حوالي اذان صبح زنگ تلفن من به صدا درآمد، آنسوي خط مديرعامل استان كرمان بود، ايشان وقوع زمين لرزهاي را در استان گزارش ميكرد.
در استان اعلام آمادهباش كردند.
با ستاد حوادث غيرمترقبه استان و سپس با جناب آقاي جزايري در ستاد حوادث كشور تماس گرفتم، ايشان نيز اين خبر را از طريق استانداري استان كرمان دريافت كرده بودند. به سرعت مراتب را به كشيك سازمان امدادونجات اطلاع دادم تا تمهيدات لازم صورت گيرد.
در اين زمان مديرعامل استان سيستانوبلوچستان هم وقوع زمينلرزهاي را در قسمت شمالي استان سيستانوبلوچستان اطلاع دادند. گزارشهاي تلفني نيز از زمينلرزههايي در شمال استان هرمزگان، جنوب استان يزد و شرق استان فارس رسيد.
اين گزارشها خبر از وقوع زمينلرزهاي در مقياس بسيار وسيع را ميداد كه چندين استان با آن مواجه شده بودند. به مديرانعامل استانهاي مذكور اعلام شد ضمن جستوجو در استان خود، به حالت آمادهباش باشند.
معمولا مؤسسه ژئوفيزيك دو يا سه ساعت بعد از حادثه محل زلزله را اعلام ميكند، جناب آقاي جزايري با مؤسسه ژئوفيزيك تماس گرفته و با دريافت اطلاعات غير رسميگفتند كه زمينلرزه در حوالي جازموريان بوده است.
چون اين ناحيه سكنه زيادي ندارد به نظر نميبايست زلزله مخربي باشد. ليكن تجربه نشان ميداد با اين لرزش وسيع يك جاي كار مشكل داشت. من به سرعت عازم سازمان امدادونجات شدم. با تلفن به جناب آقاي دكتر نوربالا، رياست جمعيت هلال احمر وقت اطلاع داده شد تا تمهيدات لازم پيشبيني شود.
مديرعامل استان كرمان تماس گرفتند و اظهار داشتند كه به دليل قطع برق قادر به تماس با سه شهر كهنوج، جيرفت و بم نميباشند. اين امر نشاندهنده اين مسأله بود كه زلزله در يكي از اين سه شهر واقع شده بود.
به جمعيت كرمان گفته شد تا عوامل امدادي خود را به سمت بم اعزام کنند كه مرحوم آقاي ملااكبري معاونت امدادونجات وقت استان كرمان عازم بم شدند. به مديرعامل استان سيستانوبلوچستان اعلام شد كه نيروهاي امدادي خود را به سمت بم اعزام كند.
به مديرعامل استان هرمزگان نيز اعلام شد كه نيروهاي امدادي خود را ابتدا به كهنوج و اگر اتفاق خاصي نبود به سمت جيرفت رفته و سپس به سمت بم بروند. همزمان با اعلام آمادگي به ستاد مركزي تهران به استانهاي همجوار براي اعزام نيرو دستورات لازم صادر شد.
من با كسب اجازه از رياست جمعيت هلال احمر جناب آقاي دكتر نوربالا به فرودگاه رفتم تا هرچه سريعتر به منطقه بروم. در فرودگاه بودم كه مرحوم آقاي ملااكبري اطلاع دادند كه اتومبيلهايي كه از بم به سمت كرمان در حركتند مجروحان زيادي همراه دارند.
اين خبر ما را مطمئن كرد كه مركز زلزله ميبايست شهر بم باشد. بعدا مؤسسه ژئوفيزيك نيز مركزيت زلزله در شهر بم را تایيد كرد. زمان پرواز هواپيما به كرمان ساعت هفت و سي دقيقه صبح بود، با معرفي خودم سوار هواپيما شدم و بعد معلوم شد اين پرواز در اصفهان نيز توقف دارد.
