اهمیت مدیریت اجتماع‌محور در بحران‌ها

در نشست علمی و جامعه‌شناسی پیرامون مدیریت و ارتقای تاب‌آوری جامعه در بحران‌ها مطرح شد

مدیریت اجتماع‌محور، مشارکت دادن مردم در مسأله‌یابی و حل مسأله در زمان عادی صحبت می‌کند؛ اگر محله‌های تعاملی و مردم فعال در امور جامعه داشته باشیم، مهارت‌های آموخته در بحران‌ها اجرایی می‌شود و مردم می‌توانند تا رسیدن کمک‌های بیرونی اوضاع خودشان را مدیریت کنند.

تکان‌های مشکوک زمین از شب قبل از روز 5 دی‌ماه 17 سال پیش،خودی به اهالی بم نشان داده بود؛ هشدارهایی که جدی گرفته نشد. هوا آنقدر سرد بود که مردم بم بی‌اعتنا به لرزه‌های هشدار  باشند. حتی لرزه‌های 3 و 4 ریشتری نیمه شب هم مردم خوش‌خیال بم را که تصور می‌کردند هیچ زلزله‌ای شهرشان را تهدید نمی‌کند، هوشیار نکرد؛ فکرش را هم نمی‌کردند که زمین‌لرزه اصلی در پیش باشد و تا چند ساعت بعد بم زیرورو می‌شود.

2 هزار سال از قدمت ارگ قدیم بم می‌گذشت و شهر بم تا آن شب به خود زلزله ندیده بود. همین تصور اشتباه تا سپیده‌دم 5 دی‌ماه با مردم بود. زلزله اما نه تنها شهر بم بلکه ارگ دو هزار ساله این شهر را با خاک یکسان کرد تا ماتم آن لحظه تا سال‌ها با این شهر باقی بماند.

دی ۱۳۸۲یکی از تلخ‌ترین  و فراموش نشدنی‌ترین سوانح تاریخ معاصر ایران به وقوع پیوست. ساعت ۵:۲۶ بامداد خبر زلزله‌ای با قدرت ۶٫۶ ریشتر در بم و مناطق اطراف آن در شرق استان کرمان و تلفات و خسارت‌های سنگین، تمام کشور را در بهت و غم فرو برد.

12 ثانیه لرزش‌های وحشتناک کافی بود تا شهری با خاک یکسان شود و بیش از 27 هزار کشته و ده‌ها هزار زخمی  و آواره، حیران و وحشت‌زده باقی بمانند؛ آن‌هم در سیستمی که تا آن زمان مدیریت بحرانی به این وسعت را تجربه نکرده بود.

بم و حوادث طبیعی قبل و بعدش نشان داد که توسعه مفهوم مدیریت بحران و ارتقای ایمنی برای کاهش اثرات بلایای طبیعی در کشور حادثه‌خیز ما چقدر اهمیت دارد.

پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله با توجه به ضرورت آگاه‌سازی و ارتقای فرهنگ عمومی در برابر زلزله با پیشنهاد نامگذاری سالروز وقوع زلزله بم به عنوان «روز ملی ایمنی در برابر زلزله» فرصتی را فراهم کرد تا هر ساله با برگزاری برنامه‌ها و فعالیت‌های آموزشی و ترویجی متنوع ضمن گرامیداشت یاد و خاطره قربانیان این فاجعه تلخ، زمینه ارتقای آگاهی عمومی و شاخص‌های ایمنی در برابر زمین لرزه در کشور را فراهم آورد.

«مهدی زارع» استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله و مهندسی زلزله  به همین مناسبت روز 5 دی در صفحه اینستاگرامش نشستی علمی با محوریت موضوع مدیریت بحران و الزامات جامعه‌شناسانه افزایش تاب‌آوری جامعه در مخاطرات برگزار کرد که میزبان چندین متخصص و صاحبنظر در حوزه‌های مختلف بود.

در مدیریت بحران انتخاب میان بد و بدتر مطرح است

زارع در ابتدای این نشست به ضعف مدیریت در مواجهه با حادثه بزرگ بم در آن سال اشاره می‌کند: «به واقع در آن زمان هر کسی و هر نهادی می‌خواست کمک کند اما چگونگی و چهارچوبش را بلد نبود و همین مسأله وضعیت را به‌شدت نابسامان و مسئولان را در بی‌تدبیری گرفتار کرده بود. مردم آسیب‌دیده و داغدیده در این میان دچار نوعی بدبینی نسبت به حمایت‌ها شده بودند که طبیعی بود.»

زارع معتقد است: «سانحه به خودی خود ناراحت‌کننده است و ما در مدیریت بحران انتخاب میان خوب و بد نداریم ؛ انتخاب میان بد و بدتر است. فاجعه بم ،شهری با 100 هزار نفر جمعیت با خاک یکسان شده بود که تا روز دوم و سوم هم پوشش امدادی و حمایتی به مجروحان کامل نشده بود.»

