آقای مطهری درست می‌گویید، اما…

نقدی به سخنان یارانه‌ای نماینده مجلس

مردم را نمی‌توان از دولت منتخب‌شان جدا دانست، هرچند مردم درخصوص دولت وظایفی دارند و دولت هم درخصوص خدمت به مردم وظایفی. همان‌گونه که نمایندگان مردم در مجلس هم وظایفی درخصوص مردم و دولت و سایر نهادها دارند. نمی‌شود که نماینده‌ای بدون درک از وضع معیشتی مردم، شرایط بد اقتصادی کارگاه‌ها و ادارات و بخش خصوصی، به پیچیدن نسخه برای دولت و به‌ویژه مردم بپردازد. آقای مطهری گفته است: «پرداخت یارانه خلاف اقتصاد مقاومتی است. معنی ندارد آخر ماه دولت به مردم پول بدهد، مردم باید کار کنند و به دولت پول دهند، نه این‌که آخر ماه دست‌شان دراز باشد که دولت چیزی به آنها بدهد. یارانه باید به اقشار ناتوان و کسانی که مشکل دارند و قدرت کار ندارند، پرداخت شود، معنی ندارد به مردم سالم یارانه بدهیم.» این عضو کمیسیون فرهنگی در مورد پاسخ به این سوال که قشر کارمند و کارگر هم تا حدودی به این یارانه نیاز دارند و اگر قرار باشد یارانه فقط به افراد تحت پوشش نهادهای حمایتی پرداخت شود، تکلیف این افراد چه خواهد شد، گفته:  «این یارانه مبلغی نیست که بگویم این اقشار خیلی به آن محتاج باشند، این یارانه فقط باید به همان اقشاری که ناتوان هستند، پرداخت شود.»

شاید سخنان این نماینده محترم می‌توانست درست باشد، اما در کشوری که به استناد اطلاعات منتشره مرکز پژوهش‌های مجلس شاخص خط فقر 3میلیون و 400هزار تومان تعیین شده و درآمد ماهیانه 55درصد خانوارهای ایرانی کمتر از 3میلیون و 400هزارتومان است، آیا می‌توان گفت این گفتار صدق می‌کند. آن‌هم در میان انبوه معوقه‌های حقوقی کارگران و معلمان و بازنشستگان؟

شاید سخنان این نماینده محترم می‌توانست درست باشد، اما وقتی احمد میدری، معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعداد کسانی که در فقر شدید هستند را حدود 2‌میلیون نفر می‌داند (و برخی از کارشناسان اقتصادی ازجمله حسین راغفر معتقدند این آمار خوشبینانه است و تعداد افرادی که در فقر شدید به سر می‌برند، به 5‌میلیون نفر می‌رسد) می‌توان کشف کرد که چه مرزی بین افراد بی‌توان، کم‌توان، توانمند و پرتوان وجود دارد؟ ناگفته نماند که گرسنگی، فقر مطلق یا شدید از تعریف مشخصی برخوردار بوده و دربرگیرنده سبد مشخصی ا‌ست که باید شامل حداقل کالاهای اساسی باشد، به‌نحوی که اگر فردی به آنها دسترسی نداشته باشد؛ سلامت فیزیکی، جسمانی و روحی‌اش به خطر بیفتد. این کالاها در همه جای دنیا پذیرفته شده است که شامل غذا، مسکن، خدمات سلامت، حمل‌و‌نقل و… می‌شود. آیا سخنان نماینده محترم پس از استنتاج از آمار و ارقام واقعی موجود بوده است؟

شاید سخنان این نماینده محترم می‌توانست درست باشد، اما وقتی رئیس سازمان بهزیستی می‌گوید ۱۲ تا ۱۳‌میلیون نفر از جمعیت ایران حاشیه‌نشین هستند و بسیاری از حاشیه‌نشینان کلانشهرها که میزان بیکاری میان آنها بالاتر از متوسط کشور است، از محروم‌ترین قشرهای جامعه محسوب می‌شوند، موضوع متفاوت می‌شود. حالا به این سخنان، آمار وزیر راه‌وشهرسازی سابق را اضافه کنید که در ایران حدود ۱۹‌میلیون نفر «بدمسکن» وجود دارد که سکونتگاه‌های آنها از کمترین امکانات رفاهی و ایمنی بی‌بهره است.

شاید نمودار شفافی از هزینه‌های تفکیک‌شده خانوارهای ایرانی در دست نباشد. طبق داده‌های مرکز آمار ایران، مسکن و خوراک، دو اولویت مخارج خانواده‌ها هستند (که این روزها شاهد اجاره‌بهای سنگین و حذف لبنیات و پروتیین از سبد خانواده‌ها هستیم)، اما اشاره‌ای به هزینه‌های بهداشت و درمان و منابع تامین آنها نشده است. وزارت بهداشت اعلام کرده بود هزینه سرسام‌آور درمان همه ساله 7‌ درصد جمعیت ایران را زیر خط فقر می‌برد.

به نظر می‌رسد شاید اگر لحن این نماینده محترم با اندکی همدردی با مردم توأم می‌شد و اشاره‌ای به محدودیت‌های موجود دولت و مردم را هم ضمیمه می‌داشت، قابل پذیرش‌تر بود تا این‌که بگوید: «این یارانه مبلغی نیست که بگویم این اقشار خیلی به آن محتاج باشند!» می‌توان گفت مسئول وضع موجود نه یک نهاد خاص و فلان وزارتخانه که سیستم مدیریتی کشور است. ما وقتی با چنین پدیده‌ای روبه‌رو هستیم، باید تمام قوا را مسئول بدانیم و وظایف‌یشان را در مقابل مردم متذکر شویم. شاید این‌گونه بهتر باشد آقای نماینده!

ممکن است به این مطالب نیز علاقه‌مند باشید
ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

از اینکه دیدگاه خود رو با ما در میان گذاشتید، خرسندیم.