ليكن چارهاي نبود، هنگام توقف هواپيما در فرودگاه اصفهان مطلع شدم كه از طريق بيسيم به كرمان اطلاع دادند كه تخريب بسيار زياد و ميزان كشتهشدگان بالا ميباشد و حتي بيمارستان بم نيز تخريب شده است. اين پيام به طور كامل مشخص كرد كه وقتي بيمارستان تخريب شده تكليف ساختمانهاي خشت و گلي روشن است.
پس از تماس مرحوم آقاي ملااكبري با آقاي دكتر نوربالا تماس گرفتم تا ايشان خود را در روز اول زلزله به بم برسانند و تماس مشابهي با ستاد حوادث غيرمترقبه كشور با آقاي مهندس جزايري و آقاي مهندس مقيميگرفته شد. حضور نماينده ولايت فقيه آيتالله غيوري و آقاي دكتر نوربالا، مهندس مقيمي و مهندس جزايري در همان روز اول بسيار مغتنم و كارساز بود.
صبح روز دوم با مساعدت نيروهاي امدادي حملونقل مجروحان و مصدومان بهوسيله هليكوپترهاي هلال احمر و هواپيماهاي نيروي هوائي ارتش، سپاه پاسداران و هواپيمايي كشوري آغاز شد و حدود چهارده هزار مصدوم و مجروح از منطقه خارج شدند خروج حجم زياد مجروحان و انتقال آنها به مراكز درماني شهرهاي ديگر مشكلات جديدي بوجود آورد كه قابل پيشبيني نبود
در اصفهان آقاي دكتر نخعي (كه قبلا با هلال احمر همكاري داشتند) با شنيدن اخبار زلزله بم سوار هواپيما شدند. اين موقعيت بسيار خوبي بود چراكه ايشان اهل شهرستان بم بودند و ميتوانستند اطلاعات خوبي در اختيار ما قرار دهند.
در فرودگاه كرمان خودرو جمعيت هلال احمر منتظرمان بود، من و آقاي دكتر نخعي به اتفاق به سمت بم حركت كرديم، در راه ماشينهاي حامل مجروحاني كه از بم به سمت كرمان در حركت بودند را مشاهده ميكرديم.
در اين جا دو سؤال مهم مطرح ميباشد :
- آيا در شهر بم سيستمهاي معمولي مخابرات نظير تلفن، موبايل وجود نداشت ؟
- اگر به علت حادثه سيستمهاي تلفن و موبايل از كار افتاد، پس بيسيمها چرا از كار افتادهاند؟
در شهر استراتژيك بم بسياري از سازمانها مجهز به بيسيم بودند، ليكن اين تجهيزات يا با قطع برق از كار افتادند يا دكل آنها روي ساختمانهايي كه تخريب شدهاند قرار داشتند. به اين دليل ما به روشهاي سنتي و پيگيريهايي كه كرديم در جريان وقوع زلزله قرار گرفتيم كه اگر جز اين بود كار با سرعت بيشتري انجام ميگرفت.
حدود ظهر وارد شهرستان بم شديم، از همان بدو ورود تخريب شهر قابل مشاهده بود. محل ساختمان جمعيت هلال احمر بم كه ويران شده بود، عوامل باقيمانده در مركز جوانان جمعيت كه تقريبا ساختمانش سالم بود جمع شده و مشغول امدادرساني بودند.
اين ساختمان مملو بود از مجروحان، تعداد زيادي از عوامل درماني شهر و عوامل جمعيت هلال احمر در حال كمكرساني بودند. ما هم به جمع افراد ياريرسان پيوسته و شروع به شناسايي افراد جانباخته كرده و اجساد را به محل دفن اجساد انتقال داديم.
در اينجا شايسته است يادي كنيم از سرايدار انبارهاي امدادي هلال احمر بم «مرحوم آقاي محمود رنجبر» ايشان با شروع پيش لرزهها طي تماسي با اقوام و آشنايانش آنها را از امكان وقوع زلزله آگاه ساخته و باعث نجات تعداد زيادي شده بودند، اين افراد اظهار داشتند كه به علت اطلاعرساني ايشان از زير سقف بيرون آمده بودند. ليكن اين فرد خود جانش را از دست داد، روحش شاد.
