چشم شورای شهر روشن!
در حاشیه محدودسازیهای جدید برای تاکسیهای اینترنتی
همیشه پای صحبت دولتمردان که مینشینی، میگویند دولت باید ناظر باشد و تصدیگری را به دیگران واگذار کند. برخی هم پا را جلو میگذارند اما واقعیت همیشه طور دیگری رقم میخورد و حتی آنهایی که کسب و کار مستقلی دارند و مردم هم به آنها اعتماد کردهاند، در آزمون و خطایی دایمی، گرفتار چنگاندازیهای رسمی میشوند. شاید برای همین هم هست که در بخش زیرساخت ارتباطی اعم از راه و شبکههای ارتباطی، انرژی و تأمین آب هیچ اتفاقی بدون سرمایهگذاری مستقیم دولت رخ نمیدهد. شاید برای همین هم هست که هیچ کاری در آموزش و پرورش قابل برونسپاری نیست. شاید برای همین هم هست که در بخش درمان، هزینهها را سازمانهای بیمهگر از جیب دولت پرداخت میکنند. حتی مداخلات دولت در بخشهای واگذارشده به
بخش خصوصی ادامه دارد؛ دولت در انتخاب مدیران و سیاستگذاریهای آن دخالت میکند، درحالیکه این صنایع ظاهرا خصوصیسازی شده است.
حالا با خبری که محسن پورسید آقایی داده درباره تاکسیهای اینترنتی و اقداماتی که شهرداری در این راستا داشته، معلوم شده که دستورالعملی در این زمینه با هماهنگی وزارت کشور تهیه و بهزودی اجرایی خواهد شد؛ یعنی تا پایان تابستان و از ابتدای مهر تمام تاکسیهای اینترنتی تحت نظارت شهرداری قرار میگیرند. قصه هم از آنجا شروع شد که شهرداری تهران که با بحران تخصیص منابع مالی جدید مواجه است، علیه اتحادیه کسبوکارهای مجازی بهدلیل صدور مجوز برای تاکسیهای اینترنتی طرح شکایت کرده و حالا پیروزمندانه تاکسیهای اینترنتی را تحت نظارت خود درآورده است و باید گفت چشم شورای شهر روشن!
آنچه امروز بر سر تاکسیهای اینترنتی میخواهند بیاورند نیز حاکی از نگاه مدیریت و سنتی ماست که همواره منابعمحور بوده و به جای بهرهوری به دنبال افزایش منابع هستند. با تسلط شهرداری بر موفقترین استارتاپهای کشور که بخش عمدهای از مردم با همکاری یا استفاده از امکانات آنها (فارغ از خدماتی که دولت در بخش حملونقل عمومی انجام میدهد) گذران زندگی میکنند، در آینده شاهد چه تحولی خواهیم بود، جز فاصله گرفتن از ایدهآلهای مردمی و تبدیل شدن افراد به کارمندان بیانگیزه سیستم حملونقل شهری؟ رضایت مردم از خدمات حملونقل عمومی به چه میزان است که آنها را رها کردهایم و در پی گسترش حوزه و مایملک شهرداریها در بخش خصوصی هستیم؟
امروزه حضور تاکسیهای آنلاین و حجم زیاد استفاده روزانه از آنها باعث شده دید مردم نسبت به استارتاپها افزایش بهبود یابد. شاید آوردن دو نمونه در مورد راهاندازی تاکسیهای اینترنتی قدری فضای این بحث را شفافتر کند. اسنپ در سال ۱۳۹۳ توسط شهرام شاهکار، دانشجوی مهندسی برق دانشگاه فردوسی مشهد بهعنوان نخستین استارتاپ ایرانی در زمینه حملونقل عمومی تأسیس شد که مردم پرونده کاریاش را دیدهاند. تپسی هم توسط میلاد منشیپور پایهگذاری شد که در دانشگاه تهران مهندسی مکانیک خواند و سپس از مدرسه عالی مدیریت پاریس (HEC) در رشته MBA فارغالتحصیل شد. او 10 سال تجربه کار و مدیریت در شرکتهای معتبر بینالمللی دارد. میلاد در این شرکتها مدیر پروژه بود و به کمپانیهایی نظیر مایکروسافت، دِل و شرکتهای خدمات مالی مشاوره داده است. در سال ۱۳۹۵ از کانادا به ایران بازگشت و تپسی را در همین سال راهاندازی کرد. حالا کاری کنیم که اینها هم دل از مملکت بکنند و بروند! بهجز نوآوریهای آذری جهرمی و راهدادنهای او به اندیشههای جوان، کدام بخش دولت توانسته دو مدیر مانند مدیران اسنپ و تپسی در این سالها به کار گیرد که دعای خیر مردم هم پشت سرشان باشد؟
شاید باید با قیمتگذاری مناسب مسیرها در تاکسی آنلاین، ارایه تخفیفهای مناسبتی، ارایه سرویسهای مختلف، تعداد خودروها و رانندگان زیاد، دسترسی سریع، امنیت و رعایت حقوق مسافر، ارایه سفر رایگان و خودروهای تمیز خداحافظی کنیم؟ کدام عقلی این را میپذیرد؟ بهرهوری در کشور ما به دلیل دخالت دولتها در همه بخشها موفقیت زیادی نداشته؛ بهطور مثال در صنعت خودروسازی که یکی از بزرگترین صنایع کشور است هیچ تصمیم کلیدی بدون دخالت دولت گرفته نمیشود. در بانکها و بیمههای دولتی نیز که به بخش خصوصی واگذار شدهاند، تصمیمات آنها تابع تصمیمات دولت است، حتی در بخش پتروشیمی و صنایع فولاد نیز این موضوع صدق میکند. تو را به خدا این بار کوتاه بیایید. مگر خودتان و خانوادهتان از اسنپ و تپسی استفاده نمیکنید؟