عهد کردم درد مردم را التیام ببخشم
چند روایت از زندگی واقف برتر کرمانی؛ از ساخت درمانگاه تا فعالیتهای داوطلبانه
وقتی با خودت عهد بسته باشی که در مسیر نیکوکاری و گرهگشایی از کار مردم قدم برداری، دیگر راه روشن زندگی برایت مشخص میشود. مثل حسین شهبا، کسی که علاوه بر اهدای یک قطعه زمین برای درمانگاه خیریه هلال احمر در نجفآباد سیرجان، تمام هزینههای ساخت آن را هم متقبل میشود. روز داوطلب بهترین بهانه است که سراغ این واقف برتر کرمانی برویم تا هم از انگیزه فعالیتهایش برایمان بگوید هم از تلاشهای داوطلبانه دیگرش که نام او را در کرمان زبانزد کرده است.
61 ساله است، به قول خودش این عمر که میگذرد بگذار به نیکی بگذرد. علاقهای برای روایت فعالیتهای خیرخواهانهاش ندارد اما وقتی اصرار میکنیم و میگوییم ممکن است این روایت مشوق افراد دیگر برای انجام کارهای خیرخواهانه شود، داستان داوطلبیاش را برایمان روایت میکند: « پدرم حاجاسحاق اسم و رسم خوبی در میان اهالی منطقه داشت، همه روی او حساب میکردند چون همیشه در مسیر گرهگشایی از کار مردم قدم برمیداشت و به ما هم نصیحت میکرد از احوال مردم غافل نشویم.»
خاطرات کودکی را ورق میزند؛ از آن سالها میگوید که نجفآباد سابق درمانگاهی نداشت و اهالی مجبور بودند برای دوا درمان راهی شهر و روستاهای اطراف شوند: «یک شب دندان درد بدی سراغم آمد، درد امانم را بریده بود. همراه پدر راهی مطب دکتر شدیم. مجبور شدیم شبانه راه زیادی را طی کنیم تا به یک درمانگاه برسیم. همانجا پدرم آهی کشید و گفت اگر روستا درمانگاه داشت مردم این همه مصیبت را تحمل نمیکردند. آن موقع سن و سالی نداشتم اما جرقه ساخت یک درمانگاه در ذهنم روشن شد.»
حسین آقا سالهای سال با این فکر و آرزو زندگی کرد؛ همیشه مینشست و برای خودش ساختمان درمانگاهی که ساخته را در ذهن مجسم میکرد و زیباترین لحظه این رویا لبخند شیرین پدرش بود: «تقدیر اینطور رقم نخورد که در دوران حیات پدر درمانگاه ساخته شود. بعد از فوت پدر تصمیم گرفتم آرزویم را اجرایی کنم. 480 متر زمین اهدا کردم و با صرف 4میلیارد و 800میلیون تومان درمانگاه خیریه هلال احمر در نجفآباد سیرجان را راهاندازی کردیم.»
در تمام طول سالهایی که در امور خیریه و داوطلبانه مشارکت داشتهام آثار و برکات حاصل از این فعالیتها را در زندگی درک کردهام و معتقدم خدا هیچ کاری را بیپاسخ نمیگذارد. به خاطر همین زندگیام را براساس فعالیتهای داوطلبی چیدهام و به فرزندانم هم توصیه میکنم در این کارها کوتاهی نکنند.
این داوطلب کرمانی میگوید خدا را شکر خیرین مسجدساز و مدرسهساز در مملکت ما کم نیستند اما هدف من کاهش دردهای اهالی زادگاهم است: «خیلی وقتها میشنیدم اهالی به علت دیر رسیدن به درمانگاه یا نبود پزشک جان خود را از دست میدهند و این خبرهای تلخ در فصل زمستان بیشتر هم میشد.»