طبيعي است كه آغاز عمليات جستوجو و نجات از همان لحظات اوليه بهوسيله بازماندگان و تعدادي از كاركنان هلال احمر و ساير ارگانها و افرادي كه از روستاهاي مجاور به بم آمده بودند آغاز و اعزام مجروحان و مصدومان با وسايل نقليه شخصي تا پايان روز نخست ادامه داشت.
پس از انتشار خبر از طريق رسانهها هجوم افرادي كه به بم ميآمدند بهقدري افزايش يافت كه باعث شد ترافيكي سنگين بوجود آمده و راه دو ساعت و نيمه به 10 ساعت افزايش يابد.
از نقاط قوت امدادرساني در بم وجود فرودگاه بود، هرچند فردوگاه در ابتدا دچار خساراتي بود ولي به سرعت ترميم و قابل بهرهبرداري شد و از روز دوم مصدومان از طريق فرودگاه انتقال داده شدند.
در شب نخست براي مجروحان و مصدومان كه تعدادشان به حدود چهارده هزار نفر ميرسيد هيچ مُسكني وجود نداشت و ما با همكاري استانداري جهت تامين مُسكن به روشهاي سنتي عمل كرديم؟
از صبح روز دوم با مساعدت نيروهاي امدادي حملونقل مجروحان و مصدومان بهوسيله هليكوپترهاي هلال احمر و هواپيماهاي نيروي هوائي ارتش، سپاه پاسداران و هواپيمايي كشوري آغاز شد و حدود چهارده هزار مصدوم و مجروح از منطقه خارج شدند خروج حجم زياد مجروحان و انتقال آنها به مراكز درماني شهرهاي ديگر مشكلات جديدي بوجود آورد كه قابل پيشبيني نبود.
– انتقال مجروحان و مصدومان بدون هماهنگي به بيمارستانهاي شهرهاي ديگر مسئولان بيمارستانها را دچار غافلگيري و بحران كرد.
– خيلي از اين مجروحان و مصدومان زخمهاي سطحي داشتند و پس از بهبودي براي بازگشت دچار مشكل ميشدند.
– بازماندگاني كه عزيزانشان انتقال يافته بودند نگران شده و مرتب سوال ميكردند.
اگر نيروهاي درماني به سرعت در منطقه مستقر ميشدند احتياج به خروج اين تعداد از مصدومان و مجروحان نبود و بررسيهاي بعدي نشان داد كه فقط حدود دو هزار نفر از اين مصدومان نياز به خروج از منطقه داشتند.
در روز دوم سالن ورزشگاه هلال احمر تجهيز و به يك مركز درماني تبديل شد و كار درماني با مسئوليت دكتر صالحي كه معاونت درمان و توانبخشي جمعيت بودند، در آن آغاز شد، و از روز سوم و چهارم نيروهاي درماني خارجي نيز وارد بم شدند، اين نيروها عملا نقش مهمي در كمكرساني به مصدومان و مجروحان پس از حادثه نداشتند.
اما بعدها كه يك بيمارستان صحرايي توسط فدراسيون بينالمللي صليب سرخ و هلال احمر و جمعيت هلال احمر جمهوري اسلامي ايران داير شد كه تا مدتها به بازماندگان حادثه خدمات درماني و پزشكي ارایه ميكرد.
حضور معاون اول رياست جمهوري وقت در منطقه منجر به اتخاذ يك تصميم ضروري ولي نابهنگام شد. براساس اين تصميم مقرر شد ادامه عمليات بحران در منطقه بم توسط سپاه پاسداران و منطقه بروات توسط ارتش مديريت شود.
نظر به اينكه نهادهاي مذكور ساختار و برنامه از پيش تعريف شدهاي براي چنين مواردي نداشته و تمرين و مانوري نيز با ساير سازمانها در اين رابطه صورت نگرفته بود اين تغيير و تصميم تا مدتي روند عمليات پاسخگويي را با مشكل مواجه كرد.
