صحبت از معلولیت برای افراد سالم بسیار آسان است اما تنها فردی میتواند عمق درد یک معلول را بداند که خودش معلول باشد و با شرایط زندگی بدون عضو آشنا باشد.
شهروند آنلاین: برای فردی که سالم است و مشکلی ندارد، صحبت از معلولیتکردن آسان است اما درد و رنج یک معلول را تنها یک معلول میتواند درک کند.
شرایط برای یک معلول وقتی سخت و دشوارتر میشود که افراد پیرامون فرد معلول نیز آمادگی پذیرش او را نداشته باشند.
بیش از 22درصد کل مردم در دنیا دچار معلولیت هستند که این آمار بالا نشان میدهد که همه مردم دنیا باید تلاش کنند تا این افراد زندگی بهتری داشته باشند و از نظر روحی و جسمی به این آمادگی برسند که معلولیت آنها را محدود نکرده و خودشان را دوست داشته باشند.
اما یکی از راههایی که سبب میشود فرد معلول با این نقطه ضعف خود کنار بیاید، این است که به ناتوانی خود کاملا واقف باشد. وقتی فرد بداند ناتوانیاش چیست آسانتر میتواند با آن کنار بیاید.
دانستن این شرایط وقتی اهمیت بیشتری پبدا میکند که فرد به تازگی معلول شده باشد. شناخت معلولیت و قبولکردن آن زندگی فرد را میتواند به حالت عادی برگرداند.
فرد معلول باید این را قبول کند که این معلولیت تا پایان عمر در کنار اوست و معلولیت نمیتواند تمام زندگی فرد را تحتتأثیر قرار دهد. قبول این شرایط میتواند افسردگی و نگرانی فرد را برطرف کند. این موضوع قابل چشمپوشی نیست که رسیدن به موفقیت در این شرایط کار راحتی نیست اما پذیرش معلولیت میتواند فرد را در رسیدن به هدفش کمک کند. پنهانکردن و نپذیرفتن مشکل تنها از نظر روحی فرد را آزار میدهد.
فرد معلول باید به حال و آینده تمرکز کند و روی گذشته یک خط بکشد و به هیچعنوان زندگی کنونیاش را با گذشتهاش مقایسه نکند. این کار هیچ نتیجهای در بر ندارد و تنها شرایط را برای فرد سختتر میکند. سفر در گذشته و حسرتخوردن برای آنها تنها فرد را از نظر روحی عذاب میدهد. اگر فرد معلول نمیتواند از گذشته جدا شود، بهتر است برنامهای طولانیمدت برای آیندهاش ترتیب دهد تا وقتی برای فکرکردن به گذشته نداشته باشد.
مدام نباید فرد معلول را از گریهکردن برحذر دارید. وقتی او از نظر روحی تحتفشار است، بهتر است کمی گریه کند تا آرامش به او بازگردد.
اما با وجود این، باید تلاش کرد که او در زندگی به چیزی برسد که نقطه عطف زندگیاش است. بهتر است به او بگویید که موج منفی را از زندگیاش دور کرده و همیشه نیمه پر لیوان را ببیند. این نشان میدهد که شما زندهاید و زندگی ادامه دارد.
تنهاماندن برای یک معلول سم است. درست است که او در شرایط روحی مناسبی قرار ندارد که حوصله جمع و مردم را داشته باشد اما تنهاماندن مشکل او را برایش بزرگتر میکند.
باید تلاش کرد نقاط قوت او را تقویت کرد. فرد معلول همه چیزش را از دست نداده، بلکه فقط از برخی چیزها محروم شده است. انسان قدرتهای زیادی دارد و نقاط قوت او آنقدر زیاد است که میتواند از میان آنها برخی را انتخاب و در قویترکردن آنها بکوشد.
بهترین حامی فرد معلول برای زندگیاش، خودش در رهبری چالشهای زندگی است. پس بهتر است یک معلول از حقوق و منابع حمایتی خود آگاه باشد، این کار احساس قدرت و کنترل بیشتری به او خواهد داد.