درمانگاهی که حاجحسین آقا ساخته و تجهیز کرده شامل بخشهای مختلف دندانپزشکی، سونوگرافی، متخصص عمومی و زنان و زایمان است: «این درمانگاه علاوه بر اهالی نجفآباد سیرجان به مردم مناطق حاشیه هم خدمات بهداشتی و درمانی ارایه میکند.»
خانواده داوطلب
ساخت درمانگاه خیریه هلال احمر درست است اولین فعالیت داوطلبانه حسین شهبا است، اما آخرین آن نیست. او مشکلات پیش روی جمعیت هلال احمر در حوزه تأمین انبار دارویی را هم پایان داده است: «سیرجان در کرمان تنها شهرستانی است که مردم برای تهیه داروهای کمیاب به آن امید دارند. این درحالی است که نبود انبار برای داروهای کمیاب دست و پای جمعیت هلال احمر را بسته بود. بلافاصله بعد از اطلاع از این موضوع، انبار دارویی در جنب داروخانه سیرجان ساختم.»
حسین آقا یکی از مشوقان دیگران در انجام کار داوطلبانه است و این فرهنگسازی را ابتدا از درون خانوادهاش شروع کرده است: «یکی از توصیههای همیشگی من به خانوادهام انجام فعالیتهای داوطلبانه است. همه 4 فرزندم و همسرم با فعالیتهای داوطلبانه میانه خوبی دارند و همیشه سعی میکنند در اموری که به کمکشان نیاز است داوطلبانه حضور داشته باشند .»
نیمی از درآمد، صرف کار خیر
او قبلا از راه کشاورزی و مرغداری گذران زندگی میکرد و امروز در بازار آهن مشغول به فعالیت است. با خود، پیمانی بسته است که مسیر او را در زندگی مشخص میکند: «با خودم عهد بستهام تا روزی که زندهام نیمی از درآمدم را در امور داوطلبانه و خیریه هزینه کنم.»
این عهد و پیمان از روزی در دل حسین آقا بسته شد که او آثار مثبت فعالیتهای خیرخواهانهاش را در زندگی لمس کرد: «در تمام طول سالهایی که در امور خیریه و داوطلبانه مشارکت داشتهام آثار و برکات حاصل از این فعالیتها را در زندگی درک کردهام و معتقدم خدا هیچ کاری را بیپاسخ نمیگذارد. به خاطر همین زندگیام را براساس فعالیتهای داوطلبی چیدهام و به فرزندانم هم توصیه میکنم در این کارها کوتاهی نکنند.»
به اعتقاد او کمک به همنوع و دستگیری از نیازمندان و مشارکتهای داوطلبانه جزیی از فرهنگ و زندگی ایرانیان است و این میراث نیکو باید در شرایط فعلی بیش از گذشته در جامعه احیا شود: «ما امروز در شرایطی زندگی میکنیم که مردم نیازمند، بیش از گذشته به کمک افراد توانمند نیاز دارند، بنابراین باید در کنار هم بایستیم و با جبران کمبودها در مناطق محروم و دستگیری از افراد نیازمند حس رضایت از زندگی را در بین آنها افزایش دهیم. مردم، داوطلبان هلال احمر را افرادی میشناسند که هنگام بروز حوادث و بلایای طبیعی با لباسهای سرخ و سفید به میدان میآیند و مردم گرفتار را یاری میکنند، اما بخش عمده فعالیتهای داوطلبانه جمعیت در قالب فعالیتهای داوطلبانه خیرین، واقفان و نیکوکارانی است که گاه با اهدای یک لبخند به دلشکستگان در این بخش دنبال میشود. هنرمندانی که با اجرای برنامههای هنری غم را برای ساعتی از چهره زلزلهزدههای کرمانشاه دور کردند، زنانی که با حضور در مناطق سیلزده و زلزلهزده برای کودکان یتیم مادری کردند یا واقفی که با وقف یک ساختمان یا بنا گرهی از مشکلات یک منطقه باز میکند همه از اعضای خانواده بزرگ داوطلبان هلال احمرند. مهم یک چیز است و آن اصل برادری ما است.»