دکتر مهدی برهانی آهنک، پنجاه ساله، از چهرههای شناختهشده برای مردم مناطق محروم در ایذه و هموطنان بختیاری در خوزستان است. کسی که سالهای زیادی از عمرش را در این مناطق سپری کرده و علاوه بر ارایه خدمات بهداشتی و درمانی داوطلبانه به این مردم، برای حل مشکلات پیش روی آنها هم قدم برداشته است؛ از فراهمکردن امکان ادامه تحصیل دانشآموزان مستعد در روستاهای دورافتاده ایذه گرفته تا ارایه خدمات درمانی و بهداشتی به ساکنان مناطق محروم. دکتر برهانی اولویت نخست در حوزه کاریاش را کمک به انسانهایی قرار داده که نیازمند تخصص او هستند؛ مثل آموزش به جوامعی که زندگیشان بر محور فرهنگ طایفهای شکل گرفته است و تولد فرزندان معلول حاصل این شیوه زندگی آنهاست. دکتر برهانی پنج سالی میشود به عضویت جمعیت هلال احمر درآمده و با عضویت در این جمعیت به فعالیتهای داوطلبانه خود در مناطق محروم افزوده است.
متولد سال 49 است. پدرش روستازادهای بود از اهالی روستای آهنک در جنوب خراسان رضوی. تلاش برای تحصیل علم را از پدر به ارث برده است: «پدرم یک روستازاده بود اما تحصیل علم و برخورداری از سواد در همان دهه 40 در اولویت او بود. به همین علت با دوچرخه قدیمی و زهواردررفتهاش هر روز 25 کیلومتر را از روستا تا شهر طی میکرد تا سر کلاس درس و مدرسه حاضر شود. به خاطر همین تمام تلاشش را کرد تا ما هم جذب درس و مشق شویم.»
تاریخ تولدش خیلی دقیق مشخص نیست؛ فقط میداند شناسنامهای که دارد بزرگتر از سن خودش است: «تولد من به علت شرایط آن روزگار خیلی مشخص نیست گر چه زمستان سال 49 متولد شدهام اما شناسنامهام را طوری تهیه کردهاند که یک سال زودتر به مدرسه بروم و این حکایت از تلاش پدر برای درسخواندن من در آن دوره داشته است.»
دکتر برهانی در روستای بجستان بزرگ میشود؛ روستایی که مادرش در آن متولد و بزرگ شده است: «دوران ابتدایی، راهنمایی و متوسطه را در همین منطقه پشت سر گذاشتم و برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به دانشگاه علوم پزشکی مازندران رفتم.»
سپریکردن دوران سربازی در سوسنگرد اهواز همان و شروع فصل جدیدی زندگی دکتر همان: «بعد از دوره سربازی با همسرم که از اهالی بختیارینشین آن منطقه بود، آشنا شدم و ازدواج مرا در این منطقه ماندگار کرد.»
داوطلب حضور در مناطق دورافتاده روستایی
دکتر دستی به سر و گوش خاطرات قدیمیاش میکشد و از زمانی میگوید که مناطق محروم و صعبالعبور در منطقه خوزستان تعدد و تکثر زیادی داشت. مناطق دورافتادهای که از امکانات اولیه زندگی هم محروم بودند؛ چه برسد به امکانات درمانی و بهداشتی: «دسترسی به خیلی از روستاها سخت بود. گاه برای سرکشی به یک روستا و ارایه خدمات بهداشتی و درمانی به اهالی آن -که جمعیت کمی هم داشت- یک پزشک باید دو روز تمام وقت میگذاشت. روستاهایی با خانوارهای فقیر که توان پرداخت هزینهای هر چند اندک را هم به پزشکان نداشتند؛ به همین علت رغبتی برای همکاران نمیماند که به این مناطق سرکشی کنند. اما من همیشه اولویت خدمتم را در این مناطق میگذاشتم.»
با معرفی همسایهام هلال احمری شدم
سرش درد میکند برای خدمت در مناطق محروم، همسایه عضو جمعیت هلال احمریاش وقتی فعالیتهای خیرخواهانه او را میبیند، پیشنهاد میکند که به عضویت جمعیت در بیاید: «خوزستان بودم، یکی از همسایههایم که اتفاقا عضو جمعیت هلال احمر است وقتی در گپوگفتهای دوستانهمان با فعالیتهای داوطلبانهام آشنا شد، پیشنهاد داد که به عضویت هلال احمر دربیایم. من هم که از خدا خواسته این پیشنهاد را قبول کردم. هر چند دوستان هلال احمری برای دعوتم به جمعیت پیشدستی کردند و با حضور در مطب خصوصیام شرایط عضویتم را در جمعیت فراهم کردند و از آن پس در قالب کاروانهای سلامت در مناطق محروم حاضر و به ارایه خدمات درمانی میپردازم.»