جمعیت بم جبران شده و شهر به حیاتش ادامه می‌دهد

او سطح نارضایتی گسترده مردم را در این شرایط طبیعی دانسته و می‌گوید: «عامل دیگر بیشتر شدن بدبینی نسبت به سیستم در بحران‌ها، این است که آمار تلفات اغراق شده عنوان می‌شود؛ این اتفاق در همه جای دنیا می‌افتد. در بم هم آمار تلفات خیلی بیشتر از واقعیت عنوان شد؛ اغلب مراجع تلفات 40 هزار نفری زلزله بم را منتشر کردند در حالی که مرکز آمار و ثبت احوال کشور از باطل شدن حدود 27 هزار شناسنامه بمی بر اثر زلزله خبر داد.»

استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله و مهندسی زلزله با بیان اینکه آمار سرشماری سال‌های بعد بم نشان داد جمعیت کاهش یافته بم جبران شد، ادامه می‌دهد: «شهر به حیات خود ادامه می‌دهد. البته با وقوع مهاجرت‌های بعد از زلزله به این شهر، اهالی بومی بم از اینکه اصالت جمعیت شهر، دیگر به قبل از زلزله برنمی‌گردد صحبت می‌کردند اما با گذشت 17 سال، جمعیت شهر به اصالت خود برگشته، اما بم هنوز مشکلات فراوانی دارد.»

گفته بودم بم در جای بسیار خطرناکی ساخته شده

زارع در بخش دیگری از صحبت‌هایش به مباحث علمی زلزله بم پرداخت: «من به‌واسطه مطالعاتی که قبل از سال 82 انجام داده بودم هشدار وقوع فاجعه در صورت زمین‌لرزه در بم را به مسئولان دادم. گسل‌های اطراف بم دیده و مورد مطالعه قرار گرفته بود. من گفته بودم شهر بم در جای بسیار خطرناکی ساخته شده و اگر زلزله‌ای رخ دهد با زلزله طبس برابری می‌کند.»

او ادامه می دهد: «دقیقا همین اتفاق افتاد. شدت زلزله بم 6.6  ریشتر بود اما با شتاب حداکثری به شتاب جاذبه رسید. یعنی لرزش‌ها افراد را تا 8 متر پرتاب می‌کرد. همانطور که بازماندگان زلزله تعریف می‌کنند، در ثانیه‌های سوم و چهارم، تکان‌ها به قدری بود که اکثر زنده‌ها به نقطه‌ای دیگر پرتاب و بیهوش شده بودند.»

زارع با اشاره به اینکه عده‌ای بدون اطلاعات علمی صرفا به تلفات یک حادثه استناد می‌کنند و می‌گویند ایران تاب‌آوری‌اش کم است، توضیح می دهد: «پهنه کانونی زلزله در شدت خسارت‌ها و تلفات بسیار اهمیت دارد. در حادثه بم، کانون زلزله دقیقا زیر شهر بود، نه اینکه چند کیلومتری شهر، این یعنی بدترین حالت ممکن. زلزله بم 12 ثانیه طول می‌کشید و اگر مدت لرزش زمین بیشتر بود، قطعا فاجعه‌ای دردناک‌تر رخ می‌داد.»

هوشیاری و ظرفیت بزرگ انسانی که در مردم بم دیدم

در ادامه این نشست زند رضوی ، جامعه‌شناس ایرانی که بعد از زلزله بم مطالعات میدانی بسیاری در آن منطقه داشته و نظریه جامعه‌شناسی مردم‌مدار را بر اساس این مطالعات ارایه داده است، توضیحاتی پیرامون مشارکت مردم در مدیریت بحران ارایه می‌دهد: «تجربه استثنایی من در بم دیدن مردمی بود که در بدترین حالت روحی و روانی بودند وعزیزان‌شان را از دست داده بودند اما دغدغه‌شان این بود که با دست خالی آوارها را کنار زده و بدن بی‌جان خانواده خود را بیرون بیاورند و شرایط سخت را مدیریت کنند؛ این روحیه مستلزم هوشیاری و ظرفیت‌های بزرگ انسانی است که من در میان بمی‌ها دیدم.»

زند رضوی به تناقض آنچه به عنوان اراده مدیریت بحران در میان مردم زلزله‌زده دیده می‌شد و آنچه توسط مطبوعات و رسانه‌ها به عنوان درماندگی و بیچارگی آنها منعکس می‌شد، اشاره و رمزگشایی این تناقض را در نشان دادن نیازمندی و وابستگی حادثه‌دیده به حمایت و کمک سیستم‌های دولتی توضیح می‌دهد .

مدیریت اجتماع‌محور یعنی مشارکت مردم در مسأله‌یابی و حل آن

او از عدم مشارکت مردم حادثه‌دیده در بازسازی زندگی‌شان در این سیستم انتقاد می‌کند: «در کشور ما مردم وقتی حادثه‌ای رخ می‌دهد می‌روند داخل چادر می‌نشینند و منتظرند دیگران بیایند و زندگی‌شان را بسازند.»