گرفتن تصميمات اقتضائي در شرايط بحراني مستلزم وجود سناريوي جايگزين از پيش طراحي شده و تمرين شده است در غير اينصورت بحران تشديد شده و بعضا غير قابل كنترل ميشود. در آن شرايط ضرورت باز مهندسي طرحهاي مديريت و مقابله با بحرانهاي ناشي از حوادث موجود براي تصميمسازان و تصميمگيران كشور كاملا محسوس شد.
تا نيروهاي كمكي به بم رسيدند آشفتگيهاي زيادي بوجود آمد، ازدحام و شلوغي در جادههاي اطراف بم به حدي بود كه بسياري از كمكها به بم نميرسيد و بهوسيله افراد متفرقه غارت ميشده است در اين ميان يك كاميون حامل البسههاي امدادي در بين راه ربوده شد و بعدها از اين لباسها سوءاستفادههاي فراواني بهعمل آمد.
با همين لباسها، اجناس اهدایي را از بالاي كاميونها به سوي مردم پرتاب ميكردند و اين عمل موجب رنجش مردم آسيبديده شد. لذا سريعاً كارتهاي شناسايي براي نيروهاي هلال احمر صادر شد كه جلوي اينگونه اعمال گرفته شود و نيروهاي امدادي قابل شناسايي باشند.
ميتوان گفت هجوم بيرويه غيرضروري نيروهاي امدادي از سازمانها و ارگانهاي مختلف و همچنين ناهماهنگي بين نيروها خود مشكلات زيادي را بهدنبال داشت. ارگانها و نهادهاي دولتي نيز با اوج گرفتن احساسات انساندوستانه مردم شروع به دعوت از آنان جهت كمكرساني کردند.
به عنوان مثال خبرنگاران صداوسيما با گفتن براي كمك به هموطنان به سمت بم بشتابيم و دعوت مردم به شهر بم مشكلات زيادي را بوجود آوردند. اين افراد چون سازمان مشخصي نداشتند مشكلساز شدند، رانندگاني به ما مراجعه ميكردند و از ما خودرو جهت امدادرساني ميخواستند، گاهي اين افراد حتي هزينه بازگشت خود را نداشتند، پزشكاني به ما مراجعه ميكردند كه وسايل تشخيص اوليه را همراه نداشتند. بعداً به اين افراد گفته شد كه ميبايست در محل زندگي خود ثبتنام کرده و به نوبت جهت امدادرساني اعزام شوند.
در پنج روز اول پس از زمينلرزه وجود آشفتگيها كار جستوجو و نجات با دستگاههاي ظريف زندهياب و سگهاي تجسس را با مشكلاتي روبهرو كرد. همچنين فقدان نقشه جامع شهر نيز اين كار را با تاخير مواجه كرد. با تهيه نقشه شهر و مشخص کردن مكانهاي خاص براي ستادها، شهر بم و بروات به چهارده قسمت منطقهبندي شد. خوشبختانه دامنه تخريب فقط شهر بم و روستاهاي اطرافش را درگير كرده بود.
يك بار در ستاد بروات كه استان معين آن سيستانوبلوچستان بود، مشكلي به وجود آمد، چند روز قبل از زلزله بم مديرعامل استان سيستانوبلوچستان تعويض شده و اين موضوع مقبول مديرعامل معزول نبود، در زلزله بم فرماندهي استانهاي معين با استاندار و يا نماينده تامالاختيارشان بود و بقيه ميبايست زير نظر استانداري فعاليت ميكردند، استاندار مديريت ستاد استان سيستانوبلوچستان را به مديرعامل معزول قبلي هلال احمر سپرد
با همكاري سازمانها و نهادها روشي كه ستاد حوادث غيرمترقبه براي زلزله گيلان و زنجان تجربه كرده بود در بم نيز مورد استفاده قرار گرفت و با استقرار استانهاي معين از چهارده استان كشور روند عمليات بهبود پيدا كرد.