از ترک تحصیل دختران روستا جلوگیری کردم
درست است دکتر برهانی برای درمان و معاینات پزشکی به این مناطق سرکشی میکرد اما این مأموریت او را از انجام کارهای خیرخواهانه و انسانی دور نمیکرد: «آموزشوپرورش طرح ویزیت سالانه دانشآموزان را در یکی از روستاهای توابع مرغا در ایذه دنبال میکرد. من پزشک مأمور به این منطقه بودم. دانشآموزان مدرسه استعداد عجیبی داشتند؛ به خصوص دختران مدرسه. در صحبت با دانشآموزان متوجه شدم تعدادی از آنها تصمیم به ترک تحصیل گرفتهاند وقتی علت را جویا شدم، متوجه شدم که خانوادهها به علت راه دور روستا تا مدرسه مانع از ادامه تحصیل آنها شدهاند. دختران میگفتند از ساعت 6 صبح برای رسیدن به مدرسه راهی میشوند و ساعت 8 صبح سر کلاس درس حاضرند. زمان دو ساعته برای آنها زیاد بود. مدیر مدرسه را مجاب کردم تا مسیر هر روزه دانشآموزان را بررسی کنیم.
خانوادهها حق داشتند؛ طیکردن مسیر 12.5 کیلومتری خلوت و بدون تردد روستا برای دختران خطرناک و سخت بود. آموزشوپرورش برای تأمین سرویس مدرسه زیر بار نمیرفت. وقتی دیدم ادامه این شرایط ممکن است به ترک تحصیل استعدادهای بینظیر منطقه منجر شود، خودم دست به کار شدم و برای دو سال متوالی یک مینیبوس را به عنوان سرویس مدرسه به کار گرفته و تمام هزینههایش را پرداخت کردم. شادی وصفناپذیر دختران این مدرسه که حدودا 22 نفر بودند هنوز هم در ذهن من هست و هر وقت فکرش را میکنم حال دلم خوب میشود.»
رسیدگی به مشکل تولد کودکان معلول
فعالیتهای تخصصی دکتر برهانی در حوزه ژنتیک است. البته او این فعالیتها را هم به واسطه حضور در مناطق روستایی و بختیاری حومه خوزستان در پیش گرفته است: «در نقاط بختیارینشین خوزستان زندگی مردم به صورت طایفهای دنبال میشود و حاصل این زندگی ازدواجهای فامیلی و درنهایت تولد کودکان معلول است. وقتی در این مناطق حاضر شدم، دیدم در هر خانواده بین 3 تا 5 فرزند معلول وجود دارد. آمار آن قدر بالا بود که تحقیق پیرامون این مسأله را در پیش گرفتم و متوجه شدم دلیل این مشکل ازدواجهای فامیلی است که منجر به تولد نوزادانی مبتلا به «اتوزمال مغلوب» میشود. نتایج تحقیقات به بهزیستی استان ارایه شد. درست است که بخش عمده پیشگیری از تولد نوزادان معلول در گرو تغییر برخی باورها و فرهنگ زندگی مردم این منطقه است اما با تلاشهای صورتگرفته من و کارشناسان بهزیستی روند تولد نوزادان معلول در منطقه کند شد. سعی کردم بهزیستی را مجاب به برگزاری دورههای آموزشی برای زنان و اهالی این مناطق کنیم. خوشبختانه تا حدودی هم نتیجه گرفتیم و امیدواریم نسل جدید این مناطق گام بزرگی در جهت تغییر باورها و اعتقادات فرهنگی جامعه خود بردارند تا کمتر شاهد تولد نوزادان معلول باشیم.»
بعد از اینکه دکتر برهانی زنگ خطر تولد نوزادان معلول را در این مناطق به صدا درآورد، اداره بهزیستی به صورت مرتب به برگزاری دورههای آموزشی قبل و حین ازدواج برای مردم اقدام کرد.
عبور از مسیرهای صعبالعبور
او گر چه این روزها در خراسان جنوبی به عنوان رزیدنت داخلی مشغول به کار است اما دلش هنوز در خوزستان است و فکرش همانجا جا مانده است. به علت همین گهگاهی که وقت کند سری به این مناطق میزند و داوطلبانه روستاییان را درمان و داروهای مورد نیاز آنها را تأمین میکند: «روستاهای استان خوزستان بهخصوص در مناطق بختیارینشین به حدی صعبالعبور و سخت است که کسی جرأت رفتن به این روستاها را مخصوصا در زمستان ندارد. یادم میآید یک سال از داوطلبان جمعیت هلال احمر شنیدم وقتی برای کمک به زایمان یک مادر باردار به یکی از روستاها رفته بودند به علت شدت بارش برفوکولاک شدید و دسترسینداشتن به این مناطق حدود 3 ماه در همین روستا گرفتار شده بودند. آن زمان خبری از امداد هوایی نبود اما خوشبختانه چند سالی میشود که با فعالیت امداد هوایی دغدغهای برای امدادرسانی به این روستاها در زمستان نیست.»
دکتر برهانی آن قدر عشق خدمت به مردم مناطق روستایی دورافتاده دارد که نه از مسیر صعبالعبور میترسد نه از راه دور. در حالی که خیلی وقتها مجبور است که برای رسیدن به یک روستا یا از عرض رودخانهای بزرگ بگذرد یا مسیر را با چهارپایان طی کند که البته این شیوه تردد هم به قول خودش عالمی دارد.
سلام .خدا دکتر برهانی رو حفظ کنه که اینقدر شریف و بزرگوار بودن و خدماتشون بسیار زیاد بوده .هر جا هست در پناه حق باشه آمین
نام نیکی گر بماند ز آدمی
به کز او ماند سرای زر نگار … هر کجا هست خدایا بسلامت دارش.