تجربه استثنایی من در بم دیدن مردمی بود که در بدترین حالت روحی و روانی بودند وعزیزان‌شان را از دست داده اما دغدغه‌شان این بود که با دست خالی آوارها را کنار زده و بدن بی‌جان خانواده خود را بیرون بیاورند و شرایط سخت را مدیریت کنند؛ این روحیه مستلزم هوشیاری و ظرفیت‌های بزرگ انسانی است که من در میان بمی‌ها دیدم

این جامعه‌شناس به تشکیل گروه‌های محلی به عنوان شورایار در زمان عادی اشاره می‌کند و می‌گوید: «اگر در محله‌ها گروه‌های محلی تشکیل شود که آمار تعداد افراد ساکن و گروه سنی و مهارت‌های آنها را داشته باشد که هر کسی با هر توانایی شناخته شود، مردم در مواقع بحران توانمندتر می‌شوند. زیرا در بحران‌های طبیعی تا 24 ساعت اول خودشان باید به داد همدیگر برسند. اهل محل هستند که باید یکدیگر را دریابند.»

او به اهمیت توانمند کردن شهروندان در قالب اجتماعات محله‌ای تاکید می‌کند: «3 موضوع در این اجتماعات اهمیت دارد؛ یادگیری امدادونجات، رسیدگی به کودکان و سالمندان و موضوع ارتباطات.»

«هر خانه یک امدادگر» خوب است اما کافی نیست

زند رضوی به طرح‌های جمعیت هلال احمر برای آگاهی و آموزش همگانی در جامعه در مواجهه با بحران‌ها اشاره می‌کند: «برای مثال طرح هر خانه یک امدادگر را دیده‌ایم که به نظر من خوب است اما کافی نیست؛ مردم در بحران‌ها علاوه بر امدادونجات به افرادی برای رسیدگی به کودکان، سالمندان و معلولان و ارتباط‌گیری مناسب با هم نیاز دارند.»

این جامعه شناس در ادامه از اهمیت مدیریت اجتماع‌محور در زمان عادی و مشارکت دادن مردم در مسأله‌یابی و حل مسأله صحبت می‌کند و معتقد است: «اگر محله‌های تعاملی و مردم فعال در امور جامعه داشته باشیم، مهارت‌های آموخته در بحران‌ها اجرایی می‌شود و مردم می‌توانند تا رسیدن کمک‌های بیرونی، خودشان اوضاع را مدیریت کنند.»

اگر خانه‌ای را می‌سازیم، آماده شدن فرد برای حضور مستقل در جامعه و کمک به بازتوانی اجتماعی او، موضوع لازمی است که در کنار نیازهای اولیه آسیب‌دیده باید مورد توجه قرار بگیرد

آسیب های اجتماعی و تهدیدهای امنیتی گروه های آسیب پذیر مانند کودکان و زنان از مباحث دیگری بود که در این نشست مطرح شد؛ کودکان بی سرپرستی که بعد از حوادث طبیعی در معرض سوء رفتار یا ازدواج اجباری قرار می گیرند و نیاز به حمایت های طولانی مدت دارند.

خدمات مددکاری اجتماعی به اندازه تامین سرپناه برای بحران‌زده اهمیت دارد

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران میهمان دیگر این نشست علمی بود. موسوی چلک با اشاره به اینکه هنوز هم حمایت‌های روانی و اجتماعی در بحران‌ها جایگاه ویژه‌ای در کشور ندارند، توضیح می‌دهد: «انجمن مددکاری 6 هزار عضو دارد و ما در کشور بالغ بر 20 هزار مددکار اجتماعی داریم که باید از این ظرفیت‌ها برای مواجهه با بحران‌ها استفاده شود.»

موسوی چلک اما از عملی نشدن ایده‌های علمی و دانشگاهی در این حوزه انتقاد می‌کند و به لزوم داشتن بانک اطلاعات منابع اجتماعی برای استفاده از آن برای حمایت‌های روانی و اجتماعی در بحران‌ها تاکید می‌کند: «آسیب‌های اجتماعی بلندمدت است و مفهوم عزت نفس افراد آسیب‌دیده و رعایت شأن انسانی در کمک‌رسانی و حمایت بسیار اهمیت دارد تا از آسیب‌های پیامدی مثل روی‌آوری به مواد و بیماری‌های روانی جلوگیری شود.»

رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران می‌گوید: «اگر خانه‌ای را می‌سازیم، آماده شدن فرد برای حضور مستقل در جامعه و کمک به بازتوانی اجتماعی او، موضوع لازمی است که در کنار نیازهای اولیه آسیب‌دیده باید مورد توجه قرار بگیرد. ما اگر در حوادثی شبیه بم خدمات امدادونجات و ساخت‌وساز را انجام می‌دهیم نباید از خدمات مددکاری اجتماعی غافل شویم و این مسأله حین و پس از بحران، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.