بهدست آورند، متمرکز شوند، چون ارتعاشاتی که از 11/11 به وجود میآید، به امکان آن کمک میکند.»
بنابراین توجه ویژه به اعداد و برداشتهای علمی و شاید هم تخیلی از قرون وسطی، رنسانس و عصر کاوشها تا دنیای مدرن امروز، جایگاه ویژهای در بین مردم جهان داشته و امروز به وقت سال خورشیدی نوبت ما بود. تا یادمان باشد زندگی فقط یک رو ندارد. گاهی شادی است و گاهی غم. گاهی صدای خنده میآید و گاهی گریه. گاهی اعداد در زندگی اعجازآور میشوند و گاهی ناتوان. و ما همانقدر که به استقبال تولدها رفتیم، اینگونه در کنار هم میمردیم.