در روز ششم شناسايي خانوادههاي آسيب ديده و توزيع دفترچه خواروبار آغاز شد، طبق آمار در بم يكصدوده هزار نفر تحت تأثير زلزله قرار گرفتند كه حدود سيوپنج هزار نفر كشته شده، چهارده هزار نفر مجروح يا مصدوم تخليه شدند و پانزده هزار نفر از منطقه كوچ كرده و تحت حمايت جمعيتهاي هلال احمر شهرهاي اطراف قرار گرفتند.
پس ما باید با چهل هزار نفر مواجه باشيم متأسفانه با هجوم افراد از مناطق ديگر كه خود را بومي معرفي ميكردند، ناچار به توزيع دويست و چهل و هشت هزار دفترچه شديم، اين يك رقم واقعي برای كمكرساني به آسيبديدگان نبود. هر چند كه تلاش زيادي در جهت پالايش آسيبديدگان صورت گرفت و عليرغم استفاده از افراد محلي و فرهنگيان اين امر چندان ميسر نشد و پالايش بسيار سخت بود. همزمان دستور مقامات بالا كه به اين افراد هم كمك شود، كار ما را بهمراتب مشكلتر كرده بود.
شناسايي اجساد به علت اينكه در بيشتر موارد كل خانواده فوت شده بودند، دفن اجساد را با مشكل مواجه كرده بود. مسئولان ذيربط مجبور بودند با رعايت حداقل تشريفات مذهبي، افراد را پس از ثبت مشخصات و عكسبرداري در گور دستهجمعي دفن كنند.
يكي ديگر از مواردي كه براي نخستنبار در زلزله بم رخ داد، صدور مجوز ورود به آسمان ايران از هر كشور و هر جايي براي كمك به آسيبديدگان بود. اعلام فضاي باز براي مشتاقاني كه ميخواستند به هر دليل ازجمله كمكرساني بيايند خوب بود ولي براي ما مشكلات بسياري را به وجود آورد؛ زیرا بيشتر اين تيمها وسايل كافي و كارآمدی لازم را نداشتند.
البته اين مورد به حل يك مسأله بينالمللي نيز كمك كرد. سازمان ملل در تلاش بوده مجوزي به دولتها بدهد كه نيروهاي امدادي اجازه داشته باشند در مسائل امدادرساني مربوط به حوادث و سوانح بدون مجوز كشور آسيبديده وارد عمل شوند، بسياري از كشورهاي بزرگ مخالف اين نظر بودند تجربه زلزله بم نشان داد كه اين روش مناسبي نيست و از اين تصميم منصرف شدند.
درسهايي را كه در زلزله گيلان و زنجان آموختيم در امدادرساني زلزله بم بسيار مفيد واقع شد، براي نخستینبار در تاريخ حوادث جهان فدراسيون بينالمللي صليب سرخ و هلال احمر و بخش بشردوستانه سازمان ملل استمداد مشترك بينالمللي انجام دادند و يك مركز هماهنگي مشترك در منطقه و با همكاري اداره كل بينالمللي جمعيت هلال احمر ايران تشكيل دادند.
از مشكلات بزرگ ديگري كه با آن مواجه بوديم ارسال بيرويه كمكهاي اهدايي داخلي بود، ما مرتبا اعلام ميكرديم كه براي ارسال اين كمكها با جمعيت هلال احمر هماهنگ شود ولي اين اتفاق به ندرت ميافتاد و كمكها بدون تفكيك و هماهنگي با هلال احمر به منطقه ارسال ميشد.
تعداد كاميونهايي كه كمكهاي اهدايي را به بم ميآوردند به قدري زياد بود كه صفهاي طويلي را براي تخليه بار به وجود ميآورد، گاهي رانندگان كاميونها سهوا يا عمدا اين وسايل را روي خاكها تخليه ميكردند.
