ماجرای دفاع شهید سلیمانی از دختر بی‌حجاب چه بود؟

در اهمیت کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم»‌

کتاب «از چیزی نمی‌ترسیدم» که مراسم رونمایی آن امروز برگزار شد، فرازهایی دارد به‌شدت خواندنی و قابل تأمل؛ ازجمله روایت کار سخت حاج‌قاسم در ایام کودکی برای رفع مشکل اقتصادی خانواده؛ از کار در رستوران و حمل آجر با دست خالی گرفته تا فروش آبمیوه در کنار خیابان و….

در روزهای اخیر همزمان با سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی، از آثاری نیز درباره ایشان رونمایی شد؛ کتاب‌هایی نظیر «چهل روز پس از حاج‌قاسم» (اسماعیل رمضانی)، «از چیزی نمی‌ترسیدم» (زندگینامه شهید سلیمانی)، «سردار بزرگ» (مجموعه مقالات)، «این روزها که نیستی» (شعرهایی سروده محمدتقی عزیزیان) و… البته انتشار این گونه آثار مربوط به امسال نیست و در سال‌های گذشته نیز کتاب‌هایی درباره سردار شهید منتشر شده بود که در پایان مختصری درباره بعضی از آنها خواهیم نوشت.

اما نکته مهم در در میان این آثار، رونمایی از دو اثر بود که به نظر می‌رسد هر کدام تفاوت‌هایی با آثار گذشته داشته باشند؛ اولین اثر کتابی است با عنوان «چهل روز پس از حاج‌قاسم» نوشته اسماعیل رمضانی (نشر سیمای شرق) که به روایت رویدادها و اتفاقات پس از شهادت سردار می‌پردازد؛ روزهایی پرالتهاب و جریان‌ساز که حواشی پیرامون آن فراوان بود و بازتاب‌هایی وسیع و گسترده داشت. در این نوع روایت تلاش می‌شود در کنار پرداختن به جنبه‌های مختلف یک چهره ملی، وجوه مختلف فقدان او نیز بررسی شود؛ از ابعاد سیاسی گرفته تا تأثیرات جامعه‌شناختی. در واقع مولف با رویکردی معکوس به چهره مورد نظر خود می‌پردازد و از مرگ به زندگی گریز می‌زند؛ در حالی‌ که عموما در تألیف کتاب‌های اینچنین، مرگ صرفا مناسبتی برای پرداختن به شخصیت مربوطه بوده است. به همین دلیل و با توجه به رویکرد متفاوت «چهل روز پس از حاج‌قاسم» می‌توان آن را پیشنهادی قابل تأمل برای علاقه‌مندان مطالعه این نوع آثار دانست؛ کتابی که روز گذشته نیز با حضور برخی شخصیت‌ها در باغ کتاب تهران از آن رونمایی شد و به‌سرعت نیز به چاپ دوم رسیده است.

کتاب دوم با عنوان «از چیزی نمی‌ترسیدم»، زندگینامه خودنوشت شهید سلیمانی است که امروز با حضور عبدالعلی علی عسکری، غلامعلی حداد عادل و جمعی از خانواده‌های شهدا در مرکز همایش‌های بین‌المللی صداوسیما رونمایی شد. در توضیح باید گفت این کتاب، یادداشت‌هایی از حاج‌قاسم سلیمانی درباره زندگی اوست؛ کتابی که زینب سلیمانی در مراسم به روند انتشار آن نیز اشاره کرد. این یادداشت‌ها را آذر ماه سال گذشته زینب سلیمانی در دیدار با مقام معظم رهبری، به ایشان هدیه می‌کنند که حالا در قالب کتاب نیز منتشر شده است. ضمن اینکه تحشیه ایشان بر این کتاب نیز همراه آن منتشر شده است. دختر حاج قاسم سلیمانی نیز در توضیح آن گفته است:‌ «کتاب «از چیزی نمی ترسیدم» زندگینامه‌ای است که حاج قاسم با دست مجروحش نوشته است. شرح زندگی مردی از دل روستای دورافتاده در کرمان که چند دوره از زندگی ساده و گیرای خودش را برایتان روایت کرده است. این داستان شکل‌گیری زندگی شخصیت مردی است که از چوپانی به جایگاهی به بلندای وسعت آسمان‌ها رسید. دوست دارم آنها که او را فقط در لباس نظامی دیده‌اند بدانند او چگونه بزرگ شد و از چیزی نمی‌ترسیدم آغاز رسالتی عظیم برای شناخت مردی بزرگ است.»

انتشار این کتاب که به وسیله انتشارات «مکتب حاج‌قاسم» منتشر شده از آن جهت اهمیت دارد که دست‌نوشته‌های شهید قاسم سلیمانی است. البته پیش از شهادت ایشان کتاب‌هایی مربوط به خاطرات‌شان منتشر شده بود اما نکته اینجاست که همگی به شکل تاریخ شفاهی تنظیم شده بودند؛ آثاری نظیر کتاب «حاج‌قاسم»، برش‌هایی از خاطرات و سخنرانی‌های شهید سلیمانی در طول جنگ تحمیلی و کتاب‌های «هجوم به تهاجم» و «نبرد سید جابر» که به خاطرات جنگ مربوط بود و انسجام بیشتری نسبت به کتاب اول داشت. با این حال اما هیچ‌کدام چنانکه اشاره شد، دست‌نوشته‌های خود شهید سلیمانی نبود. از این جهت انتشار «از چیزی نمی‌ترسیدم» اهمیت دوچندان پیدا می‌کند؛ به‌ خصوص کتاب، فرازهایی دارد که به‌شدت خواندنی و قابل تأمل هستند؛ ازجمله روایت کار سخت حاج‌قاسم در ایام کودکی برای رفع مشکل اقتصادی خانواده؛ از کار در رستوران و حمل آجر با دست خالی گرفته تا فروش آبمیوه در کنار خیابان و…. چنانکه علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، امروز در مراسم رونمایی از این کتاب، به برخی دیگر از ابعاد مهم آن نیز اشاره کرد. او در بخشی از سخنرانی خود گفت: «در همین زندگینامه‌ خودنوشت، به روزی در محرم سال ۱۳۵۵ اشاره می‌کند که وقتی می‌بیند پاسبانی به یک دختر جوانِ بی‌حجاب جسارت می‌کند قاسم چنان برمی‌آشوبد که بدون توجه به عواقب تصمیمش، بی‌درنگ به آن پاسبان حمله می‌کند. یک بار دیگر صحنه را ترسیم کنید:

زمان: محرم سال ۱۳۵۵

وضع قاسم: جوان، اهل کار، ورزیده، اهل رفت‌وآمد مکرر به مسجد جامع کرمان و اهل ثابت درس قرآن در مسجد قائم و همچنین تکیه فاطمیه.

شرایط فرد مورد جسارت: دختری با سر برهنه و موهای کاملا بلند و در آن روزگار، ظاهرا  طبیعی

طرف مقابل: پاسبان شهربانی و همراه او پاسبان راهنمایی

عکس‌العمل قاسم مومن: اعتراض و ادب‌کردن پاسبان به سزای بی‌ادبی به دختر بی‌حجاب آن هم در محرّم.

شاید کسی نداند آن دختر که بود و از ماجرا مطلع شد یا نه و روزگارش به کجا انجامید، اما امروز یعنی ۴۴ سال بعد از آن ماجرا کدام دختر یا پسر جوانی است که این خاطره را بخواند و زبان به تحسین قاسم غیور مهربان نگشاید.»

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.