از اين موارد عكس و فيلم تهيه و منتشر شد و اعلام شد كه جمعيت هلال احمر در خصوص كمكهاي مردميكوتاهي كرده است. اين مسأله دردسرهايي را براي ما فراهم کرد و جمعيت را مجبور به دادن توضيحاتي کرد كه ثابت كند مسبب اين اتفاق نبوده است كه خوشبختانه مورد قبول قرار گرفت. در تمام اين موارد اين جانب به عنوان مسئول سازمان امدادونجات جمعيت ميبايست پاسخگو ميبودم.
البته ما مجبور به استفاده از سيصد امدادگر برای خارجكردن اين وسايل از خاك شديم، در تمام اين مدت من نگراني بزرگي داشتم و آن آسيبديدن اين امدادگران بود. تعدادي از امدادگران ازجمله همكار ما از بخش پشتيباني عمليات سازمان امدادونجات آقاي خدابخش بيماري سالك گرفته بود.
ايستگاه راهآهن هر چند كه هنوز بهرهبرداري نشده بود ليكن در زلزله بم مورد استفاده قرار گرفت و خيلي از كمكها از اين طريق به بم وارد شد. اما ما باز هم با مواردي مواجه شديم كه بسيار جاي تأمل دارد، اجناسي كه بار واگنهاي قطار ميشدند تفكيك نشده بود و برخي كمكها دچار فساد شده و از برخي واگنها بوي تعفن به مشام ميرسيد.
با وجود اين كه بم در يك منطقه كويري و گرمسيري قرار دارد ولي در زمان وقوع سانحه درجه حرارت به 9 درجه زير صفر رسيد و اين براي بازماندگان مشكلات عديدهاي را بهوجود ميآورد.
تيمهاي خارجي در مكانهاي خاصي كه مشخص كرديم استقرار يافتند و يك رابط ويژه به كارهاي آنها رسيدگي ميكرد.
وجود مراكزي مثل فرودگاه، راهآهن و راهها ارتباطي ديگر نشان داد كه وجود امكانات چقدر ميتوانند در امدادرساني موثر واقع شود. يكي از نقاط قوت اين عمليات تعداد زياد هواپيماهايي بودند كه در اين امر به كار گرفته شدند. با توجه به اينكه تعداد اين هواپيماها از ظرفيت فرودگاه بم خيلي بيشتر بود ولي با تمهيدات خاصي كه صورت گرفت خوشبختانه مشكلي پيش نيامد.
بم به عنوان يك شهر تاريخي خيلي مورد توجه رسانههاي جهاني بود، مرتبا اخبار و اطلاعات در سراسر دنيا پخش ميشد جناب آقاي دكتر محقق، مديركل امور بينالملل جمعيت هلال احمر توانستند با درايت ارتباط گسترده سازمانهاي بينالمللي را به نحو شايسته و مطلوبي ساماندهي كنند.
در بين كمكهاي غير سازمانيافته دولتها، اجناسي كه از نظر فرهنگي، مذهبي و سنتي مغاير با فرهنگ مردم ما بود بسيار به چشم ميخورد. سه هواپيما از كشوري كه نامش را ذكر نميكنم در فرودگاه مهرآباد به زمين نشستند كه محموله آنها البسههاي دسته دوم و غير قابل استفاده بود، عدم تخليه اين اجناس نيز موضوع را سياسي ميكرد. لذا ما مجبور به تحويل اين محموله شديم.
در كنفرانسي كه به همين منظور (اهدای كمك) از طريق سازمانهاي بينالمللي در ژنو تشكيل شد من معايب و محاسن كمكهاي بينالمللي را گوشزد كردم.
يك مصوبهاي در ستاد حوادث غير مترقبه وجود داشت كه مبالغي به خانوادههايي كه عزيزان خود را از دست داده بودند، پرداخت ميشد. افراد با تحويل مدارك جانباختگان ميتوانستند اين كمكها را دريافت کنند و ما با اين روش تعداد كشتهشدگان را سي و پنج هزار نفر شمارش كرديم.
از تجربيات مفيد زلزله بم استقرار تيمهاي حمايت رواني در كنار حادثهديدگان از همان روزهاي اول زلزله بود. با پيشنهاد من و موافقت جناب آقاي دكتر نوربالا رئيس جمعيت هلال احمر اداره كل حمايتهاي رواني تشكيل و مديريت آن به آقاي دكتر فرساد محول و مقرر شد در هر استان واحدي تحت همين عنوان تشكيل و سرپرستهايي براي آنها نيز تعيين شد، اين واحدها در زلزله بم، زرند و ديگر مناطق فعاليتهاي ارزندهاي ارايه دادند.
در محوطه هواشناسي ستادي تشكيل شد كه نمايندگان، سازمانها و ارگانها شبها جلساتي را در اين ستاد تشكيل ميدادند و در ستاد هلال احمر نيز هر شب، با نمايندگان استانهاي معين جلسات هماهنگي بين مديران هلال احمر برگزار ميكرديم و در آنجا با تبادل اطلاعات مشكلات در حد مطلوب حل و فصل ميشد.
با فروكشكردن التهاب در روز ششم سپاه اعلام كرد كه آماده تحويل كار است و ما با هماهنگي ستاد و حوادث غير مترقبه بدون مشكل ادامه كار را به دست گرفته و انجام داديم. من به طور روزانه و مستمر ستادهاي هلال احمر مستقر در ستادهاي معين را مورد بازديد قرار ميدادم.
يك بار در ستاد بروات كه استان معين آن سيستانوبلوچستان بود، مشكلي به وجود آمد، چند روز قبل از زلزله بم مديرعامل استان سيستانوبلوچستان تعويض شده و اين موضوع مقبول مديرعامل معزول نبود، در زلزله بم فرماندهي استانهاي معين با استاندار و يا نماينده تامالاختيارشان بود و بقيه ميبايست زير نظر استانداري فعاليت ميكردند، استاندار مديريت ستاد استان سيستانوبلوچستان را به مديرعامل معزول قبلي هلال احمر سپرد.
طبيعتا تضادهايي ايجاد شد و برخوردهايي به وجود آمد و توزيع اقلام به موقع صورت نميگرفت بنابراين مردم در ستاد تجمع كرده بودند. من به طور ناشناس وارد ستاد و متوجه شدم كه به دليل مشكلات داخلي نتوانسته بودند روز قبل اقلام را توزيع كنند و اين امر مردم را خشمگين كرده بود.
برای آرامكردن مردم با اينكه مديرعامل استان سيستانوبلوچستان آقاي دكتر قدياني عقيده داشت كه كار بسيار خطرناكي است با وجود این با مردم صحبت كردم و پرسيدم كه مشكلشان چيست؟ و مردم عنوان كردند ديروز به آنها امكانات تحويل داده نشده است.
گفتم من رئيس اين افرادم و هر كوتاهي شده است من پاسخگو هستم. همهمه شد و به نوعي مردم را آرام كرديم. مردم چون سخنان صادقانه مرا شنيدند آرام شدند. بعد از آنها خواستم چند نماينده از بين خود تعيين كنند تا اقلام با حضور و نظارت آنها توزيع شود، با اقدام سريع و تحويل اقلام به نمايندگان و نظارت بر آنها اجناس توزيع و تحويل آسيبديدگان شد. هميشه يك برخورد صادقانه و پرهيز از دروغ ميتواند بسيار اثربخش باشد.
مردم بم مردم خوبي بودند ولي با نفوذ افراد غير بومي كه بعضا تنشهاي مصنوعي ايجاد ميكردند با ناملايمات زيادي برخورد كرديم. امدادگران بسيار ناسزا شنيدند و گاهی كتك خوردند ولي ما هميشه امدادگران را به خويشتنداري توصيه ميكرديم.
بعضی مواقع تبليغات راديو و تلویزيونهاي بيگانه در تهييج و تحريك افكار عمومي عليه نيروهاي امدادي موثر واقع ميشد، رقمهاي نجومي و غير واقعي از كمكهاي نقدي و غيرنقدي اعلام ميكردند تا موجب تحريك مردم شوند.
طبيعي است كه آغاز عمليات جستوجو و نجات از همان لحظات اوليه بهوسيله بازماندگان و تعدادي از كاركنان هلال احمر و ساير ارگانها و افرادي كه از روستاهاي مجاور به بم آمده بودند آغاز و اعزام مجروحان و مصدومان با وسايل نقليه شخصي تا پايان روز نخست ادامه داشت
در حالي كه خيلي از اين كمكها هيچ وقت عينيت نيافت. اما مردمي كه به اخبار اين رسانهها توجه داشتند عليه مديريت و عوامل امدادي تحريك شده و با خشم و غضب امدادگران را مورد تعرض قرار ميدادند.
براي پاسخ به اين تحريكات مديريتها تصميم ميگرفتند يك مقدار از خارج برنامهها كمك شود، ما ميگفتيم اگر كمككردن خارج برنامه صورت گيرد از حد استاندارد خارج شويم سطح توقعات مردم بالا رفته و در بازسازي دچار مشكل خواهيم شد.
توزيع آب اشاميدني در بطري (آب معدني) براي اولينبار يكي از نقاط قوت اين امدادرساني بود؛ زیرا به دليل قطع آب شرب شهري غيربهداشتي تشخيص داده شد توزيع آب بهداشتي از شيوع آلودگي و گسترش بيماريهاي عفوني (نظير سالك كه بيماري بوميمنطقه است) بسيار موثر واقع شد.
حضور به موقع عوامل بهداشتي و رسيدگي خوبي كه كردند و نصب تدريجي سرويسهاي بهداشتي در منطقه از شيوع آلودگيها جلوگيري كرد.
بين مردم آسيبديده به روال عادي اجاق از نوع والور توزيع شد ولي اهالي درخواست گاز پيكنيكي داشتند، با هماهنگيهايي كه انجام شده از محل كمكهاي بينالمللي كه در اختيار فدراسيون بينالمللي صليب سرخ و هلال احمر بود گاز پيكنيكي تهيه شد و در اختيار آسيبديدگان قرار گرفت. اين كار در خصوص تهيه و تحويل يخدانهاي مناسب نيز انجام ميشد.
مقرر شد صبحانهاي آماده شامل كره، عسل، گردو و شير بين آسيبديدگان توزيع شود و اين مورد هم از طريق فروشگاه شهر و روستا در اختيار هلال احمر قرار ميگرفت و توزيع ميشد. بعدا معلوم شد كه اين امكانات روي دست فروشگاه شهر و روستا مانده بود و به اين ترتيب اجناس انباريشده را رد كرده و پول آن را از محل اعتبارات ستاد حوادث و سوانح غير مترقبه دريافت كردند.
كمك و مشاركت به بازماندگان حادثه برای برگزاري مراسم سوگواري عزيزانشان و حضور در مسجد و مزار جانباختگان به كاهش آلام رواني بازماندگان زلزله كمك ميكرد.
به دليل سرماي شديد مردم آتش روشن ميكردند و آتشسوزيهايي صورت گرفت و ما مجبور به توزيع مجدد چادر و دادن امكانات جديد بوديم.
مدتي كه در بم بودم بر اثر استنشاق گرد و غبار فراوان و تعريق حاصل از فعاليتهاي فيزيكي ريههايم آسيب ديده و مدتي در محل تحت درمان قرار گرفتم ولي جناب آقاي دكتر نوربالا رئيس جمعيت هلال احمر وقت دستور دادند به تهران رفته و معالجه كنم و من پس از چهار روز بستري در تهران به منطقه برگشتم زيرا در زمان نبود من درگيريهايي پديد آمد كه پس از بازگشت بهسرعت به رفع آنها پرداختم.
عليرغم اينكه معايب و نواقصي در طول عمليات وجود داشت اما يك همت عمومي در تأمين و ارسال نيازها باعث شد امدادرساني با تمام كاستيها، مشكلات و مسائل حاشيهاي به خوبي انجام شود و همين امر مورد توجه جامعه جهاني قرار گرفت.